اين پرسش بنيادي كه اولين حركت چگونه ايجاد شده
و يا قبل از ان اولين ماده چگونه ايجاد شده
و چگونه دو ماده شدند
و چگونه برخورد اين دو در فضاي بي نهايت ايجاد شده
و قبل از وجود ماده و حركت چه چيزي وجود داشته
و فضا يعني چه ؟
تعريف فضاي خالي چيست .
از پست اول تا كنون به بررسي پاسخ اين سئوالات پرداختيم و هنوز به جوابي روشن نرسيده ايم
ريزترين ذرات جهان بررسي شدند و دورترين اجرام جهان پهناور بررسي شدند و مسائل و شگفتيهاي مختلف علمي در نظر گرفته شد .
البته من يك پاسخ فرضي براي اين موضوع دارم:
ما مثل ماهي داخل آكواريوم داراي محدوديت منابع و محدوديت فضاي تحت اختيار براي بررسي همه جانبه كليت جهان هستي هستيم
ممكنه كل اين جهان با همه كهكشانها و سايه چاله ها و ... همگي به اندازه يك مولكول در مقابل جهان اصلي تري باشند كه اصلا قابل مشاهده و تصور براي ما نيست و بنابراين ما ذره اي هستيم در دريا و يا اقيانوس بيكران
۱۳۸۹ آبان ۲۵, سهشنبه
اسامي ايراني
كسي ميدونه اسامي ايراني از كجا امده اند مثلا ارش فرزين بهزاد اولين بار به چه دليل ايجاد شدند و ايا اولين كسي كه اين اسم را داشته شخصيتي متناسب با معني اسم داشته يعني در بزرگسالي نامگذاري شده بوده و قبل از ان اسم نداشته ؟
جان سختترین دانشمندان جهان - نيوتون سوزنی را در کاسه چشم خود فرو برده
در دنیای علم، داستانهای مشابه زیادی وجود دارند و تنها افرادی که به خاطر کمبود داوطلب یا گزینه جایگزین خود را موضوع آزمایش هایشان قرار داده اند قهرمان این داستانها نیستند، زیرا موارد بسیاری وجود دارند که با وجود در اختیار داشتن گزینه های متعدد، افراد برای نمایش قدرت خود را در معرض آزمایشهای علمی وحشتناکی قرار داده اند.
نشریه گاردین در گزارشی شگفت انگیز لیستی از دانشمندان جهان را که به دلایل مختلف آزمایشهای ترسناک یا دردآوری را بر روی خود اجرا کرده بودند، منتشر کرده و از آنها به عنوان شجاع ترین و جان سخت ترین دانشمندان جهان یاد کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، در نوامبر سال 1908، "هنری هد" از پزشکان بیمارستان لندن مقاله علمی را با عنوان "تجربه ای انسانی در زمینه عصبها" در نشریه Brain منتشر کرد و در آن احساسی را که در زمان قطع شدن عصبهای پیرامونی در انسان به وجود می آید را تشریح کرد؛ نکته درد آور در این مقاله این است که وی برای جمع آوری اطلاعات دست خود را جراحی کرده بود.
در دنیای علم، داستانهای مشابه زیادی وجود دارند و تنها افرادی که به خاطر کمبود داوطلب یا گزینه جایگزین خود را موضوع آزمایش هایشان قرار داده اند قهرمان این داستانها نیستند، زیرا موارد بسیاری وجود دارند که با وجود در اختیار داشتن گزینه های متعدد، افراد برای نمایش قدرت خود را در معرض آزمایشهای علمی وحشتناکی قرار داده اند.
نشریه گاردین در حال جمع آوری لیستی کامل از مقاوم ترین و شجاع ترین و گاه جان سخت ترین دانشمندان زن و مرد را منتشر کرده است. در این لیست نمونه هایی از دانشمندان متهور، قدرتمند و الهام بخش دیده می شوند اما در برخی از مواقع، آزمایشهای انجام شده پا را از مرز منطق و عقل فراتر گذاشته اند.
هنری هد: پزشک بیمارستان لندن که بازوی خود را به منظور کشف تغییر احساس در زمان قطع شدن اعصاب پیرامونی و رها کردن آنها برای بهبود پیدا کردن، بازوی خود را تحت عمل جراحی قرار داد.
گودرون فلوژر: خانم کوهنورد اطریشی که به منظور مطالعه بر روی گرگها همواره در تعقیب و ردیابی آنها بود. طی یکی از سفرها وی در حالی دیده شده بود که در نزدیکی گله ای از گرگها، برای نزدیک تر آوردن آنها بر روی زمین دراز کشیده بود و خود را طعمه قرار داده بود.
الیزی ویدوسون: بیوشیمیدان کالج امپریال لندن به همراه همکارش "رابرت مک کین" به منظور بررسی آثار محدود کردن کالری بر روی سلامت بدن، رژیم غذایی شدیدی را برای مدتی طولانی بر روی خود اجرا کرد. وی از نتیجه مطالعات خود توصیه های حیاتی را برای کمک به افرادی که در کمپهای نازی برای مدتی طولانی در گرسنگی شدید قرار داشته و دچار سو تغذیه شده بودند، به دولت بریتانیا عرضه کرد.
مایک استرود: دانشمند بریتانیایی در بیمارستان عمومی ساوت هامپتون که در زمینه مقاومت انسان و محیطهای دشوار تخصص دارد. وی در چندین سفر اکتشافی قطبی حضور داشته که طی یکی از این سفرها عمل نمونه برداری از بافت ماهیچه پای خود را بدون استفاده از مواد بی حس کننده انجام داد.
لئونید روگوزوف: پزشک روسی که در سال 1960 در ایستگاه تحقیقاتی شوروی مشغول به کار بود. وی در این دوره دریافت که مبتلا به پریتونیت شده و تصمیم گرفت آپاندیس خود را جراحی کند. خود-جراحی وی دو ساعت طول کشید و وی چهار شب پس از جراحی توانست فعالیتهای روزانه خود را از سر بگیرد.
سیسلی ویلیامز: یکی از اولین پزشکان زن بریتانیایی که در زمینه بیماری های کودکان تخصص داشت و رژیم غذایی غنی از پروتئینی را در حین فعالیت در آفریقا خلق کرد که جان بسیاری از انسانها را نجات داد. طی جنگ جهانی دوم و پس از سقوط مالایا وی دستگیر شده و در دو زندان مختلف در ژاپن اسیر شد، وی در این دوره نیز به فعالیتهای خود ادامه داد و با به خطر انداختن جان خود به درمان بیماران پرداخت.
