۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

بيگ بنگ - ماده - حركت


موضوع بيگ بنگ از نظر من داراي ابهامات زياديه .
فرض كنيد تو يك اتاق يسيار بزرگ تاريك و كاملا خالي ؛ نظاره گر تاريكي مطلق هستيد .
ناگهان يه جرقه اي يا انفجاري خود به خود در نقطه اي از اتاق ايجاد ميشه و در كسري از ثانيه تركش هاي اين جرقه شروع به پخش شدن در فضاي تاريك اتاق ميكنه بعضي از اين تركش ها همچنان شعله ور هستند و بعضي تاريك .
حالا ابهامات اين فرضيه اينه كه اتاق تاريك را اگر فضا و جهان تشبيه كرده و جرقه را بيگ بنگ اوليه :
اولا اين اتاق تاريك كجا بوده و مفهوم اون چيه ؟ يعني فضاي مطلقا تاريك و خالي يعني چي ؟
دوم اين كه جرقه حاصل از برخود تصادفي دو ذره به عنوان مثال حالتهايي از پروتون
بوده
اين پروتونها اگر در فضاي بي نهايت بزرگ و تاريك معلق بوده اند كه بعد بطور تصادفيهمديگر با احتمال ناچيزي برخورد كرده اند بنابراين خود اين دو ذره قبلا بر اثر يك انفجار ديگه اي بوجود امده بودن كه وجود داشته اند .
لذا هميشه اين موضوع دور گردش خواهد داشت
فرض اينكه حركت بعد از برخورد دو ماده ايجاد ميشه هم اين ابهامو داره كه برخورد دو ماده از حركت اوليه هركدام از دو ماده شروع شده و باز هم پيدايش و ايجاد حركت اوليه
مبهم باقي مي ماند .
به عبارتي درسته كه با قويترين ابزار تلسكوپي و راديويي ميشود محاسبه كرد كه
فاصله ما با ستاره ها چقدره يا عمر گسترش اون ستاره تا زمين چقدره كه نسبت به دورترين ستاره تا 13 الي 15 مليارد سال براورد شده اما اگر اين محاسبه از روي نقطه اي در اون ستاره انجام بشه موضوع ميتونه متفاوت باشه چون فضايي در اطراف اون ستاره هم بايد وجود داشته باشه مگر اينه در نقطه انحنايي پشت كانون يك بيضي گون افتاده باشه و هرچه هم از اونجا بشه نگاه كرد نقاط ديد خمش پيدا كنند و باز هم همين فاصله ها مشخص باشه .
به هر حال ابهام اينكه بيرون اين بيضي گون چه چيزيست هم باقي مي مانه و اينكه اين
بيضي گون در كجا واقع شده ؟
محاسبات و تحقيقات علمي راه بسيار مناسب و درستي براي كشف واقعيتها و حقيقت هاي جهان ماست
بينشي كه هم اكنون داريم نتيجه همين راه علمي طي شده است
ولي مطمئنا در وراي همه اين واقعيتها پديد آورنده بسيار دقيق و عالم بي همتايي وجود داره كه غير قابل وضف بزرگ و قدرتمنده و شرح اون در هيچ جمله اي نمي گنجه .
من در پستهاي ابتدايي اين وبلاگ تصوير زيباي يك ببر را گذاشته ام كه هارموني باور نكردني رنگها ي بدن اون و اندام زيباي اون امكان نداره تصادفي بر اثر بيگ بنگ تصادفي و بعد ايجاد خود بخودي حركت و بعد جهش ژنتيكي باشه .
(مجددا اين تصوير را در اين پست قرار دادم )
.به اين تصوير ميشه تصوير انواع گلها و حيوانات را اضافه كرد .
اين جمله از كتاب اسماني قران عميقا منو وارد تفكري ميكنه
كه پرداختن به ابعادش كار مفصليه :
او همان كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند و چون به كارى حكم كند همين قدر به آن مى‏گويد باش بى‏درنگ موجود مى‏شود
سوره غاغر آيه 68
و خواسته اي كه در همين سوره داشته اين بوده كه :
اوست [همان] زنده‏اى كه خدايى جز او نيست پس او را در حالى كه دين [خود] را براى وى بى‏آلايش گردانيده‏ايد بخوانيد سپاس[ها همه] ويژه خدا پروردگار جهانيان است (65)

انواع كهكشانها

«کهکشان» به مجموعه ستارگان، گاز و غبار گفته مي شود که با نيروي جاذبه کنار هم نگاه داشته شده اند. کوچک ترين کهکشان ها داراي عرضي برابر با چند صد سال نوري، شامل حدود يکصد هزار ميليارد سال ستاره هستند. بزرگ ترين کهکشان ها تا 3ميليون سال نوري عرض دارند و شامل بيش از هزارميليارد ستاره هستند. اشکال کهکشان ها براساس شيوه اي طبقه بندي مي شود که طبق شيوه طبقه بندي ستاره شناس آمريکايي، «ادوين هابل»، شکل يافته است. در مورد تکامل کهکشان ها اطلاعات قطعي کمي در دست است. تنها مطلب مورد اطمينان اين است که کهکشان ها ميلياردها سال پيش به شکل توده اي از ابرهاي گازي و غباري بوجود آمده اند.
کهکشان نامنظم
«کهکشان هاي نامنظم» هيچ شکل يا ساختار منظمي ندارند. آن ها داراي جرم بيشتري از کهکشان هاي ديگر هستند و بيشتر ستاره هاي موجود در آن ها داراي طول عمر کم و درخشان مي باشند. با وجود اينکه بسياري از کهکشان هاي نامنظم دربرگيرنده نواحي تابان گازي هستند که ستاره ها در آن ها شکل مي گيرند، بيشتر گاز ميان ستاره اي کهکشان ها بايستي متراکم شوند تا ستاره هاي جديدي بوجود آورند. حدود 5درصد از هزار کهکشان درخشان را کهکشان هاي نامنظم تشکيل مي دهند. اين در حاليست که يک چهارم کهکشان هاي شناخته شده نيز کهکشان هاي نامنظم هستند.
کهکشان هاي مارپيچي
«کهکشان هاي مارپيچي» داراي بازوهايي هستند که شکلي مارپيچي در اطراف برآمدگي مرکزي يا هسته، قرصي ايجاد مي کنند که چرخش هسته با چرخش بازوهاي آن همراه مي شود. جوان ترين ستاره هاي کهکشان هاي مارپيچي در بازوهاي کم توده يافت مي شوند و ستاره هاي کهن اکثرا در هسته متراکم قرار دارند. کهن ترين ستاره ها در هاله هاي کروي پراکنده قرار دارند و اطراف قرص کهکشاني را فراگرفته اند. بازوهاي مذکور همچنين داراي غبار و گاز فراواني هستند که منجر به تشکيل ستاره هاي جديد مي شود.
کهکشان مارپيچي ميله اي
يک «کهکشان مارپيچي ميله اي»، داراي يک هسته برآمدگي مرکزي کشيده شده و ميله اي شکل است. همزمان با چرخش هسته اينطور به نظر مي رسد که در هر سوي هسته يک بازو نيز مي چرخد. برخي ستاره شناسان عقيده دارند کهکشان راه شيري نيز يک کهکشان مارپيچي ميله اي است. شکل کهکشان هاي مارپيچي و کهکشان هاي مارپيچي ميله اي متغير است. از کهکشان هاي با برآمدگي هاي مرکزي بزرگ با بازوهاي نه چندان بهم پيوسته تا کهکشان هاي با برآمدگي هاي مرکزي کوچک و بازوهاي آزاد. گرچه کهکشان هاي مارپيچي و مارپيچي ميله اي پيش از اين به عنوان دو نوع کهکشان متفاوت طبقه بندي مي شدند، ولي امروزه ستاره شناسان آن ها را مشابه مي دانند.
کهکشان هاي بيضوي
«کهکشان هاي بيضوي» از نظر شکل، از شکل بيضي گون(شبيه توپ فوتبال آمريکايي) تا شکل کروي متغير هستند و اشکالي مابين اين دو نيز يافت مي شوند. برخلاف کهکشان هاي ديگر که نوري آبي از ستاره هاي فروزان و کم عمر منعکس مي کنند، کهکشان هاي بيضوي زردرنگ بنظر مي رسند. علت اين امر توقف شکل گيري ستارگان در اين کهکشان ها مي باشد که در نتيجه تقريبا تمام نور آن ها از ستاره هاي غول سرخ که داراي طول عمر زيادي هستند تامين مي شود.
کهکشان هاي فعال و غيرعادي
از تمام کهکشان ها ميزان معيني تشعشع الکترومغناطيسي ساطع مي شود. برخي کهکشان ها به طرز غيرعادي، مقادير زيادي تشعشع تابش مي کنند. اين کهکشان ها، «کهکشان هاي فعال» ناميده مي شوند. انرژي آن ها از منبعي با جرم بسيار زياد اما به هم فشرده که در مرکز کهکشان فعال قرار دارد تامين مي شود. انرژي اغلب به صورت اشعه ايکس، موج راديويي و همچنين نور است و ميزان انرژي آزاد شده به قدري زياد است که نمي توان تصور کرد ستاره ها آن را به وجود آورده باشند. ستاره شناسان بر اين عقيده اند که تنها جسمي که قادر است اين مقدار انرژي را آزاد کند يک حفره سياه فوق العاده پرجرم است. بنابراين، علت اينکه برخي کهکشان ها از جمله کهکشان خودمان انرژي نسبتا کمي آزاد مي کنند اين است که حفره سياه مرکزي کوچکي را در ميان گرفته اند.
کوازارها(شبه ستاره ها)
به نظر مي رسد که «کوازارها»(شبه ستاره ها) هسته فعال کهکشان هاي دور دست باشند. آن ها درخشان ترين، سريع ترين و دورترين اجرام شناخته شده در جهان هستند. کوازارها همانند ستارگان از سطح زمين به مثابه يک نقطه نوراني خيلي ريز ديده مي شوند. اگرچه کوازارها فقط به اندازه منظومه شمسي هستند، نور برخي از آن ها مسافتي در حدود 10ميليارد سال نوري را طي مي کند تا به ما برسد. ما براي اينکه بتوانيم چنين اجرام دوري را شناسايي کنيم نياز به تابش زياد نور آن ها داريم. تشعشع انرژي بعضي از کوازارها حدود 100برابر تشعشع کهکشان هاي عظيم است. با گسترش جهان کوازارها که در لبه خارجي آن قرار دارند به سرعت از زمين فاصله مي گيرند. دورترين کوازارهايي قابل رويت حدود 12ميليارد سال نوري در جهت انتهاي قابل مشاهده جهان قرار دارند. به خاطر زمان زيادي که طول مي کشد تا نور کوازارها به زمين برسد، اين کهکشان ها ستاره شناسان را قادر مي سازند تا جهان را در اولين مراحل شکل گيري، مورد مطالعه قرار دهند. کوازارها فوق العاده درخشان و در عين حال بسيار مهم فشرده مي باشند. در مقايسه با گستره کهکشان راه شيري که يک صدهزار سال نوري مي باشد، کوازارها قطري معادل چند روز يا هفته نوري را تشکيل مي دهند.
کهکشان هاي راديويي
تمامي کهکشان ها، موج راديويي، نور قابل رويت و انواع تشعشع از خودشان توليد مي نمايند. انرژي راديويي يک «کهکشان راديويي»، خيلي متراکم تر از انرژي کهکشان هاي معمولي است. اين انرژي از دو قطعه خيلي بزرگ، يا ابرهاي عظيم الجثه متشکل از ذرات در حال دور روشن از کهکشان ها تشتشع مي يابند. اين ابرهاي عظيم از فوران هاي گازي که از مرکز کهکشان با سرعتي معادل يک پنجم سرعت نور خارج مي شوند، در آسمان شکل مي گيرند. به نظر مي رسد که فوران اين انرژي عظيم توسط يک حلقه پيوستگي صورت مي گيرد که يک حفره سياه خيلي متراکم را دربرمي گيرد و در مرکز کهکشان واقع است. از هر يک ميليون کهکشان فقط يکي از آن ها يک کهکشان راديويي است.
تصادم کهکشان ها
بيشتر کهکشان ها از کهکشان هاي همسايه خود صدهزار سال نوري فاصله دارند. به هرحال، بعضي از کهکشان ها تا اندازه اي به يکديگر نزديک مي شوند که نيروي جاذبه دو طرفه آن ها اشيا» موجود در کهکشان ها ديگر را به اطراف خود مي کشد و اين امر باعث بوجود آمدن توده هايي به نام «دنباله هاي کشندي» مي گردد، که اين دنباله ها مانند پلي کهکشان ها را به يکديگر وصل مي نمايند. نزديکي بيش از حد کهکشان ها ممکن است، توام به تصادم آن ها گرديده و به دنبال اين عمل يک تغيير شکل بنيادي در شکل ظاهري آن ها صورت پذيرد.