جان استپ: جراح سابق نیروی هوایی آمریکا که به واسطه یک سری آزمایشهایی که به منظور شناسایی بالاترین سرعت و شتابی که انسان می تواند از آن جان سالم به در ببرد، به سریعترین مرد جهان مشهور شد. وی ماجراجویی های خود را با کمک وسیله نقلیه ای انجام می داد که به آن موتور جت وصل شده بود و نتیجه آزمایشهای وی استخوانهای شکسته، شبکیه چشم متلاشی شده و چندین آسیب بدنی جدی دیگر بود.
تیموتی لیری: روانشناس آمریکایی که ریچارد نیکسون را خطرناکترین مرد آمریکا می دانست و به این شهرت داشت که به بهانه انجام مطالعات علمی به شدت از داروهای روانگردان استفاده می کند.
آیزاک نیوتن: از مشهورترین دانشمند جهان که با آزمایش بر روی بدن خود هیچ مخالفتی نداشت، در یکی از موارد وی سوزنی را در کاسه چشم خود فرو برده و آن را به پشت کره چشمش فشرد تا انحنای آن را تغییر دهد. وی نتیجه این آزمایش را مشاهده چندین دایره سفید، سیاه و رنگی گزارش کرده است.
ادوارد هریسون: شیمی دانی که به ازای ابداع ماسک ضد گاز طی جنگ جهانی اول جان خود را از دست داد، ابداعی که جان هزاران نفر را در جنگ نجات داد. وی برای ابداع این ماسک خود را در اتاقکهای سر بسته در معرض گازهای سمی قرار می داد و در نهایت در سن 49 سالگی جان خود را از دست داد.
لارنس پاتریک: متخصص بیومکانیک آمریکایی که در اجرای آزمایشهای ساختگی تصادفهای انسانی تخصص داشت. وی که از محققان دانشگاه وین استیت به شمار می رفت به بهانه یافتن روشهای ایمنی در پی اطلاعاتی درباره حوادثی بود که انسان می توانست در برابر آنها دوام بیاورد. در یکی از آزمایشها قطعه فلزی 10 کیلوگرمی به سینه وی کوبیده شد تا اثرات مخرب کیسه های هوای درون خودروها مورد بررسی قرار گیرد. وی همچنین برای بررسی تاثیر شتاب و سرعت بالا بر بدن انسان بارها بر نقلیه های جت دار سوار شد. در آزمایشی دیگر برای درک دقیق مکانیزم خرد شدگی، وزنه ای سنگین بر روی گونه وی کوبیده شد.
آناتولی بوگروسکی: در 13 جولای 1978 این دانشمند روسی در قدرتمند ترین دستگاه شتابدهنده ذره ای شوروی سابق، دچار حادثه ای کوچک شد. به دلیل نقص در تجهیزات ایمنی یک پرتو پروتونی با سر وی برخورد کرد و وی نوری درخشانتر از هزاران خورشید را در برابر چشمانش مشاهده کرد. در حالی که پزشکان از وی قطع امید کرده بودند، وی به شکلی عجیب زنده ماند و جدا از حمله های گاه و بی گاهی که به او دست می دهد، گنجایش ذهنی وی دچار آسیب دیدگی نشد.
بری مارشال: پزشک استرالیایی که یک ظرف کشت باکتری مملو از باکتری "هلیوباکتر پیلوری" را نوشید تا ثابت کند این باکتری باعث زخم معده شدید می شود، البته در نهایت موفق شد به خاطر تلاشهای فراوانش جایزه نوبل را دریافت کند.
نشریه گاردین در گزارشی شگفت انگیز لیستی از دانشمندان جهان را که به دلایل مختلف آزمایشهای ترسناک یا دردآوری را بر روی خود اجرا کرده بودند، منتشر کرده و از آنها به عنوان شجاع ترین و جان سخت ترین دانشمندان جهان یاد کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، در نوامبر سال 1908، "هنری هد" از پزشکان بیمارستان لندن مقاله علمی را با عنوان "تجربه ای انسانی در زمینه عصبها" در نشریه Brain منتشر کرد و در آن احساسی را که در زمان قطع شدن عصبهای پیرامونی در انسان به وجود می آید را تشریح کرد؛ نکته درد آور در این مقاله این است که وی برای جمع آوری اطلاعات دست خود را جراحی کرده بود.
در دنیای علم، داستانهای مشابه زیادی وجود دارند و تنها افرادی که به خاطر کمبود داوطلب یا گزینه جایگزین خود را موضوع آزمایش هایشان قرار داده اند قهرمان این داستانها نیستند، زیرا موارد بسیاری وجود دارند که با وجود در اختیار داشتن گزینه های متعدد، افراد برای نمایش قدرت خود را در معرض آزمایشهای علمی وحشتناکی قرار داده اند.
نشریه گاردین در حال جمع آوری لیستی کامل از مقاوم ترین و شجاع ترین و گاه جان سخت ترین دانشمندان زن و مرد را منتشر کرده است. در این لیست نمونه هایی از دانشمندان متهور، قدرتمند و الهام بخش دیده می شوند اما در برخی از مواقع، آزمایشهای انجام شده پا را از مرز منطق و عقل فراتر گذاشته اند.
هنری هد: پزشک بیمارستان لندن که بازوی خود را به منظور کشف تغییر احساس در زمان قطع شدن اعصاب پیرامونی و رها کردن آنها برای بهبود پیدا کردن، بازوی خود را تحت عمل جراحی قرار داد.
گودرون فلوژر: خانم کوهنورد اطریشی که به منظور مطالعه بر روی گرگها همواره در تعقیب و ردیابی آنها بود. طی یکی از سفرها وی در حالی دیده شده بود که در نزدیکی گله ای از گرگها، برای نزدیک تر آوردن آنها بر روی زمین دراز کشیده بود و خود را طعمه قرار داده بود.
الیزی ویدوسون: بیوشیمیدان کالج امپریال لندن به همراه همکارش "رابرت مک کین" به منظور بررسی آثار محدود کردن کالری بر روی سلامت بدن، رژیم غذایی شدیدی را برای مدتی طولانی بر روی خود اجرا کرد. وی از نتیجه مطالعات خود توصیه های حیاتی را برای کمک به افرادی که در کمپهای نازی برای مدتی طولانی در گرسنگی شدید قرار داشته و دچار سو تغذیه شده بودند، به دولت بریتانیا عرضه کرد.
مایک استرود: دانشمند بریتانیایی در بیمارستان عمومی ساوت هامپتون که در زمینه مقاومت انسان و محیطهای دشوار تخصص دارد. وی در چندین سفر اکتشافی قطبی حضور داشته که طی یکی از این سفرها عمل نمونه برداری از بافت ماهیچه پای خود را بدون استفاده از مواد بی حس کننده انجام داد.
لئونید روگوزوف: پزشک روسی که در سال 1960 در ایستگاه تحقیقاتی شوروی مشغول به کار بود. وی در این دوره دریافت که مبتلا به پریتونیت شده و تصمیم گرفت آپاندیس خود را جراحی کند. خود-جراحی وی دو ساعت طول کشید و وی چهار شب پس از جراحی توانست فعالیتهای روزانه خود را از سر بگیرد.
سیسلی ویلیامز: یکی از اولین پزشکان زن بریتانیایی که در زمینه بیماری های کودکان تخصص داشت و رژیم غذایی غنی از پروتئینی را در حین فعالیت در آفریقا خلق کرد که جان بسیاری از انسانها را نجات داد. طی جنگ جهانی دوم و پس از سقوط مالایا وی دستگیر شده و در دو زندان مختلف در ژاپن اسیر شد، وی در این دوره نیز به فعالیتهای خود ادامه داد و با به خطر انداختن جان خود به درمان بیماران پرداخت.
جان استپ: جراح سابق نیروی هوایی آمریکا که به واسطه یک سری آزمایشهایی که به منظور شناسایی بالاترین سرعت و شتابی که انسان می تواند از آن جان سالم به در ببرد، به سریعترین مرد جهان مشهور شد. وی ماجراجویی های خود را با کمک وسیله نقلیه ای انجام می داد که به آن موتور جت وصل شده بود و نتیجه آزمایشهای وی استخوانهای شکسته، شبکیه چشم متلاشی شده و چندین آسیب بدنی جدی دیگر بود.
تیموتی لیری: روانشناس آمریکایی که ریچارد نیکسون را خطرناکترین مرد آمریکا می دانست و به این شهرت داشت که به بهانه انجام مطالعات علمی به شدت از داروهای روانگردان استفاده می کند.
آیزاک نیوتن: از مشهورترین دانشمند جهان که با آزمایش بر روی بدن خود هیچ مخالفتی نداشت، در یکی از موارد وی سوزنی را در کاسه چشم خود فرو برده و آن را به پشت کره چشمش فشرد تا انحنای آن را تغییر دهد. وی نتیجه این آزمایش را مشاهده چندین دایره سفید، سیاه و رنگی گزارش کرده است.
ادوارد هریسون: شیمی دانی که به ازای ابداع ماسک ضد گاز طی جنگ جهانی اول جان خود را از دست داد، ابداعی که جان هزاران نفر را در جنگ نجات داد. وی برای ابداع این ماسک خود را در اتاقکهای سر بسته در معرض گازهای سمی قرار می داد و در نهایت در سن 49 سالگی جان خود را از دست داد.
لارنس پاتریک: متخصص بیومکانیک آمریکایی که در اجرای آزمایشهای ساختگی تصادفهای انسانی تخصص داشت. وی که از محققان دانشگاه وین استیت به شمار می رفت به بهانه یافتن روشهای ایمنی در پی اطلاعاتی درباره حوادثی بود که انسان می توانست در برابر آنها دوام بیاورد. در یکی از آزمایشها قطعه فلزی 10 کیلوگرمی به سینه وی کوبیده شد تا اثرات مخرب کیسه های هوای درون خودروها مورد بررسی قرار گیرد. وی همچنین برای بررسی تاثیر شتاب و سرعت بالا بر بدن انسان بارها بر نقلیه های جت دار سوار شد. در آزمایشی دیگر برای درک دقیق مکانیزم خرد شدگی، وزنه ای سنگین بر روی گونه وی کوبیده شد.
آناتولی بوگروسکی: در 13 جولای 1978 این دانشمند روسی در قدرتمند ترین دستگاه شتابدهنده ذره ای شوروی سابق، دچار حادثه ای کوچک شد. به دلیل نقص در تجهیزات ایمنی یک پرتو پروتونی با سر وی برخورد کرد و وی نوری درخشانتر از هزاران خورشید را در برابر چشمانش مشاهده کرد. در حالی که پزشکان از وی قطع امید کرده بودند، وی به شکلی عجیب زنده ماند و جدا از حمله های گاه و بی گاهی که به او دست می دهد، گنجایش ذهنی وی دچار آسیب دیدگی نشد.
بری مارشال: پزشک استرالیایی که یک ظرف کشت باکتری مملو از باکتری "هلیوباکتر پیلوری" را نوشید تا ثابت کند این باکتری باعث زخم معده شدید می شود، البته در نهایت موفق شد به خاطر تلاشهای فراوانش جایزه نوبل را دریافت کند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه
بيگ بنگ - ماده - حركت
موضوع بيگ بنگ از نظر من داراي ابهامات زياديه .
فرض كنيد تو يك اتاق يسيار بزرگ تاريك و كاملا خالي ؛ نظاره گر تاريكي مطلق هستيد .
ناگهان يه جرقه اي يا انفجاري خود به خود در نقطه اي از اتاق ايجاد ميشه و در كسري از ثانيه تركش هاي اين جرقه شروع به پخش شدن در فضاي تاريك اتاق ميكنه بعضي از اين تركش ها همچنان شعله ور هستند و بعضي تاريك .
حالا ابهامات اين فرضيه اينه كه اتاق تاريك را اگر فضا و جهان تشبيه كرده و جرقه را بيگ بنگ اوليه :
اولا اين اتاق تاريك كجا بوده و مفهوم اون چيه ؟ يعني فضاي مطلقا تاريك و خالي يعني چي ؟
دوم اين كه جرقه حاصل از برخود تصادفي دو ذره به عنوان مثال حالتهايي از پروتون
بوده
اين پروتونها اگر در فضاي بي نهايت بزرگ و تاريك معلق بوده اند كه بعد بطور تصادفيهمديگر با احتمال ناچيزي برخورد كرده اند بنابراين خود اين دو ذره قبلا بر اثر يك انفجار ديگه اي بوجود امده بودن كه وجود داشته اند .
لذا هميشه اين موضوع دور گردش خواهد داشت
فرض اينكه حركت بعد از برخورد دو ماده ايجاد ميشه هم اين ابهامو داره كه برخورد دو ماده از حركت اوليه هركدام از دو ماده شروع شده و باز هم پيدايش و ايجاد حركت اوليه
مبهم باقي مي ماند .
به عبارتي درسته كه با قويترين ابزار تلسكوپي و راديويي ميشود محاسبه كرد كه
فاصله ما با ستاره ها چقدره يا عمر گسترش اون ستاره تا زمين چقدره كه نسبت به دورترين ستاره تا 13 الي 15 مليارد سال براورد شده اما اگر اين محاسبه از روي نقطه اي در اون ستاره انجام بشه موضوع ميتونه متفاوت باشه چون فضايي در اطراف اون ستاره هم بايد وجود داشته باشه مگر اينه در نقطه انحنايي پشت كانون يك بيضي گون افتاده باشه و هرچه هم از اونجا بشه نگاه كرد نقاط ديد خمش پيدا كنند و باز هم همين فاصله ها مشخص باشه .