نزديكترين ستاره به من !

آلبرت اينشتين : انسان ، شگفت انگيزترين پديده هستي است ، زيرا جهان با همه عظمتش براي او قابل درک است .



خورشيد ما و منظومه شمسي فقط يکي از نقاطي است که در انتهاي يکي از بازوهاي کهکشان راه شيري قرار دارد .



نزديکترين ستاره به خورشيد ما ، آلفا قنطورس نام دارد . فاصله اين ستاره از زمين چهار سال و سه ماه و دو روز نوري است.يعني نور که در هر ثانيه ۳۰۰۰۰۰۰۰۰متر را مي پيمايد ( در هر ثانيه مسافتي معادل ۸ بار چرخيدن به دور زمين ) و بهتر است بدانيم هواپيماهاي مافوق صوت سرعتي حدود ۴۰۰ متر بر ثانيه دارند.نور فاصله ميان آلفاقنطورس و زمين را در مدت ۳/۴ سال طي مي کند . اگر شما شب به آسمان نگاه کنيد و اين ستاره را ببينيد ، اين چيزي که شما مي بينيد متعلق به ۳/۴ سال قبل است . و اين تازه مربوط به نزديکترين ستاره است .



در کهکشان ما (راه شيري ) چيزي حدود ۱۰۰۰ ميليارد ستاره وجود دارد که نزديکترين آنها آلفا قنطورس است .منظومه شمسي فقط يکي از اين نقاط است که به همراهي خورشيد به دور مرکز کهکشان راه شيري مي چرخند . فاصله خورشيد تا مرکز کهکشان راه شيري حدود سي هزار سال نوري و قطر اين کهکشان در حدود صد هزار سال نوري است .



خورشيد ما هر دويست و پنجاه ميليون سال يکبار به دور مرکز کهکشان راه شيري مي گردد . به اين مدت يک سال کيهاني مي گويند . طبق تحقيقات سن زمين حدود چهار ميليارد سال است ، پس مي توان گفت سن زمين ۱۵ تا ۱۶ سال کيهاني است .



دورترين ستاره در کهکشان ما ( راه شيري ) از خورشيد حدود ۸۰ هزار سال نوري فاصله دارد . يعني چيزي که ما فعلا در آسمان مي بينيم مربوط به ۸۰ هزار سال قبل است . و اين تازه در کهکشان خودمان است . آيا باز هم کهکشان هاي ديگري وجود دارد ؟



بله ،تعداد کهکشاني که اکنون مي گويند و هر روز در حال افزايش است حدود ۱۵۰ ميليارد است که نزديکترين آنها آندرومد( عکس بالاي صفحه ) نام دارد و فاصله آن از زمين ۵/۱ ميليون سال نوري است و اين تازه نزديکترين آنها به زمين است و همه اين کهکشانها در اطراف يک فضاي تاريک در حال چرخش هستند

منظومه شمسي

منظومه شمسی
هر سیاره‌ای که در آسمان شب دیده می‌شود، عضو خانواده خورشید یا منظومه شمسی است. پنج سیاره که با چشم غیر مسلح قابل روئیت هستند، عبارتند از عطارد (تیر) ، زهره (ناهید) ، مریخ (بهرام) ، مشتری (برجیس) و زحل (کیوان). عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است. آن را به راحتی نمی‌توان یافت، زیرا هیچگاه در آسمان فاصله بیشتری از خورشید نمی‌گیرد. زهره نیز نزدیکتر از زمین به خورشید است. این سیاره درخشان ، هنگام طلوع یا غروب خورشید به خوبی دیده می‌شود و به همین سبب گاه ستاره صبح یا ستاره شام خوانده می‌شود. مریخ به خاطر رنگش به سیاره سرخ مشهور است. دو سیاره غول پیکر مشتری و زحل غالبا قابل روئیت بوده و با نور ثابت زرد رنگ می‌درخشند. مریخ ، مشتری و زحل نسبت به زمین از خورشید دورتر هستند.

کشف سیارات با تلسکوپ
بعد از اختراع تلسکوپ ، اخترشناسان سه سیاره دور دست دیگر را نیز یافتند. سیاره اورانوس در سال 1781 میلادی (1160 شمسی) ، نپتون در 1846 میلادی (1225 شمسی) و سیاره پلوتو در 1930 میلادی (1309شمسی) کشف شدند. همه ‌این هشت سیاره به همراه زمین در مدارهایی به دور خورشید می‌گردند. گردش همه آنها در یک جهت است. سیاره‌های نزدیکتر به خورشید ، مدار خود را در مدت کوتاهتری می‌پیمایند. عطارد که نزدیکترین سیاره به خورشید است، در 88 روز ، زمین در یک سال و مشتری در 12 سال خورشید را دور می‌زنند.






گردش سیارات
یکی از اخترشناسان بزرگ که حرکت سیاره‌ها را مورد مطالعه قرار داد، یوهانس کپلر ، اخترشناس لهستانی بود. او در سال 1609 میلادی (988 شمسی) کشف کرد که مدار سیارات به شکل دایره‌های کشیده یا بیضی است. هر بیضی دو کانون دارد و در مدار سیارات ، خورشید در یکی از کانونها واقع است، یعنی فاصله سیاره ‌از خورشید ، هنگام گردش در مدار خود ، اندکی تغییر می‌کند.

کپلر موفق شد که چگونگی حرکت سیاره‌ها را کشف کند. اما آیزاک نیوتن ، ریاضیدان انگلیسی ، دریافت که عامل نگهدارنده سیاره‌ها در مدارهایشان ، نیروی گرانشی است. نیروی گرانش زمین سبب می‌شود که همه ‌اجسام به سطح آن سقوط کنند. اگر نیروی گرانش خورشید همواره سیاره‌ها را به طرف خود نمی‌کشید، همه‌ آنها در اعماق فضا پراکنده می‌شدند.

اورانوس
سیاره اورانوس به یادبود جد تایتان و به یادبود پدر زحل به ‌این نام نامگذاری شده‌است. این سیاره هفتمین سیاره ‌از خورشید و سومین سیاره مشتری‌گون است. ویلیام هرشل (William Herschel) آن را در سال 1781 میلادی کشف کرد. در ابتدا او تصور کرد که یک ستاره دنباله‌دار است، اما مشاهداتش بر یک مدار بیضی شکل با خروج از مرکز کمی ‌حول خورشید ، دلالت داشت. مدار سیاره‌ای اورانوس درست در حد بینایی چشم غیر مسلح از زمین قرار دارد و قطر زاویه‌ای آن در نقطه مقابل فقط "3.6 است.

نپتون
آخرین سیاره مشتری‌گون و هشتمین سیاره‌ از خورشید ، نپتون است. این همزاد نزدیک اورانوس به عنوان خدای دریا نامگذاری شده ‌است. بین سالهای 1790 تا 1940 میلادی در مدار اورانوس آشفتگیهایی که ‌از یک منبع ناشناخته مشاهده شد، موجب حدس احتمال وجود یک سیاره دورتر گردید. دانشمندان در سالهای 1843 و 1846 میلادی مستقلا مکانیک سماوی نیوتنی را بکار بردند تا جرم و مدار این هشتمین سیاره را از آشفتگیهای اورانوس نتیجه بگیرند.

پلوتو و چاردن
پلوتو نهمین سیاره ‌از خورشید به خاطر خدای زیر جهان ، هیدز (Hades) نامگذاری شده ‌است. از روی زمین ، پلوتو فقط یک تصویر ستاره‌ مانند ضعیف در تلسکوپ ایجاد می‌کند. اگر از پلوتو نگاه کنیم، مابقی منظومه شمسی دور به خورشید نزدیک هستند. از این سیاره خورشید نیز فقط به صورت یک ستاره روشن در آسمان به نظر می‌رسد.






اقمار
بسیاری از سیاره‌ها قمرهایی در اطراف خود دارند. از اینرو ، منظومه‌های کوچکی را تشکیل می‌دهند. فقط سه قمر در اطراف تمامی ‌سیارات خاکی در حال چرخش هستند (ماه ما ، دیموس و فوبوس از مریخ) در مقابل ، سیارات مشتری‌گون دارای حداقل پنجاه قمر (بدون در نظر گرفتن چاردن) و همچنین چندین حلقه هستند که شامل تعداد زیادی قمر کوچک می‌باشند. این اجرام ‌از صخره‌های کوچک تا اجرامی‌ به اندازه‌های سیاره‌ای را دربر می‌گیرند.

شهاب‌سنگ
دنباله‌دارها گاه ‌از دورترین بخشهای منظومه شمسی به دیدن ما می‌آیند. در فضای میان سیاره‌ها غبار و سنگ نیز وجود دارد. این سنگهای فضایی که شهاب‌سنگ نامیده می‌شوند، هنگام برخورد با جو زمین به صورت شهاب در می‌آیند و می‌درخشند.

سیاره‌های داخلی
عطارد
عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید و نیز کوچکترین سیاره خاکی است. هر سال در حدود سه بار به عنوان ستاره درخشان شامگاهی در نزدیکی افق غروب خورشید و نیز به عنوان یک ستاره صبحگاهی در مشرق ظاهر می‌شود. به خاطر سرعت کم آن نسبت به زمین از لحاظ افسانه‌ای ، خدای روشنی نامیده شده ‌است. در مواقعی ، عطارد در درخشندگی شبیه زحل می‌شود، اما معمولا به واسطه درخشندگی همسایه‌اش ، خورشید ، ناپدید می‌گردد.

زهره
زهره دومین سیاره خاکی از طرف خورشید و نزدیکترین سیاره به زمین است. زهره به عنوان ستاره صبحگاهی و شامگاهی به بیشترین زاویه کشیدگی ˚48 می‌رسد. بیشینه درخشندگی آن تنها بوسیله خورشید و ماه ‌افزایش می‌یابد. زهره ‌الهه عشق نامیده می‌شود و شباهت زیادی در اندازه و جرم به زمین دارد، اما در سایر جهات به مقدار زیادی متفاوت از زمین است.

مریخ
مریخ به رنگ قرمز متمایل به نارنجی دیده می‌شود (رنگ واقعی سیارات) که آن را به خدای جنگ یونانی‌ها مربوط می‌کند. این چهارمین سیاره ‌از طرف خورشید است که در مداری نزدیک به مدار زمین به دور خورشید می‌گردد، بطوری که قابل توجه‌ترین حرکت برگشتی را در نقطه مقابله‌اش به نمایش می‌گذارد. مقابله با یک دوره تناوب نجومی‌ 779.9 شبانه‌روز یا در حدود 26 ماه ‌اتفاق می‌افتد. در این موقع سیاره به یک اندازه زاویه‌ای ظاهری به مقدار ˚180 وارد و ممکن است کاملش در تمام شب دیده شود.

سیارات بیرونی
مشتری
آن سوی مریخ ، از کمربندی سیارکی به اندازه تقریبا Au 3 (واحد نجومی) عبور می‌کنیم و بالاخره به بزرگترین سیاره مشتری‌گون یعنی مشتری که به خاطر نامش سلطان خدایان اولمپیا (Olympia) نامگذاری شده ‌است، می‌رسیم. به دلیل اندازه بسیار بزرگ مشتری ، این سیاره در آسمان شبهای زمین بخصوص در نقطه مقابله یک سیاره خیلی روشن است.

زحل
در ورای مدار مشتری آخرین سیاره ‌از هفت سیاره‌ای که برای پیشینیان ما شناخته شده بود، یعنی زحل قرار دارد که به عنوان پدر مشتری نامگذاری شده ‌است. زحل دومین سیاره بزرگ مشتری‌گون منظومه شمسی است و توسط یک رشته ‌از حلقه‌های بسیار زیبا که به دور آن حلقه زده‌اند، احاطه شده ‌است. در آسمان شب زمین ، زحل به دلیل اندازه بزرگ خود به روشنی می‌درخشند. زیبایی آسمان به خاطر نوارهای روشن حلقه‌های اطراف آن و نیز به خاطر قمرهای زیادش می‌باشد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

راه دشوار درک جهان نگاهی به هشت راز بزرگ فیزیک

اکتشافات غیرمنتظره قرن گذشته، اسرار بسیاری را در مورد مبداء کیهان آشکار کرده است اما هنوز هم رازهای بزرگی ناگشوده باقی مانده که گشودن آنها برای اخترشناسان سال ها طول خواهد کشید.
اینک می خواهیم ببینیم مهمترین اسرار ناگشوده کیهان که پیش روی انسان امروز قرار دارند، کدامند. رازهایی که حاصل یک قرن چالش فکری بشر بوده و هنوز راهی طولانی برای گشودن آنها در پیش است...

۱) راز اول؛ جهان چند بعدی است
شاید تصور کنید که بیرون آوردن یک خرگوش از داخل یک کلاه خالی فقط کار شعبده بازان است، اما شاید چنین نباشد. به عنوان مثال، تصور ما بر این است که در جهانی سه بعدی زندگی می کنیم ولی شاید این پنداری نادرست باشد. فیزیکدان ها تاکنون رفتار جهان را با کمک چهار بعد تبیین می کردند؛ سه بعد مکانی و یک بعد زمانی. این مدل آنها را در تبیین بسیاری از پدیده های جهان از انحنای نور در نزدیکی خورشید گرفته تا چگونگی پیدایش سیاهچاله ها یاری می بخشید. اما اینک فیزیکدان ها بر این باورند که ابعاد مکانی جهان بیش از سه بعد است.
این ایده برای اولین بار از شدت نسبی نیروهای بنیادین جهان سرچشمه گرفت. مساله این بود که هیچ کس نمی دانست چرا نیروی گرانش تا این حد از سه نیروی دیگر طبیعت یعنی نیروهای الکترومغناطیسی، قوی و ضعیف هسته یی ضعیف تر است. اما اخیراً دو فیزیکدان به نام های «لیزا راندال» از موسسه فناوری ماساچوست و «رامان ساندروم» از دانشگاه جان هاپکینز در مریلند امریکا توضیحی برای این مساله ارائه کرده اند. بر اساس این توضیح، ما در یک جهان چهار بعدی زندگی می کنیم اما ذرات گراویتون که حامل نیروی گرانشی هستند در جهان چهار بعدی دیگری متفاوت از جهان ما به سر می برند. این دو جهان (جهان ما و جهان آنها) در فاصله اندکی نسبت به همدیگر در بعد پنجم هستی واقعند و وجود همین فاصله است که سبب افت شدت نیروی گرانشی می شود.
متخصصان نظریه ریسمان ها از این هم فراتر می روند. آنها تمامی نیروهای بنیادین فیزیک را در قالب یک مدل ۱۱ بعدی از جهان وحدت می بخشند. در این مدل، ذرات بنیادی در واقع، ریسمان هایی بسیار کوچک هستند که نوسان می کنند. اما حتی خوش بین ترین متخصصان نظریه ریسمان هم کشف این ریسمان ها را در آینده یی نزدیک تقریباً غیرممکن می دانند. بنابر نظریه مزبور، این ریسمان ها یکصد میلیون میلیارد مرتبه کوچک تر از کوچک ترین ذرات زیراتمی ایجاد شده توسط قدرتمند ترین شتاب دهنده های موجود هستند.
اما احتمالاً آزمایشاتی که در آینده یی نزدیک صورت خواهد گرفت، از نشانه های بعد پنجم پرده برداری خواهد کرد. بنابر پیش بینی راندال و ساندروم با راه اندازی شتاب دهنده عظیمی که اینک در سوئیس در حال ساخت بوده و در سال ۲۰۰۸ (سال آینده) راه اندازی خواهد شد، انرژی لازم برای نفوذ گراویتون به جهان ما فراهم خواهد شد.