به هر حال ابهام اينكه بيرون اين بيضي گون چه چيزيست هم باقي مي مانه و اينكه اين
بيضي گون در كجا واقع شده ؟
محاسبات و تحقيقات علمي راه بسيار مناسب و درستي براي كشف واقعيتها و حقيقت هاي جهان ماست
بينشي كه هم اكنون داريم نتيجه همين راه علمي طي شده است
ولي مطمئنا در وراي همه اين واقعيتها پديد آورنده بسيار دقيق و عالم بي همتايي وجود داره كه غير قابل وضف بزرگ و قدرتمنده و شرح اون در هيچ جمله اي نمي گنجه .
من در پستهاي ابتدايي اين وبلاگ تصوير زيباي يك ببر را گذاشته ام كه هارموني باور نكردني رنگها ي بدن اون و اندام زيباي اون امكان نداره تصادفي بر اثر بيگ بنگ تصادفي و بعد ايجاد خود بخودي حركت و بعد جهش ژنتيكي باشه .
(مجددا اين تصوير را در اين پست قرار دادم )
.به اين تصوير ميشه تصوير انواع گلها و حيوانات را اضافه كرد .
اين جمله از كتاب اسماني قران عميقا منو وارد تفكري ميكنه
كه پرداختن به ابعادش كار مفصليه :
او همان كسى است كه زنده مىكند و مىميراند و چون به كارى حكم كند همين قدر به آن مىگويد باش بىدرنگ موجود مىشود
سوره غاغر آيه 68
و خواسته اي كه در همين سوره داشته اين بوده كه :
اوست [همان] زندهاى كه خدايى جز او نيست پس او را در حالى كه دين [خود] را براى وى بىآلايش گردانيدهايد بخوانيد سپاس[ها همه] ويژه خدا پروردگار جهانيان است (65)
انواع كهكشانها
«کهکشان» به مجموعه ستارگان، گاز و غبار گفته مي شود که با نيروي جاذبه کنار هم نگاه داشته شده اند. کوچک ترين کهکشان ها داراي عرضي برابر با چند صد سال نوري، شامل حدود يکصد هزار ميليارد سال ستاره هستند. بزرگ ترين کهکشان ها تا 3ميليون سال نوري عرض دارند و شامل بيش از هزارميليارد ستاره هستند. اشکال کهکشان ها براساس شيوه اي طبقه بندي مي شود که طبق شيوه طبقه بندي ستاره شناس آمريکايي، «ادوين هابل»، شکل يافته است. در مورد تکامل کهکشان ها اطلاعات قطعي کمي در دست است. تنها مطلب مورد اطمينان اين است که کهکشان ها ميلياردها سال پيش به شکل توده اي از ابرهاي گازي و غباري بوجود آمده اند.
کهکشان نامنظم
«کهکشان هاي نامنظم» هيچ شکل يا ساختار منظمي ندارند. آن ها داراي جرم بيشتري از کهکشان هاي ديگر هستند و بيشتر ستاره هاي موجود در آن ها داراي طول عمر کم و درخشان مي باشند. با وجود اينکه بسياري از کهکشان هاي نامنظم دربرگيرنده نواحي تابان گازي هستند که ستاره ها در آن ها شکل مي گيرند، بيشتر گاز ميان ستاره اي کهکشان ها بايستي متراکم شوند تا ستاره هاي جديدي بوجود آورند. حدود 5درصد از هزار کهکشان درخشان را کهکشان هاي نامنظم تشکيل مي دهند. اين در حاليست که يک چهارم کهکشان هاي شناخته شده نيز کهکشان هاي نامنظم هستند.
کهکشان هاي مارپيچي
«کهکشان هاي مارپيچي» داراي بازوهايي هستند که شکلي مارپيچي در اطراف برآمدگي مرکزي يا هسته، قرصي ايجاد مي کنند که چرخش هسته با چرخش بازوهاي آن همراه مي شود. جوان ترين ستاره هاي کهکشان هاي مارپيچي در بازوهاي کم توده يافت مي شوند و ستاره هاي کهن اکثرا در هسته متراکم قرار دارند. کهن ترين ستاره ها در هاله هاي کروي پراکنده قرار دارند و اطراف قرص کهکشاني را فراگرفته اند. بازوهاي مذکور همچنين داراي غبار و گاز فراواني هستند که منجر به تشکيل ستاره هاي جديد مي شود.
کهکشان مارپيچي ميله اي
يک «کهکشان مارپيچي ميله اي»، داراي يک هسته برآمدگي مرکزي کشيده شده و ميله اي شکل است. همزمان با چرخش هسته اينطور به نظر مي رسد که در هر سوي هسته يک بازو نيز مي چرخد. برخي ستاره شناسان عقيده دارند کهکشان راه شيري نيز يک کهکشان مارپيچي ميله اي است. شکل کهکشان هاي مارپيچي و کهکشان هاي مارپيچي ميله اي متغير است. از کهکشان هاي با برآمدگي هاي مرکزي بزرگ با بازوهاي نه چندان بهم پيوسته تا کهکشان هاي با برآمدگي هاي مرکزي کوچک و بازوهاي آزاد. گرچه کهکشان هاي مارپيچي و مارپيچي ميله اي پيش از اين به عنوان دو نوع کهکشان متفاوت طبقه بندي مي شدند، ولي امروزه ستاره شناسان آن ها را مشابه مي دانند.
کهکشان هاي بيضوي
«کهکشان هاي بيضوي» از نظر شکل، از شکل بيضي گون(شبيه توپ فوتبال آمريکايي) تا شکل کروي متغير هستند و اشکالي مابين اين دو نيز يافت مي شوند. برخلاف کهکشان هاي ديگر که نوري آبي از ستاره هاي فروزان و کم عمر منعکس مي کنند، کهکشان هاي بيضوي زردرنگ بنظر مي رسند. علت اين امر توقف شکل گيري ستارگان در اين کهکشان ها مي باشد که در نتيجه تقريبا تمام نور آن ها از ستاره هاي غول سرخ که داراي طول عمر زيادي هستند تامين مي شود.