۲) راز دوم؛ جهان چگونه پدید آمد
کیهان شناسان همگی براین مساله توافق دارند که جهان در رویدادی منحصر به فرد بین ۱۳ تا ۱۴ میلیارد سال پیش به وجود آمد. در طول یک میکروثانیه اول پس از پیدایش، جهان مخلوطی از کوارک ها و سایر ذرات عجیب با دمایی فراتر از حد تصور بود. با پایین تر آمدن دما، کوارک ها گردهم آمده و ذراتی نظیر پروتون ها، نوترون ها و سایر هادرون ها را تشکیل دادند. وقتی فقط یک ثانیه از پیدایش جهان گذشته بود، تنها ذرات به جا مانده در جهان نوترون ها، پروتون ها، فوتون ها و نوترینوها بودند. در مدت ۲۰۰ ثانیه بعدی، وقوع مجموعه یی از واکنش های هسته یی به ایجاد سه عنصر سبک موجود در جهان منجر شد.
امواج صوتی حاصل از پژواک مًهبانگ همانند امواج سطح یک دریاچه در میان ماده فوق العاده گرم و چگال جهان اولیه منتشر شد. انبوهی از الکترون ها که توسط پروتون های با بار مثبت جذب می شدند، در این ارتعاش های کیهانی سهیم شده و نقش ایفا کردند. بدین ترتیب ۳۸۰ هزار سال از عمر جهان گذشت. در این زمان دما آنقدر پایین آمده بود که اتم ها بتوانند شکل بگیرند. بنابراین جهان ناگهان شفاف شد و فوتون ها آزاد شدند. فوتون های آزاد شده، آثار افت و خیزهای دما و چگالی جهان اولیه را به شکل الگوهایی از تغییر شدت، با خود حمل کردند. اخترشناسان این تابش را که برای نخستین بار توسط پنزیاس و ویلسون مشاهده شد، «تابش زمینه میکروموج کیهانی» می نامند.
هنگامی که اخترشناسان، تلسکوپ های میکروموجی خود را به هر سو از آسمان نشانه می روند با تابشی با شدت تقریباً یکسان مواجه می شوند (بیشترین افت و خیزهای مشاهده شده در تابش زمینه میکروموج کیهانی فقط به اندازه یک در ۱۰۰ هزار است). اما چگونه ممکن است انفجار اولیه پیدایش جهان، چنین آثار یکنواختی به وجود آورده باشد؟ گویی تمامی بخش های جهان اولیه با همدیگر در ارتباط بوده اند. اما این چگونه ممکن است؟ «آلن گات» که سرگرم اندیشیدن به این مساله بود، به پاسخی شگفت انگیز دست یافت؛ آیا ممکن است تمامی جهان از حبابی بسیار گرم و فوق العاده همگن ایجاد شده و با چنان سرعتی منبسط شده باشد که فرصتی برای تغییر نداشته است؟ این نظریه که به «نظریه تورمی» شهرت یافت، نه تنها یکنواختی بسیار بالای تابش زمینه کیهانی را توضیح می دهد، بلکه علت همان عدم یکنواختی های بسیار اندک را نیز تبیین می کند. بنابر نظریه تورمی گات، این عدم یکنواختی ها ناشی از افت و خیزهای کوانتومی در حین تورم جهان بوده است.
اینک کیهان شناسان در کلیت این مساله توافق دارند که افت و خیزهای کوچک در جهان اولیه، توسط نیروی گرانش تقویت شده و نهایتاً به پیدایش ساختارهای بزرگ مقیاس جهان که امروزه می بینیم (نظیر کهکشان ها و خوشه های کهکشانی) منجر شده است. اما جزئیات مساله، هنوز روشن نیست. نظریه تورمی گات حتی یک پیش بینی قابل آزمودن نیز دارد. مطابق این نظریه، یک جهان حبابی که دچار تورم شده، باید در مقیاس های کیهان شناختی، تخت به نظر برسد. تخت بودن جهان به این معنی است که دو خط موازی حتی اگر در تمامی جهان امتداد داشته باشند، هیچ گاه همدیگر را قطع نخواهند کرد.
در سال های اخیر، اخترشناسان، بارها با اندازه گیری ابعاد زاویه یی افت و خیزهای تابش میکروموج کیهانی، نظریه آلن گات را در معرض آزمون گذاشته اند و هر بار به این نتیجه رسیده اند که جهان، تخت است.
اما با این حال هنوز هیچ کس نمی داند چه عاملی منجر به تورم جهان شد. فیزیکدان ها مدل های تورمی متعددی را برای توصیف جهان تورمی پیشنهاد کرده اند اما اغلب راه حل های پیشنهادی، تنها راه حل هایی ریاضی بوده که هیچ مبنای فیزیکی ندارند. «ادوارد کلب»، اخترفیزیکدانی از آزمایشگاه ملی شتاب دهنده فرمی در این باره می گوید؛ «در واقع تمامی نظریات تورمی موجود، به نوعی اثبات می کنند که ما هنوز نظریه مناسبی در این زمینه نداریم.»

۳) راز سوم؛ چرا جهان از ماده ساخته شده است
اگر جهان کاملاً متقارن بود، نه سیاره یی در آن به وجود می آمد و نه انسانی چرا که در آن صورت در لحظات آغازین آفرینش، تعدادی مساوی از ذرات و پادذرات به وجود می آمد و این ذرات و پادذرات، به سرعت با همدیگر برخورد کرده و به فوتون های نور تبدیل می شدند. چنین جهانی مملو از تابش بود اما هیچ اتمی در آن وجود نداشت. اما نکته عجیب در آن است که در جهان ما عملاً هیچ پاد ذره یی وجود ندارد. توضیح چرایی این امر برای نظریه پردازان، کاری دشوار است. بنابر نظریه آلن گات، فرآیند تورم جهان باید منجر به ایجاد مقادیری مساوی از ماده و پادماده در جهان شده باشد. بنابراین سوال این است که ذرات پادماده کجا غیب شده اند؟
یک احتمال آن است که پادماده از بین نرفته باشد و هنوز هم در بخش بسیار دوری از جهان که قابل مشاهده نیست، وجود داشته باشد. در این صورت ممکن است در بخش های دوردست جهان، پادکهکشان هایی وجود داشته باشند و پادانسان هایی در این پادکهکشان ها زندگی کنند. اما این مساله، خود منجر به نتایج عجیب و غریب دیگری می شود که هیچ کدام تاکنون مشاهده نشده است.
احتمال دیگر آن است که قوانین فیزیک به گونه یی به نفع ماده باشد که در آغاز، ذرات بیشتری نسبت به پادذرات در جهان ایجاد شده باشد. در این صورت، آنچه امروزه در جهان می بینیم، چیزی نیست جز همان ذرات اضافی (مابقی ذرات و پادذرات، همدیگر را نابود کرده اند).
در اواسط دهه ۱۹۶۰، دو فیزیکدان به نام های «جیمز کرونین» و «وال فیچ» توسط آزمایشی نشان دادند که در حدود ۲/۰ درصد از واپاشی نوعی از ذرات بنیادی، تقارن را نقض می کند. همه از نتایج این آزمایش شگفت زده شدند. کیهان شناسان در همان زمان اعلام کردند نتایج مزبور ممکن است علت باقی ماندن ماده در جهان را توضیح دهد. اما هنوز هم سوالات بسیاری در مورد این مساله، بی پاسخ مانده است.

۴) راز چهارم؛ کهکشان ها چگونه شکل گرفتند
پروتون ها و نوترون ها (که مجموعاً باریون نام دارند) در جهان اولیه تحت تاثیر گرانش خود به شکل گروه گروه گردهم آمدند و همین امر منجر به افزایش دمای آنها شد. در این حال باریون های پرانرژی دیگری که در زمینه آنها در حال حرکت بودند، با برخورد به این توده ها، انرژی از دست داده و گرفتار نیروی جاذبه آنها شدند. بدین ترتیب خوشه های کهکشانی به آرامی و به شکل تارهای عنکبوتی در سرتاسر کیهان شکل گرفته و بافته شد.
هرچند نقشه های سه بعدی تهیه شده از کهکشان ها مدل مزبور را تایید می کنند اما درک جزئیات این مدل، فوق العاده دشوار است. آیا فرآیند برخورد کهکشان های مارپیچی با همدیگر منجر به شکل گیری کهکشان های بیضوی می شود؟ اگر چنین است پس چرا زنجیره کهکشان های مارپیچی و بیضوی هریک از الگوی متفاوتی در ساختار حبابی جهان تبعیت می کند؟ پاسخ به این پرسش ها نیازمند زمانی طولانی است، چراکه اندازه گیری فاصله کهکشان ها کاری بسیار زمان بîر است. اکنون گروهی از اخترشناسان مشغول ترسیم نقشه یی سه بïعدی از چگونگی توزیع یک میلیون کهکشان در جهان هستند. نتایج این تحقیق، ما را در گشودن راز چگونگی شکل گیری کهکشان ها یاری خواهد بخشید.

۵) راز پنجم؛ ماده تاریک چیست
تمامی ستاره ها و کهکشان های جهان، مجموعاً تنها ۵/۰ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهند. حتی اگر جرم توده ابرهای نامرئی را که به شکل اتمی در بخش های دوردست جهان شناورند به این عدد اضافه کنیم، به چیزی در حدود ۴ درصد کل جرم جهان می رسیم. مابقی جرم جهان از ماده یی ناپیدا که اصطلاحاً «ماده تاریک» نامیده می شود و همین طور نوعی انرژی اسرارآمیز به نام «انرژی تاریک» تشکیل شده است. اگرچه ماده تاریک از دید مستقیم اخترشناسان پوشیده است، اما تاثیرات و نشانه های آن قابل آشکارسازی است. اینک اخترشناسان به کمک تاثیرات گرانشی این ماده ناپیدا بر روی نور ستارگان دوردست (خم کردن پرتوهای نوری) تخمین می زنند که ماده تاریک، چیزی در حدود ۲۳ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهد. این ماده به شکل رشته هایی کیهانی بر سطوح حباب هایی با ابعادی در حدود صدها میلیون سال نوری منجمد شده است. شکل توزیع ماده تاریک در جهان نشان دهنده سرد بودن آن است و به همین علت نیز اغلب «ماده تاریک سرد» نامیده می شود. ماده تاریک به شکل هاله یی کهکشان ما و سایر کهکشان ها را دربرگرفته است و همین امر نشان می دهد که ذرات تشکیل دهنده آن یا اصلاً برهم کنشی با ذرات ماده معمولی ندارند یا برهم کنش بسیار ضعیفی دارند (در غیر این صورت باید در صفحه کهکشان جمع می شدند و نه در اطراف آن). برای اغلب ذرات این ماده عجیب و غریب، زمانی بیش از عمر کل جهان طول می کشد تا با یکی از ذرات ماده معمولی برخورد کنند.
فیزیکدان ها برای آشکارسازی این ذرات پنهان از نظر دو راهکار عمده را در پیش گرفته اند. در سناریوی اول، فرض بر آن است که ذرات و پادذرات ماده تاریک در مرکز خورشید یا مرکز کهکشان با همدیگر (و نه با ذرات ماده معمولی) برخورد می کنند. چنین برخوردی منجر به ایجاد ذرات جالب دیگری به نام نوترینو خواهد شد. بنابراین آشکارسازی نوترینوهای پیش بینی شده، دلیلی مبنی بر وجود ذرات ماده تاریک خواهد بود (نوترینوها توسط منابع دیگری نیز در جهان تولید می شوند که باید توسط روش های تجربی، آنها را از همدیگر تفکیک کرد). بدین منظور فیزیکدان ها دستگاه های بسیار بزرگ آشکارسازی نوترینوها را در اعماق آب های دریای مدیترانه و آدریاتیک و همین طور در زیر یخ های ضخیم قطب جنوب نصب کرده اند. این آشکارسازها قادر خواهند بود نور ضعیف حاصل از بر هم کنش نوترینوها با مولکول های آب را ثبت کنند.
سناریوی دوم، مبتنی بر آشکارسازی مستقیم ذرات ماده تاریک توسط بلور ژرمانیم است. نمونه پیشرفته یی از این آزمایش در ۷۴۰ متری زیر زمین در یک معدن آهن در مینه سوتای امریکا در حال انجام است. هیچ کدام از این آزمایش ها تاکنون موفق به آشکارسازی مستقیم ماده تاریک نشده اند.

۶) راز ششم؛ آیا تمامی ماده شناخته شده جهان، در کهکشان ها جمع شده اند
تنها ۱۰ درصد از ماده معمولی جهان (که اصطلاحاً ماده باریونی نامیده می شود) در ستاره ها جمع شده اند. اینک اخترشناسان با استفاده از نور اختروش ها (که در فاصله هایی بسیار دور از زمین واقعند و از سیاهچاله ها نیرو می گیرند) درصدد یافتن ماده باریونی بیشتری در جهان هستند. چنانچه نور اختروش ها در مسیر طولانی خود تا رسیدن به زمین از میان ماده باریونی گازی شکل عبور کند، اتم های گاز تاثیر خود را به شکل خطوط جذبی روی طیف نوری اختروش، نقش می زنند. اما اخترفیزیکدان ها تاکنون از این طریق، ماده باریونی اندکی را نسبت به آنچه تصور می کردند، یافته اند. پس تمام باریون ها کجا رفته اند؟
اغلب اخترفیزیکدان ها بر این باورند که آنها جایی نرفته اند، بلکه هنوز هم در اعماق فضا شناورند. اما طی میلیاردها سالی که از تشکیل این ابرهای باریونی می گذرد، برخورد اتم های تشکیل دهنده آنها با همدیگر دمای گاز را تا حدود یک میلیون درجه سانتیگراد افزایش داده است. از آنجایی که گاز در چنین دمایی نور چندانی را نه جذب می کند و نه تابش، آشکاری آن به این روش برای اخترشناسان، بسیار دشوار خواهد بود.
«دیوید واینبرگ» و همکارانش با به کارگیری تلسکوپ فضایی تابش x چاندرا سعی در یافتن شواهدی مبنی بر وجود گاز باریونی در هاله ماده تاریک (که کهکشان ها را دربر گرفته است) کرده اند. او اینک تا ۹۰ درصد از یافتن نشانه های گاز باریونی در طیف جذبی تابش x مطمئن است اما حصول اطمینان بیشتر، نیازمند زمان رصد طولانی تری خواهد بود.

۷) راز هفتم؛ انرژی تاریک چیست
انرژی تاریک، پدیده اسرار آمیز و ناشناخته یی است که انبساط جهان را شتاب می بخشد. برای آنکه این انرژی، شتاب فعلی انبساط جهان را تامین کند، باید در حدود ۷۳ درصد کل چگالی جهان را تشکیل دهد. اساسی ترین مساله در این مورد آن است که هیچ کس از ماهیت این انرژی که چنین نقش شگفت انگیزی ایفا می کند، اطلاعی ندارد. «مایکل ترنر» از دانشگاه شیکاگو می گوید؛ «تنها کاری که تاکنون توانسته ایم در ارتباط با این پدیده انجام دهیم، صرفاً نام گذاری آن بوده است. این انرژی ممکن است از هیچ (خلأ) حاصل شده یا تاثیری از سایر ابعاد مکانی پنهان در هستی باشد.» هرچند انرژی تاریک، نقش یک نیروی دافعه کیهانی نظیر ضدگرانش را ایفا می کند اما نمی توان آن را صرفاً یک نیرو به حساب آورد، چراکه این نیروی دافعه تابع ویژگی های ذرات مادی نبوده و مستقیماً روی فضا عمل می کند،

۸) راز هشتم؛ چگالی جهان چقدر است
ماده موجود در جهان در برابر انبساط آن مقاومت می کند. بنابراین اگر انرژی تاریک وجود نداشت، انبساط جهان به تدریج متوقف شده و به انقباض تبدیل می شد و نهایتاً جهان درهم فرومی پاشید. اما انرژی تاریک با نیروی دافعه خود از این کار جلوگیری می کند. انرژی تاریک، مسبب شتاب گرفتن انبساط جهان است. بنابراین اگر چگالی انرژی تاریک، ثابت بوده یا حداقل مقدار مثبتی باقی بماند، در این صورت، انبساط جهان با سرعتی فزاینده ادامه خواهد یافت. اما این احتمال نیز وجود دارد که چگالی انرژی تاریک، ثابت نبوده و متغیر باشد و حتی ممکن است مقداری منفی پیدا کند که در آن صورت، جهان را به سوی فروپاشی خواهد برد. «مارتین ریس»، اخترفیزیکدان دانشگاه کمبریج می گوید؛ «اگر چگالی انرژی تاریک حتی به میزان اندکی منفی شود، می تواند منجر به فروپاشی تمامی جهان شود.» اکنون ماهیت انرژی تاریک بر ما پوشیده است و بنابراین از سرنوشت جهان هم بی خبریم چرا که سرنوشت جهان، وابسته به انرژی تاریک است...

مارک سینسل

ذرات بنيادي

ذرات بنیادی


جهان ، بزرگ‌ترین مجموعه ممکن است که از ذرات بنیادی شکل یافته است. این ذرات توسط نیروهای گرانشی ، الکترومغناطیسی و هسته‌ای به هم پیوند یافته‌اند. سلسله مراتب ساختمانی آن در فضا ( از هسته‌های اتم گرفته تا ابر کهکشانها) و سیر تکاملی آن (از گوی آتشین تا اشکال کنونی) توسط ویژگیهای ذرات بنیادی و برهمکنش آنها اداره می‌شود. بنابراین ، تشریح ساختمان جهان و تکامل آن بر اساس خواص و برهمکنش ذرات بنیادی صورت می‌گیرد.

ماده جهان از ذرات بنیادی تشکیل شده است. اجسام ، بدن انسان ، ستارگان و ... سیستم‌هایی متشکل از ذرات بنیادی هستند که از نظر تعداد و نحوه جفت و جور شدن با هم تفاوت دارند. بنابراین ، وجود ذرات بنیادی باید در تمام پدیده‌های جهان ملموس باشد. فیزیک ذرات بنیادی درک عمیقتر و دید بالایی را در مورد ساختمان و تکامل اجسام منفرد مانند اتم‌ها ، مولکول‌ها ، بلورها ، صخره‌ها ، سیارات ، ستارگان ، منظومه‌های ستاره‌ای و کل جهان ارائه می‌دهد. برای همین مطالعه ذرات بنیادی برای فیزیک معاصر و بخصوص اختر فیزیک و کیهان شناسی اهمیت اساسی دارد.