کهکشان هاي فعال و غيرعادي
از تمام کهکشان ها ميزان معيني تشعشع الکترومغناطيسي ساطع مي شود. برخي کهکشان ها به طرز غيرعادي، مقادير زيادي تشعشع تابش مي کنند. اين کهکشان ها، «کهکشان هاي فعال» ناميده مي شوند. انرژي آن ها از منبعي با جرم بسيار زياد اما به هم فشرده که در مرکز کهکشان فعال قرار دارد تامين مي شود. انرژي اغلب به صورت اشعه ايکس، موج راديويي و همچنين نور است و ميزان انرژي آزاد شده به قدري زياد است که نمي توان تصور کرد ستاره ها آن را به وجود آورده باشند. ستاره شناسان بر اين عقيده اند که تنها جسمي که قادر است اين مقدار انرژي را آزاد کند يک حفره سياه فوق العاده پرجرم است. بنابراين، علت اينکه برخي کهکشان ها از جمله کهکشان خودمان انرژي نسبتا کمي آزاد مي کنند اين است که حفره سياه مرکزي کوچکي را در ميان گرفته اند.
کوازارها(شبه ستاره ها)
به نظر مي رسد که «کوازارها»(شبه ستاره ها) هسته فعال کهکشان هاي دور دست باشند. آن ها درخشان ترين، سريع ترين و دورترين اجرام شناخته شده در جهان هستند. کوازارها همانند ستارگان از سطح زمين به مثابه يک نقطه نوراني خيلي ريز ديده مي شوند. اگرچه کوازارها فقط به اندازه منظومه شمسي هستند، نور برخي از آن ها مسافتي در حدود 10ميليارد سال نوري را طي مي کند تا به ما برسد. ما براي اينکه بتوانيم چنين اجرام دوري را شناسايي کنيم نياز به تابش زياد نور آن ها داريم. تشعشع انرژي بعضي از کوازارها حدود 100برابر تشعشع کهکشان هاي عظيم است. با گسترش جهان کوازارها که در لبه خارجي آن قرار دارند به سرعت از زمين فاصله مي گيرند. دورترين کوازارهايي قابل رويت حدود 12ميليارد سال نوري در جهت انتهاي قابل مشاهده جهان قرار دارند. به خاطر زمان زيادي که طول مي کشد تا نور کوازارها به زمين برسد، اين کهکشان ها ستاره شناسان را قادر مي سازند تا جهان را در اولين مراحل شکل گيري، مورد مطالعه قرار دهند. کوازارها فوق العاده درخشان و در عين حال بسيار مهم فشرده مي باشند. در مقايسه با گستره کهکشان راه شيري که يک صدهزار سال نوري مي باشد، کوازارها قطري معادل چند روز يا هفته نوري را تشکيل مي دهند.
کهکشان هاي راديويي
تمامي کهکشان ها، موج راديويي، نور قابل رويت و انواع تشعشع از خودشان توليد مي نمايند. انرژي راديويي يک «کهکشان راديويي»، خيلي متراکم تر از انرژي کهکشان هاي معمولي است. اين انرژي از دو قطعه خيلي بزرگ، يا ابرهاي عظيم الجثه متشکل از ذرات در حال دور روشن از کهکشان ها تشتشع مي يابند. اين ابرهاي عظيم از فوران هاي گازي که از مرکز کهکشان با سرعتي معادل يک پنجم سرعت نور خارج مي شوند، در آسمان شکل مي گيرند. به نظر مي رسد که فوران اين انرژي عظيم توسط يک حلقه پيوستگي صورت مي گيرد که يک حفره سياه خيلي متراکم را دربرمي گيرد و در مرکز کهکشان واقع است. از هر يک ميليون کهکشان فقط يکي از آن ها يک کهکشان راديويي است.
تصادم کهکشان ها
بيشتر کهکشان ها از کهکشان هاي همسايه خود صدهزار سال نوري فاصله دارند. به هرحال، بعضي از کهکشان ها تا اندازه اي به يکديگر نزديک مي شوند که نيروي جاذبه دو طرفه آن ها اشيا» موجود در کهکشان ها ديگر را به اطراف خود مي کشد و اين امر باعث بوجود آمدن توده هايي به نام «دنباله هاي کشندي» مي گردد، که اين دنباله ها مانند پلي کهکشان ها را به يکديگر وصل مي نمايند. نزديکي بيش از حد کهکشان ها ممکن است، توام به تصادم آن ها گرديده و به دنبال اين عمل يک تغيير شکل بنيادي در شکل ظاهري آن ها صورت پذيرد.
کهکشان نامنظم
«کهکشان هاي نامنظم» هيچ شکل يا ساختار منظمي ندارند. آن ها داراي جرم بيشتري از کهکشان هاي ديگر هستند و بيشتر ستاره هاي موجود در آن ها داراي طول عمر کم و درخشان مي باشند. با وجود اينکه بسياري از کهکشان هاي نامنظم دربرگيرنده نواحي تابان گازي هستند که ستاره ها در آن ها شکل مي گيرند، بيشتر گاز ميان ستاره اي کهکشان ها بايستي متراکم شوند تا ستاره هاي جديدي بوجود آورند. حدود 5درصد از هزار کهکشان درخشان را کهکشان هاي نامنظم تشکيل مي دهند. اين در حاليست که يک چهارم کهکشان هاي شناخته شده نيز کهکشان هاي نامنظم هستند.
کهکشان هاي مارپيچي
«کهکشان هاي مارپيچي» داراي بازوهايي هستند که شکلي مارپيچي در اطراف برآمدگي مرکزي يا هسته، قرصي ايجاد مي کنند که چرخش هسته با چرخش بازوهاي آن همراه مي شود. جوان ترين ستاره هاي کهکشان هاي مارپيچي در بازوهاي کم توده يافت مي شوند و ستاره هاي کهن اکثرا در هسته متراکم قرار دارند. کهن ترين ستاره ها در هاله هاي کروي پراکنده قرار دارند و اطراف قرص کهکشاني را فراگرفته اند. بازوهاي مذکور همچنين داراي غبار و گاز فراواني هستند که منجر به تشکيل ستاره هاي جديد مي شود.
کهکشان مارپيچي ميله اي
يک «کهکشان مارپيچي ميله اي»، داراي يک هسته برآمدگي مرکزي کشيده شده و ميله اي شکل است. همزمان با چرخش هسته اينطور به نظر مي رسد که در هر سوي هسته يک بازو نيز مي چرخد. برخي ستاره شناسان عقيده دارند کهکشان راه شيري نيز يک کهکشان مارپيچي ميله اي است. شکل کهکشان هاي مارپيچي و کهکشان هاي مارپيچي ميله اي متغير است. از کهکشان هاي با برآمدگي هاي مرکزي بزرگ با بازوهاي نه چندان بهم پيوسته تا کهکشان هاي با برآمدگي هاي مرکزي کوچک و بازوهاي آزاد. گرچه کهکشان هاي مارپيچي و مارپيچي ميله اي پيش از اين به عنوان دو نوع کهکشان متفاوت طبقه بندي مي شدند، ولي امروزه ستاره شناسان آن ها را مشابه مي دانند.