[ خواص ذرات بنیادی
ذرات بنیادی دیده نمی‌شوند.
[ویرایش] جرم ذرات بنیادی
جرم ذرات بنیادی بسیار کوچک است ، از اینرو آنها را می‌توان تا سرعت بالایی رساند. مانند فوتونها که بدون جرم بوده و بالاترین سرعت ممکن «سرعت نور) را دارا هستند. سبکترین ذره با جرم غیر صفر الکترون است با جرمی در حدودme = 9x10-28 gr اغلب به عنوان واحدی برای سنجش جرم سایر ذرات به کار می‌برند. جرم پروتون برابر mp=1836me و جرم نوترون mn=1838.6me می‌باشد.

[ویرایش] انرژی ذرات بنیادی
انرژی به سبب تغییرپذیری زیادش بر کل جهان حاکم است که ساختمان فضایی ، تکامل زمانی تمام سیستم‌ها از ذرات بنیادی گرفته تا خوشه‌های کهکشانی را تعیین می‌کند. این تنوع انرژی به چند برهمکنش معدود بین ذرات بنیادی می‌تواند تقلیل یابد.

[ویرایش] عدد باریونی
ذرات سنگین ، باریون نام دارند. چنانچه باریونها به حال خود رها شوند ، متلاشی می‌گردند. تنها باریون پایدار پروتون است. در تمام فرایندهای مشاهده شده ، تعداد باریونها همواره بقا دارد «قانون بقای باریون ΔN=0).قانون بقای باریون پایداری پروتونها را بیان می‌کند ، باریونی سبکتر از پروتون وجود ندارد. آزمایشات نشان داده‌اند که مدت زمانی که طول می‌کشد تا پروتون تلاشی یابد طولانی تراز 1022 سال ، یعنی <1012 بار طولانی تر از عمر جهان باشد. عدد بار یونی را با N نشان می‌دهند که برای باریونها (پروتون ، نوترون ، هیپرونها) N=+1 ، برای پاد باریونها N=-1 برای سایر ذرات مزونها ، لپتونها) N=0 ، برای هسته‌ها N>+1 ( N برابرعدد جرمی A است) و برای پاد هسته‌ها N<-1(Nبرابر –A است) می‌باشد.

[ویرایش] عدد لپتونی
فرمیونهای سبک همان لپتونها هستند که عدد لپتونی را با L نشان می‌دهند. برای لیپون‌ها «الکترون ، موئون ، نوترینو) این عدد برابر L=+1 ، برای غیر لیپونها (باریونها ، بوزونها) این عدد برابر L=0 و برای پالیتونها «پوزیترون ، موئون مثبت ، پادنوترینو) این عدد برابر L=-1 می‌باشدو قانون بقای لیپتون بصورت ΔL=0 می‌باشد. یعنی مجموع تمام لیپتونها قبل و بعد از واکنش مقدار ثابتی دارند.




[ویرایش] ایزواسپین
برهمکنش قوی نوکلئون‌ها در هسته ، به بار الکتریکی بستگی ندارد. اندرکنش‌های N-P ، N-N ، P-P ، همگی شبیه هم هستند و تفاوت چندانی بین نکلئونهای باردار و خنثی وجود ندارد. که اختلاف آنها به وسطه ایزواسپین بیان می‌شود.







[ویرایش] زوجیت
زوجیت یکی از ویژگیهای اساسی ذرات بنیادی است که متناظر با انعکاس آینه‌ای مختصات فضایی است. این ویژگی ، یک خاصیت تقارنی تابع موج است. زوجیت ممکن است مثبت یا منفی باشد بر حسب آنکه تابع موج در اثر انعکاس فضایی ، زوج یا فرد باشد. زوجیت در بر همکنش‌های قوی و الکترومغناطیسی بقا دارد. اما در برهمکنش‌های ضعیف نقض می‌شود.




[ویرایش] چکیده
ذرات بنیادی واحدهای اساسی برای ساختمان جهان می‌باشند و بر اساس جرم در حال سکونشان به بار یونها (ذرات سنگین) ، لپتونها (ذرات سبک) و مزونها (ذرات میان وزن) طبقه بندی می‌شوند.




بیشتر ذرات بنیادی و احتمال تمام آنها می‌توانند در نتیجه تبدیل انرژی به ماده به وجود آیند حداقل انرژی لازم برای تولید گروهی از ذرات از معادله انرژی انیشتین بدست می‌آید.
در چگالی های زیاد ذرات ناپایدار «نوترون ، هیپرونها ، مزونها) پایدار می‌شوند. و نیز ذرات پایدار «الکترون و پروتون) می‌توانند در اثر برخوردهای متقابل با ذرات خود نابود شوند.
چنانچه واحدهای اساسی پایدار (ذرات بنیادی پایدار) ، دارای وجود تضمین شده‌ای نباشند، هیچ چیز در جهان مادی وجود تضمین شده‌ای نخواهد داشت.
[ویرایش] منبع
[نهفتن]ن . ب . وذرات بنیادی در فیزیک

ذرات بنیادی اولیه فرمیون‌ها: کوارک‌ها: u • d • s • c • b • t • لپتون‌ها: e- • e+ • μ- • μ+ • τ- • τ+ • νe • νμ • ντ
بوزون‌ها: بوزون‌های تبادلگر نیرو: γ • g • W± • Z0
دیگر: ارواح

ذرات ترکیبی هادرون‌ها: باریون‌ها(فهرست)/هیپرون/هسته: p • n • Δ • Λ • Σ • Ξ • Ω • Ξb • مزون‌ها(فهرست)/کوارکونیوم‌ها: π • K • ρ • J/ψ • Υ

تولد جهان و كهكشان راه شيري

تولد جهان و کهکشان راه شیری
قسمت اول آموزش نجوم مقدماتی

دانشمندان چنین فرض کرده اند که جهان مادرحدود 13.7 میلیارد سال قبل براثر انفجاری عظیم بوجود آمده است
درلحظات اولیه این حادثه ، گرمای حاصل ازآن ، میلیارد ها برابر دمای مرکز خورشید و تراکم ترلیون ها برابر هسته اتم بوده است. براثر این انفجار بزرگ ، جریان
"فضا-زمان"
بوجود آمده است و ذرات و سپس ستارگان و کهکشان ها بترتیب شکل گرفته اند. نیروی اولیه ای آنها را ازهم دورکرده است ، این انبساط هنوزهم ادامه دارد.

تعداد کهکشان های قابل مطالعه درکیهان برابر یک میلیارد برآورد شده است . ولی بعضی ازمطالعات و محاسبات آماری تازه نشان میدهد که تعداد کهکشان ها به بیش از200 میلیارد هم می رسد یکی از کهکشان ها به لحاظ زندگی موجودات زنده ، حائز اهمیت بیشتری است. هرچند ممکن است درپاره ای ازکرات دیگر موجوداتی باشند ، ولی قطعاً تاکنون فقط کره ما مسکونی بوده است و حیات درآن جریان دارد. به عبارت دیگر ، این کره درپهنه عظیم و بی انتهای جهان آفرینش چون "واحه ای" می ماند دردل کویری خالی از سکنه و حیات ، که ما انسان ها و سایرجانداران را بر گُرده ی خود جا داده و درفضای بیکران ، با سرعت فوق العاده زیاد به سویی می برد. کاری که می تواند میلیون ها سال دیگر نیز ادامه پیداکند ، کهکشانی که مادرآن زندگی می کنیم "راه شیری" نام دارد. شکل آن مارپیچی و درازای آن 120,000 سال نوری است. خورشید ، یعنی ستاره ای که ما باید دورآن بچرخیم ، به همراه سایر سیارات و متعلقات خانواده ی خورشید ،درفاصله 30,000 سال نوری از مرکز این کهکشان قرار دارد. تعداد ستارگانی که درشب و باچشم غیر مسلح می توان دید از 2000 تا 3000 ، دریک نیمکره فراتر نرفته و بقیه نیز باچشم غیرمسلح دیده نمی شوند و همه متعلق به کهکشان راه شیری است. مجموعه ستارگانی این کهکشان راه شیری است. مجموعه ستارگان این کهکشان به صورت پهنه ای نورانی دیده می شود و به همین لحاظ آن را راه شیری خوانده اند