کهکشان هاي بيضوي
«کهکشان هاي بيضوي» از نظر شکل، از شکل بيضي گون(شبيه توپ فوتبال آمريکايي) تا شکل کروي متغير هستند و اشکالي مابين اين دو نيز يافت مي شوند. برخلاف کهکشان هاي ديگر که نوري آبي از ستاره هاي فروزان و کم عمر منعکس مي کنند، کهکشان هاي بيضوي زردرنگ بنظر مي رسند. علت اين امر توقف شکل گيري ستارگان در اين کهکشان ها مي باشد که در نتيجه تقريبا تمام نور آن ها از ستاره هاي غول سرخ که داراي طول عمر زيادي هستند تامين مي شود.
کهکشان هاي فعال و غيرعادي
از تمام کهکشان ها ميزان معيني تشعشع الکترومغناطيسي ساطع مي شود. برخي کهکشان ها به طرز غيرعادي، مقادير زيادي تشعشع تابش مي کنند. اين کهکشان ها، «کهکشان هاي فعال» ناميده مي شوند. انرژي آن ها از منبعي با جرم بسيار زياد اما به هم فشرده که در مرکز کهکشان فعال قرار دارد تامين مي شود. انرژي اغلب به صورت اشعه ايکس، موج راديويي و همچنين نور است و ميزان انرژي آزاد شده به قدري زياد است که نمي توان تصور کرد ستاره ها آن را به وجود آورده باشند. ستاره شناسان بر اين عقيده اند که تنها جسمي که قادر است اين مقدار انرژي را آزاد کند يک حفره سياه فوق العاده پرجرم است. بنابراين، علت اينکه برخي کهکشان ها از جمله کهکشان خودمان انرژي نسبتا کمي آزاد مي کنند اين است که حفره سياه مرکزي کوچکي را در ميان گرفته اند.
کوازارها(شبه ستاره ها)
به نظر مي رسد که «کوازارها»(شبه ستاره ها) هسته فعال کهکشان هاي دور دست باشند. آن ها درخشان ترين، سريع ترين و دورترين اجرام شناخته شده در جهان هستند. کوازارها همانند ستارگان از سطح زمين به مثابه يک نقطه نوراني خيلي ريز ديده مي شوند. اگرچه کوازارها فقط به اندازه منظومه شمسي هستند، نور برخي از آن ها مسافتي در حدود 10ميليارد سال نوري را طي مي کند تا به ما برسد. ما براي اينکه بتوانيم چنين اجرام دوري را شناسايي کنيم نياز به تابش زياد نور آن ها داريم. تشعشع انرژي بعضي از کوازارها حدود 100برابر تشعشع کهکشان هاي عظيم است. با گسترش جهان کوازارها که در لبه خارجي آن قرار دارند به سرعت از زمين فاصله مي گيرند. دورترين کوازارهايي قابل رويت حدود 12ميليارد سال نوري در جهت انتهاي قابل مشاهده جهان قرار دارند. به خاطر زمان زيادي که طول مي کشد تا نور کوازارها به زمين برسد، اين کهکشان ها ستاره شناسان را قادر مي سازند تا جهان را در اولين مراحل شکل گيري، مورد مطالعه قرار دهند. کوازارها فوق العاده درخشان و در عين حال بسيار مهم فشرده مي باشند. در مقايسه با گستره کهکشان راه شيري که يک صدهزار سال نوري مي باشد، کوازارها قطري معادل چند روز يا هفته نوري را تشکيل مي دهند.
کهکشان هاي راديويي
تمامي کهکشان ها، موج راديويي، نور قابل رويت و انواع تشعشع از خودشان توليد مي نمايند. انرژي راديويي يک «کهکشان راديويي»، خيلي متراکم تر از انرژي کهکشان هاي معمولي است. اين انرژي از دو قطعه خيلي بزرگ، يا ابرهاي عظيم الجثه متشکل از ذرات در حال دور روشن از کهکشان ها تشتشع مي يابند. اين ابرهاي عظيم از فوران هاي گازي که از مرکز کهکشان با سرعتي معادل يک پنجم سرعت نور خارج مي شوند، در آسمان شکل مي گيرند. به نظر مي رسد که فوران اين انرژي عظيم توسط يک حلقه پيوستگي صورت مي گيرد که يک حفره سياه خيلي متراکم را دربرمي گيرد و در مرکز کهکشان واقع است. از هر يک ميليون کهکشان فقط يکي از آن ها يک کهکشان راديويي است.
تصادم کهکشان ها
بيشتر کهکشان ها از کهکشان هاي همسايه خود صدهزار سال نوري فاصله دارند. به هرحال، بعضي از کهکشان ها تا اندازه اي به يکديگر نزديک مي شوند که نيروي جاذبه دو طرفه آن ها اشيا» موجود در کهکشان ها ديگر را به اطراف خود مي کشد و اين امر باعث بوجود آمدن توده هايي به نام «دنباله هاي کشندي» مي گردد، که اين دنباله ها مانند پلي کهکشان ها را به يکديگر وصل مي نمايند. نزديکي بيش از حد کهکشان ها ممکن است، توام به تصادم آن ها گرديده و به دنبال اين عمل يک تغيير شکل بنيادي در شکل ظاهري آن ها صورت پذيرد.
نزديكترين ستاره به من !
آلبرت اينشتين : انسان ، شگفت انگيزترين پديده هستي است ، زيرا جهان با همه عظمتش براي او قابل درک است .
خورشيد ما و منظومه شمسي فقط يکي از نقاطي است که در انتهاي يکي از بازوهاي کهکشان راه شيري قرار دارد .
نزديکترين ستاره به خورشيد ما ، آلفا قنطورس نام دارد . فاصله اين ستاره از زمين چهار سال و سه ماه و دو روز نوري است.يعني نور که در هر ثانيه ۳۰۰۰۰۰۰۰۰متر را مي پيمايد ( در هر ثانيه مسافتي معادل ۸ بار چرخيدن به دور زمين ) و بهتر است بدانيم هواپيماهاي مافوق صوت سرعتي حدود ۴۰۰ متر بر ثانيه دارند.نور فاصله ميان آلفاقنطورس و زمين را در مدت ۳/۴ سال طي مي کند . اگر شما شب به آسمان نگاه کنيد و اين ستاره را ببينيد ، اين چيزي که شما مي بينيد متعلق به ۳/۴ سال قبل است . و اين تازه مربوط به نزديکترين ستاره است .