قطر کهکشان راه شیری درمرکز آن برابر با 20,000 سال نوری و قطر بازوی آن حدود 3000 سال نوری است. منظومه خورشیدی ، درون و به همراه بازوی کهکشان راه شیری ، باسرعتی معادل 200 تا 300 کیلومتر درثانیه به دور .مرکز این کهکشان درحال چرخش است
باتوجه به رقم مذکور درحدود 225 میلیون سال طول خواهد کشید تا این مجموعه بسیار عظیم یکبار دور محور خود بچرخد. دراین چرخش ، کلیه ستارگان راه شیری ، که تعداد آنها دست کم 100 میلیارد برآورد شده است. به همراه سایر .اجزای آن شرکت دارند. این مدت زمان رایک سال کیهانی می نامند
مطالعات اخیر نشان می دهد که خورشید نیز تقریباً درجهت ستاره "نسر واقع " ازصورت فلکی چنگ رومی "شلیاق " درحرکت استو این حرکت باسرعتی حدود 19.5 کیلومتر درثانیه به نام حرکت استاندارد خورشید یا 4,14 واحد نجومی درسال انجام می پذیرد. سرعت نسبی حرکت خورشید در ارتباط بانزدیک ترین همسایه ، که حرکت اساسی خورشید .خوانده می شود. اندکی کمتر از رقم مذکور و برابر 15.4 کیلومتر درثانیه است
کلیات کهکشان ها
کهکشان عبارت است از مجموعه ی عظیمی از ستارگان ، گازها و غبارهاست که بسیاری از ستارگان کهکشان خود نیز مجموعه ی منظم دیگری را می سازند همانند منظومه ی شمسی ، این ستارگان و غبارها و گازها به لحاظ وجود نیروی جاذبه متقابل ، درکنار هم جمع شده اند. کهکشان ها عموماً 10 به توان 7 تا 10 به توان 13 برابر خورشید جرم دارند و .تعداد ستارگان آنها گاهی تا یک تریلیون نیز می رسد
ازجمله کهکشان های عمده و معروف ، کهکشان راه شیری است که تعداد ستارگان آن بیش از 100 میلیارد برآورد شده است و خورشید مانیز یکی از این 100 میلیارد ستاره کهکشان آندرومدا یا
m31
درفاصله ای حدود 2,9 میلیون سال نوری ازکهکشان ما دور است که ممکن است درشرایط مناسب ، بتوان آن را باچشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد
درگروه محلی کهکشان ها، که راه شیری نیز از آن جمله است ، دست کم 25 کهکشان هست که دورترین آنها حدود5,000,000 سال نوری فاصله داردکهکشان ها گاهی درحرکت و درفضای لایتناهی ازکنار هم می گذرند یا به درون هم وارد می شوند.دراین صورت ، به نظرمی رسد که یکی ، دیگری را می بلعد. به عنوان مثال می توان به برخورد کهکشان ویرلپول باهمسایه ی کوچکش اشاره کرد که ملیون ها سال پیش اتفاق افتاد. نمونه دیگر ، مربوط به کهکشان آنتن است که از عبور نزدیک به هم .دوکهکشان مارپیچی به وجود آمد
کهکشان قنطورس .A
نیزهنگامی پدید آمد که یک کهکشان بیضوی به درون کهکشانی مارپیچی فرو رفت
طبقه بندی کهکشان ها
درقدیمی ترین طبقه بندی کهکشان ها به سه دسته مارپیچی ، بیضوی و نامنظم تقسیم شده اند.این طبقه بندی را ادوین هابل ستاره شناس معروف آمریکایی در رصدخانه ی مونت ویلسن ، در سال 1925 میلادی براساس شکل کهکشان ها انجام داد. اما امروزه برای تقسیم بندی کامل به جز شکل کهکشان ، به ساختمان ، نورانیت، رنگ ، نوع ، تشعشات ، تراکم و غیره نیز توجه می شود.کهکشان بیضوی به گروه های
E0-E2-E5-E7
وکهکشان های مارپیچی بسته به
SBa-SBb-SBc-SBd
کهکشان های مارپیچی به
Sa-Sb-Sc-Sd
تقسیم می شوند
تعداد ستاره درهریک از این گروه ها ، به طور فاحشی متفاوت است. کهکشان های غیر منظم مانند ابرماژلانی ، شامل تعداد زیادی ستاره جوان و سحابی است که درآنها ستاره های جدید پدید می آید. مارپیچی ها ، مخلوطی از ستارگان جوان و پیرند. دربازوی جوان ترها ، ستارگان غول پیکر سفید ، ستارگانی مانند خورشید ما ، کوتوله های سفید درحال مرگ و نیز گاز و گرد و غبار موجود است. و درمرکز آن بیشتر ستاره های غول پیکر قرمز پیر جای دارند. ضمناً تعدادی نمونه های ریز نیز وجود دارد که از ستاره های قرمز کم فروغ تشکیل شده است. کم نورترین کهکشان ها ، درگروه کهکشانهای محلی ، کهکشان های بیضوی هستند ، ازجمله دو کهکشان قمر گونه درM31 از آندرومدا ، که فقدان غبار و گاز درآن مؤید این نظر است که ، ستاره ی جدیدی در این سیستم ستاره ای پدید نمی آید.
نزدیک ترین کهکشان به زمین در فاصله ای بیش از 150,000سال نوری قرار دارد ، ولی متوسط فاصله کهکشان از یکدیگر حدود2,000,000 سال نوری برآورد شده است. بنابراین اگر بتوان یکی از آنها را باچشم غیر مسلح دید.آن .کهکشان به صورت لکه بسیار ضعیف و کوچکی به نظر خواهد رسید
یکی از اولین گزارش ها از دیدن کهکشان ها مربوط به منجم ایرانی عبدالرحمن صوفی رازی است که در قرن دهم میلادی می زیسته و حاصل رصد او از کهکشان هادرنقشه های اولیه به نام "ابر کوچک" ذکر شده است. درنیمکره جنوبی ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک ، به عنوان دو کهکشان قمر گونه برای کهکشان راه شیری ، قابل رویت اند. چنین به نظر می رسد که درکیهان حداقل 200 میلیارد کهکشان وجود داشته باشد

واحد نجومي

واحد نجومی
AU, Astronomical unit
فاصله متوسط زمین تا خورشید یعنی در حدود ۱۵۰میلیون کیلومتر به عنوان یک واحد نجومی شناخته می شود.ابعاد در منظومه شمسی بر اساس این واحد بیان می شود. برای بیان فواصل در ستاره های دوتایی نزدیک بهم همینطور فاصله سیارات فراخورشیدی از ستاره مادر نیز از این واحد استفاده می شود

كهكشان راه شيري

کهکشانی که ما زمینیان در آن زندگی می کنیم .این کهکشان به شکل نوار درخشانی که آسمان را دور می زند وبا استوای سماوی 63 درجه زاویه می سازد در شبهای تاریک بدون ماه با چشم غیر مسلح دیده می شود. .ضخامت این نوارکه درحقیقت مقطع کهکشان از دید خورشید می باشد نامنظم بوده ومقدار پهنای آن بین 3 تا 30 درجه متفاوت است.روشنایی وپهنای نوار کهکشان در سمت صورت فلکی قوس بیشتر می باشد ودر شبهای تابستان بیشتر خودنمایی می کند دلیل این مسئله این است که مرکز کهکشان راه شیری در این سمت قرار دارد وزمانی که به صورت فلکی قوس نگاه می کنیم در واقع به قسمتهای درونی آن نگاه می کنیم که تعداد ستارگان وسحابیهای آن بیشتر است. کهکشان راه شیری یک کهکشان مارپیچی با چند بازو می باشد.حتی بایک تلسکوپ کوچک می توان میلیونها ستاره آنرا مشاهده کرد که البته این ستارگان همه متعلق به بازوی جبار( یا بازوی محلی) هستند علاوه بر این بازو دو بازوی قوس وبرساووشی نیز وجود دارد.. بی نظمی هایی که در کهکشان مشاهده می کنیم ناشی از وجود ابرهای گازی وغباری تیره کننده(سحابی تاریک) هستند .

تعداد ستاره های کهکشان راه شیری بین 200 تا 400 میلیارد تخمین زده شده است.

قطر آن در حدود 100000 سال نوری می باشدمطالعات رادیویی باتوجه به توزیع ابرهای هیدروژنی نشان داده اند که از نوع مارپیچی بوده ودر رده بندی هابل از نوع Sb یا Sc می باشد.بعضی مشاهدات نشان می دهند که ازنوع کهکشانهای میله ای مانند M61 یا M83 می باشد. قرص کهکشان شامل سحابیهای پخشی ٬ستاره های جوان٬ خوشه های باز و.......می باشد درحالیکه هاله کهکشان در برگیرنده ستارگان پیر و شامل حدود 200 خوشه کروی است که از این تعداد حدود 141 عدد را به خوبی شناسایی کرده ایم.

کهکشان راه شیری به همراه دو کهکشان مارپیچی آندرومدا و کهکشان مثلثی وحدود سی کهکشان کوتوله خوشه محلی کهکشانی را تشکیل داده اند.کهکشانهای کوتوله حول سه کهکشان بزرگ مجموعه در حال چرخش بوده ودر حقیقت اقمار این کهکشانها به حساب می آیند.

خورشید بهمراه منظومه خود در فاصله حدود ۲۶۰۰۰ تا ۲۸۰۰۰ سال نوری از مرکز کهکشان قرار دارد وهر ۲۵۰ میلیون سال یکبار حول مرکز آن می چرخد.با بررسی ۲۸ ستاره که در نزدیکی مرکز کهکشان قرار دارند مشخص شده که سیاهچاله ای با جرم حدود ۴ میلیون برابر جرم خورشید در آنجا قرار دارد.



جرم کهکشان راه شیری

با توجه به قانون سوم کپلردرباره دو جسمی که دور هم می چرخند که در آن بیان می شود جرم جسم بزرگتر(که در اینجا همان کهکشان راه شیری است) بر حسب جرم خورشید برابر است با حاصل تقسیم توان سوم اندازه مدار جسم کوچکتر(که در اینجا خورشید است) بر حسب واحد نجومی بر توان دوم دوره چرخشی آن بر حسب سال وبا توجه به اینکه خورشید در فاصله حدود 8000 پارسکی(هرپارسک حدود 206000 واحد نجومی است) از مرکز کهکشان قرار دارد ودوره چرخش آن بدور مرکز کهکشان در حدود 225 میلیون سال است،جرم کهکشان در حدود 90 میلیارد برابر جرم خورشید بدست می آید.