در کهکشان ما (راه شيري ) چيزي حدود ۱۰۰۰ ميليارد ستاره وجود دارد که نزديکترين آنها آلفا قنطورس است .منظومه شمسي فقط يکي از اين نقاط است که به همراهي خورشيد به دور مرکز کهکشان راه شيري مي چرخند . فاصله خورشيد تا مرکز کهکشان راه شيري حدود سي هزار سال نوري و قطر اين کهکشان در حدود صد هزار سال نوري است .
خورشيد ما هر دويست و پنجاه ميليون سال يکبار به دور مرکز کهکشان راه شيري مي گردد . به اين مدت يک سال کيهاني مي گويند . طبق تحقيقات سن زمين حدود چهار ميليارد سال است ، پس مي توان گفت سن زمين ۱۵ تا ۱۶ سال کيهاني است .
دورترين ستاره در کهکشان ما ( راه شيري ) از خورشيد حدود ۸۰ هزار سال نوري فاصله دارد . يعني چيزي که ما فعلا در آسمان مي بينيم مربوط به ۸۰ هزار سال قبل است . و اين تازه در کهکشان خودمان است . آيا باز هم کهکشان هاي ديگري وجود دارد ؟
بله ،تعداد کهکشاني که اکنون مي گويند و هر روز در حال افزايش است حدود ۱۵۰ ميليارد است که نزديکترين آنها آندرومد( عکس بالاي صفحه ) نام دارد و فاصله آن از زمين ۵/۱ ميليون سال نوري است و اين تازه نزديکترين آنها به زمين است و همه اين کهکشانها در اطراف يک فضاي تاريک در حال چرخش هستند
خورشيد ما و منظومه شمسي فقط يکي از نقاطي است که در انتهاي يکي از بازوهاي کهکشان راه شيري قرار دارد .
نزديکترين ستاره به خورشيد ما ، آلفا قنطورس نام دارد . فاصله اين ستاره از زمين چهار سال و سه ماه و دو روز نوري است.يعني نور که در هر ثانيه ۳۰۰۰۰۰۰۰۰متر را مي پيمايد ( در هر ثانيه مسافتي معادل ۸ بار چرخيدن به دور زمين ) و بهتر است بدانيم هواپيماهاي مافوق صوت سرعتي حدود ۴۰۰ متر بر ثانيه دارند.نور فاصله ميان آلفاقنطورس و زمين را در مدت ۳/۴ سال طي مي کند . اگر شما شب به آسمان نگاه کنيد و اين ستاره را ببينيد ، اين چيزي که شما مي بينيد متعلق به ۳/۴ سال قبل است . و اين تازه مربوط به نزديکترين ستاره است .
در کهکشان ما (راه شيري ) چيزي حدود ۱۰۰۰ ميليارد ستاره وجود دارد که نزديکترين آنها آلفا قنطورس است .منظومه شمسي فقط يکي از اين نقاط است که به همراهي خورشيد به دور مرکز کهکشان راه شيري مي چرخند . فاصله خورشيد تا مرکز کهکشان راه شيري حدود سي هزار سال نوري و قطر اين کهکشان در حدود صد هزار سال نوري است .
خورشيد ما هر دويست و پنجاه ميليون سال يکبار به دور مرکز کهکشان راه شيري مي گردد . به اين مدت يک سال کيهاني مي گويند . طبق تحقيقات سن زمين حدود چهار ميليارد سال است ، پس مي توان گفت سن زمين ۱۵ تا ۱۶ سال کيهاني است .
دورترين ستاره در کهکشان ما ( راه شيري ) از خورشيد حدود ۸۰ هزار سال نوري فاصله دارد . يعني چيزي که ما فعلا در آسمان مي بينيم مربوط به ۸۰ هزار سال قبل است . و اين تازه در کهکشان خودمان است . آيا باز هم کهکشان هاي ديگري وجود دارد ؟
بله ،تعداد کهکشاني که اکنون مي گويند و هر روز در حال افزايش است حدود ۱۵۰ ميليارد است که نزديکترين آنها آندرومد( عکس بالاي صفحه ) نام دارد و فاصله آن از زمين ۵/۱ ميليون سال نوري است و اين تازه نزديکترين آنها به زمين است و همه اين کهکشانها در اطراف يک فضاي تاريک در حال چرخش هستند
منظومه شمسي
منظومه شمسی
هر سیارهای که در آسمان شب دیده میشود، عضو خانواده خورشید یا منظومه شمسی است. پنج سیاره که با چشم غیر مسلح قابل روئیت هستند، عبارتند از عطارد (تیر) ، زهره (ناهید) ، مریخ (بهرام) ، مشتری (برجیس) و زحل (کیوان). عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است. آن را به راحتی نمیتوان یافت، زیرا هیچگاه در آسمان فاصله بیشتری از خورشید نمیگیرد. زهره نیز نزدیکتر از زمین به خورشید است. این سیاره درخشان ، هنگام طلوع یا غروب خورشید به خوبی دیده میشود و به همین سبب گاه ستاره صبح یا ستاره شام خوانده میشود. مریخ به خاطر رنگش به سیاره سرخ مشهور است. دو سیاره غول پیکر مشتری و زحل غالبا قابل روئیت بوده و با نور ثابت زرد رنگ میدرخشند. مریخ ، مشتری و زحل نسبت به زمین از خورشید دورتر هستند.
کشف سیارات با تلسکوپ
بعد از اختراع تلسکوپ ، اخترشناسان سه سیاره دور دست دیگر را نیز یافتند. سیاره اورانوس در سال 1781 میلادی (1160 شمسی) ، نپتون در 1846 میلادی (1225 شمسی) و سیاره پلوتو در 1930 میلادی (1309شمسی) کشف شدند. همه این هشت سیاره به همراه زمین در مدارهایی به دور خورشید میگردند. گردش همه آنها در یک جهت است. سیارههای نزدیکتر به خورشید ، مدار خود را در مدت کوتاهتری میپیمایند. عطارد که نزدیکترین سیاره به خورشید است، در 88 روز ، زمین در یک سال و مشتری در 12 سال خورشید را دور میزنند.
گردش سیارات
یکی از اخترشناسان بزرگ که حرکت سیارهها را مورد مطالعه قرار داد، یوهانس کپلر ، اخترشناس لهستانی بود. او در سال 1609 میلادی (988 شمسی) کشف کرد که مدار سیارات به شکل دایرههای کشیده یا بیضی است. هر بیضی دو کانون دارد و در مدار سیارات ، خورشید در یکی از کانونها واقع است، یعنی فاصله سیاره از خورشید ، هنگام گردش در مدار خود ، اندکی تغییر میکند.