این عدد با متمرکز کردن جرم تمام موادی از کهکشان که درون مدار خورشید قرار دارند در مرکز کهکشان بدست آمده است.طبیعی است که مقداری از جرم کهکشان هم در بیرون از مدار خورشید قرار دارد.یعنی این عدد، جرم این مواد را نشان نمی دهد.برای اندازه گیری جرم کل کهکشان از اندازه گیری سرعت ستاره وگازهایی که در فواصل دوری از مرکز کهکشان قرار دارند استفاده می شود.دانشمندان متوجه شده اند که موثر ترین راه اندازه گیری جرم کهکشان مطالعات در طول موجهای رادیویی است چرا که این امواج کمتر تحت تاثیر گازها وغبارهای درون کهکشانی هستند وبا مطالعه آنها می توان به مشاهده مواد دورتری پرداخت.با این روش دانشمندان توانسته اند به نموداری از جرم موادی که در فواصل متفاوتی از مرکز کهکشان هستند دست پیدا کنند.این نمودار با نام نمودار چرخشی شناخته می شود.با کمک این نمودار آشکار شده که جرم کهکشان در محدوده 15000 پارسکی از مرکز کهکشان در حدود 20 میلیارد برابر جرم خورشید است.این گستره خوشه های کروی وبازوهای کهکشان را نیز در بر می گیرد.ممکن است تصور کنید برای اجرامی که فاصله آنها تا مرکز کهکشان از این فاصله بیشترباشد مطابق آنچه در منظومه شمسی رخ می دهد سرعت آنها رو به کاهش باشد.بر اساس اندازه گیری ها مشخص شده که اینطور نیست،یعنی سرعت این اجرام از آنچه که پیش بینی می شده بیشتر است بنابراین باید جرم بزرگتری در فواصل دورتری از 15000 پارسکی مرکز خورشید وجود داشته باشد.اکنون این جرم به وجود یک هاله تاریک(Dark halo) نسبت داده شده است.اکنون می دانیم که بیشترین جرم کهکشان ناشی از همین هاله تاریک است.امابه راستی این هاله تاریک از چه ماده ای تشکیل شده است؟در نظر داشته باشید واژه تاریک به این معنا نیست که در محدوده دیدگانی طیف مشاهده نمی شوند بلکه این مواد در کل محدوده طیفی( از گاما تا رادیویی) قابل کشف نیستند.تنها بخاطر اثرات گرانشی آنهاست که به وجود آنها پی برده ایم.این ماده تاریک نه از مولکولهای هیدروژن ونه از مواد ستاره ای معمولی تشکیل شده است.سیاهچاله های با جرم ستاره ای،اجرام ماکو(MACHO) که شامل کوتوله های قهوه ای(ستارگانی که بدلیل جرم کم نتوانسته اند واکنش های هسته ای را شروع کنند)،کوتوله های سفید و کوتوله های ضعیف وکم جرم قرمز می باشد از کاندیداهای مورد نظر می باشند.در حال حاضر گزینه ذرات زیر اتمی نیز به فهرست مواد تشکیل دهنده ماده تاریک اضافه شده است.این ذرات باید دارای جرم بوده ولی برهم کنش بسیار ناچیزی با مواد معمولی داشته باشند.یک رده از این مواد با نام ذرات جرم دار با برهمکنش ضعیف یا (Weakly Interacting Massive Particles)WIMP شناخته می شوند.بسیاری از دانشمندان عقیده دارند این مواد در لحظات اولیه شکل گیری کیهان به مقدار بسیار زیاد آفریده شده اند.آشکار سازی این ذارات بدلیل واکنش ناچیز بسیار دشوار است وتاکنون چندین آزمایش برای به گیر اندازی آنها ناموفق بوده است.





اجداد ما نیز هزاران سال پیش به وجود این نوار نقره ای رنگ در آسمان پی بردند . بسیاری از اقوام باستان بر این باور بودند که این نوار راهی است که در گذشتگان با عبور از آن به جهان دیگر مهاجرت می کنند . اقوامی دیگر اعتقاد داشتند که این نوار ، پدیده ای الهی است که شبها خود را محافظانه بر روی جامعه بشریت می گستراند .

هرکول نیز ، با کهکشان راه شیری ارتباط داده می شود . می گویند خداوند " هرمس " در ماموریتی از جانب زئوس هرکول نوزاد را بر سینه الاهه " هرا " که خفته بود گذاشت . نوزاد با تغذیه از این شیر خدایی چنان قوی و قدرتمند شد که در میان فنا پذیران مثل و مانند نداشت . وقتی که " هرا " از خواب بیدار شد ، هرکول کوچک را با شدت و سرعت از سینه خود جدا کرد ، شیر او تا دور دستها ی آسمان پاشید و راه شیری را به وجود آورد

زاز نامرئي بودن هواپيكاي استيلت



راز نامريي بودن هواپيماهاي استيلت (Stealth)

هواپيماي استيلت با هدف جذب و انحراف امواج رادار با استفاده از تکنولوژي اي بنام استيلت (stealth) طراحي شده است. استيلت، تکنيکي است که در هواپيما، کشتي و موشک به منظور جلوگيري از رديابي توسط رادار يا ديگر روش هاي تشخيص، مورد استفاده قرار مي گيرد.


در واقع هواپيماهاي استيلت - يا ساير ادواتي که از اين ويژگي بهره مي گيرند - کاملا نامرئي نيستند، بلکه با به کارگيري تکنولوژي هاي خاصي، شناسايي آنها سخت تر است. به طور کلي مي توان گفت هدف اصلي اين است که به هواپيما اجازه داده شود تا عمليات مورد حمله خود را بدون شناسايي شدن و با موفقيت به انجام برساند. اين سيستم طي جنگ خليج فارس در سال 1991 مورد استفاده بسيار قرار گرفت و کارايي خود را نشان داد هرچند از آن زمان به بعد کمتر به کار رفته است، اما کشورهايي چون آمريکا، روسيه، چين و چند کشور ديگر کماکان به توسعه هواپيماهاي استيلت ادامه داده اند.

روش اصلي به کار گرفته شده در تکنولوژي استيلت در هواپيماهاي مدرن، پوشاندن سطح بيروني آنها با لايه اي از يک ماده جذب کننده بسيار قوي است. لازم به ذکر است که استفاده از اين ماده هزينه نگهداري هواپيما را چندين برابر مي کند. طراحي بدنه هواپيما نيز خود تاثير بسياري در منحرف کردن امواج رادار دارد بطوري که برخي از انوع خاص هواپيماها، مانند F-117 به دليل شکل ظاهري که دارند سيگنالهاي رادار را به طور عمودي از منبع منحرف مي کنند، با اين کار سيگنال ها به سمت گيرنده رادار منعکس نخواهند شد.

در هواپيماهاي استيلت امروزي از روش هاي متفاوتي براي مشکل تر کردن عمليات تعقيب و رديابي آنها، استفاده مي شود که برخي از مهمترين آنها عبارتند از :

- بخارات خروجي گرم، درون محفظه اي، قبل از حرکت هواپيما خنک مي شوند در نتيجه، علائم مادون قرمز هواپيماهاي استيلت به حداقل مي رسد.

- هواپيماهاي استيلت به منظور مخفي ماندن، معمولا به رنگ تيره هستند و شب ها به پرواز در مي آيند.

- هواپيماهاي استيلتي از قبيل F-117 و بمب افکن B-2، مافوق صوت نيستند، موتور کمکي ندارند و دهانه آنها طوري تنظيم شده که سر و صداي کمتري داشته باشند و از طريق امواج صوتي نيز قابل شناسائي نباشند.

در حاليکه گفته مي شود اولين هواپيماي استيلت ساخته شده احتمالا Horten Ho 229 و بمب افکن Avro Vulcan ساخت کشور انگلستان در سال دهه 1960 بوده اند، اما نسل اول هواپيماهاي استيلت مدرن طراحي شده، شامل F-117 Nighthawk و MBB Lamypridae هستند که ماده جذب کننده اي که در آنها استفاده شده باعث تقليل سيگنال رادار و انحراف امواج آن از فرستنده مي گردد.



نسل دوم هواپيماهاي استيلت مدرن که از ميان آنها مي توان به B-2 Spirit و F-22 Raptor اشاره کرد، از يک سيستم کامپيوتري بسيار پيچيده براي واکنش به رادارها استفاده مي کنند و قادرند سطوح منحني را نيز در برگيرند. به همين دليل هواپيماهاي نسل دوم آيروديناميک تر از نسل اول که تنها دربرگيرنده سطوح صاف بودند، هستند.

تا کنون روش هاي بسياري براي شناسايي اين هواپيماها مورد بررسي قرار گرفته است، کشورهاي استراليا و روسيه اعلام کرده اند که موفق به توسعه تکنيک هايي شده اند که تکان هاي هواپيما را در مسيرهاي طولاني شناسايي کرده و تکنولوژي استيلت را خنثي مي کند. رادارهاي Passive که فرستنده آنها مانند رادارهاي معمولي در خود رادار قرار ندارد به عنوان بهترين شناسائي کننده هواپيماهاي استيلت ، شناخته شده اند.

از آنجائيکه تکنولوژي استيلت انرژي امواج رادار را از افق ديد فرستنده به بيرون منعکس مي کند و باعث افزايش مسيرهاي انعکاسي سيگنال رادار (Radar Cross Section) در چندين جهت مي شود لذا رادارهاي Passive با داشتن تعداد بيشتري گيرنده در مکانهاي مختلف قادر به تشخيص آنها هستند. (در واقع خاصيت اصلي اين رادارها آن است که انعکاس هاي غير هم مسير رفت را هم مي توانند تشخصي دهند.) به علاوه بنظر مي رسد چنانچ از سيگنالهاي تلويزيوني فرکانس پايين و يا سيگنال هاي FM راديويي و يا حتي منابع توليد نوري بعنوان سيگنال رادار استفاده شود جسم استيلت RCS بيشتري نسبت به آن نشان مي دهد و لذا شناسايي آن بسيار ساده تر خواهد شد.

نظر شما در مورد مطالب و كيفيت اين وبلاگ چيست ؟

دنبال کننده ها