کپلر موفق شد که چگونگی حرکت سیارهها را کشف کند. اما آیزاک نیوتن ، ریاضیدان انگلیسی ، دریافت که عامل نگهدارنده سیارهها در مدارهایشان ، نیروی گرانشی است. نیروی گرانش زمین سبب میشود که همه اجسام به سطح آن سقوط کنند. اگر نیروی گرانش خورشید همواره سیارهها را به طرف خود نمیکشید، همه آنها در اعماق فضا پراکنده میشدند.
اورانوس
سیاره اورانوس به یادبود جد تایتان و به یادبود پدر زحل به این نام نامگذاری شدهاست. این سیاره هفتمین سیاره از خورشید و سومین سیاره مشتریگون است. ویلیام هرشل (William Herschel) آن را در سال 1781 میلادی کشف کرد. در ابتدا او تصور کرد که یک ستاره دنبالهدار است، اما مشاهداتش بر یک مدار بیضی شکل با خروج از مرکز کمی حول خورشید ، دلالت داشت. مدار سیارهای اورانوس درست در حد بینایی چشم غیر مسلح از زمین قرار دارد و قطر زاویهای آن در نقطه مقابل فقط "3.6 است.
نپتون
آخرین سیاره مشتریگون و هشتمین سیاره از خورشید ، نپتون است. این همزاد نزدیک اورانوس به عنوان خدای دریا نامگذاری شده است. بین سالهای 1790 تا 1940 میلادی در مدار اورانوس آشفتگیهایی که از یک منبع ناشناخته مشاهده شد، موجب حدس احتمال وجود یک سیاره دورتر گردید. دانشمندان در سالهای 1843 و 1846 میلادی مستقلا مکانیک سماوی نیوتنی را بکار بردند تا جرم و مدار این هشتمین سیاره را از آشفتگیهای اورانوس نتیجه بگیرند.
پلوتو و چاردن
پلوتو نهمین سیاره از خورشید به خاطر خدای زیر جهان ، هیدز (Hades) نامگذاری شده است. از روی زمین ، پلوتو فقط یک تصویر ستاره مانند ضعیف در تلسکوپ ایجاد میکند. اگر از پلوتو نگاه کنیم، مابقی منظومه شمسی دور به خورشید نزدیک هستند. از این سیاره خورشید نیز فقط به صورت یک ستاره روشن در آسمان به نظر میرسد.
اقمار
بسیاری از سیارهها قمرهایی در اطراف خود دارند. از اینرو ، منظومههای کوچکی را تشکیل میدهند. فقط سه قمر در اطراف تمامی سیارات خاکی در حال چرخش هستند (ماه ما ، دیموس و فوبوس از مریخ) در مقابل ، سیارات مشتریگون دارای حداقل پنجاه قمر (بدون در نظر گرفتن چاردن) و همچنین چندین حلقه هستند که شامل تعداد زیادی قمر کوچک میباشند. این اجرام از صخرههای کوچک تا اجرامی به اندازههای سیارهای را دربر میگیرند.
شهابسنگ
دنبالهدارها گاه از دورترین بخشهای منظومه شمسی به دیدن ما میآیند. در فضای میان سیارهها غبار و سنگ نیز وجود دارد. این سنگهای فضایی که شهابسنگ نامیده میشوند، هنگام برخورد با جو زمین به صورت شهاب در میآیند و میدرخشند.
سیارههای داخلی
عطارد
عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید و نیز کوچکترین سیاره خاکی است. هر سال در حدود سه بار به عنوان ستاره درخشان شامگاهی در نزدیکی افق غروب خورشید و نیز به عنوان یک ستاره صبحگاهی در مشرق ظاهر میشود. به خاطر سرعت کم آن نسبت به زمین از لحاظ افسانهای ، خدای روشنی نامیده شده است. در مواقعی ، عطارد در درخشندگی شبیه زحل میشود، اما معمولا به واسطه درخشندگی همسایهاش ، خورشید ، ناپدید میگردد.
زهره
زهره دومین سیاره خاکی از طرف خورشید و نزدیکترین سیاره به زمین است. زهره به عنوان ستاره صبحگاهی و شامگاهی به بیشترین زاویه کشیدگی ˚48 میرسد. بیشینه درخشندگی آن تنها بوسیله خورشید و ماه افزایش مییابد. زهره الهه عشق نامیده میشود و شباهت زیادی در اندازه و جرم به زمین دارد، اما در سایر جهات به مقدار زیادی متفاوت از زمین است.
مریخ
مریخ به رنگ قرمز متمایل به نارنجی دیده میشود (رنگ واقعی سیارات) که آن را به خدای جنگ یونانیها مربوط میکند. این چهارمین سیاره از طرف خورشید است که در مداری نزدیک به مدار زمین به دور خورشید میگردد، بطوری که قابل توجهترین حرکت برگشتی را در نقطه مقابلهاش به نمایش میگذارد. مقابله با یک دوره تناوب نجومی 779.9 شبانهروز یا در حدود 26 ماه اتفاق میافتد. در این موقع سیاره به یک اندازه زاویهای ظاهری به مقدار ˚180 وارد و ممکن است کاملش در تمام شب دیده شود.
سیارات بیرونی
مشتری
آن سوی مریخ ، از کمربندی سیارکی به اندازه تقریبا Au 3 (واحد نجومی) عبور میکنیم و بالاخره به بزرگترین سیاره مشتریگون یعنی مشتری که به خاطر نامش سلطان خدایان اولمپیا (Olympia) نامگذاری شده است، میرسیم. به دلیل اندازه بسیار بزرگ مشتری ، این سیاره در آسمان شبهای زمین بخصوص در نقطه مقابله یک سیاره خیلی روشن است.
زحل
در ورای مدار مشتری آخرین سیاره از هفت سیارهای که برای پیشینیان ما شناخته شده بود، یعنی زحل قرار دارد که به عنوان پدر مشتری نامگذاری شده است. زحل دومین سیاره بزرگ مشتریگون منظومه شمسی است و توسط یک رشته از حلقههای بسیار زیبا که به دور آن حلقه زدهاند، احاطه شده است. در آسمان شب زمین ، زحل به دلیل اندازه بزرگ خود به روشنی میدرخشند. زیبایی آسمان به خاطر نوارهای روشن حلقههای اطراف آن و نیز به خاطر قمرهای زیادش میباشد.
هر سیارهای که در آسمان شب دیده میشود، عضو خانواده خورشید یا منظومه شمسی است. پنج سیاره که با چشم غیر مسلح قابل روئیت هستند، عبارتند از عطارد (تیر) ، زهره (ناهید) ، مریخ (بهرام) ، مشتری (برجیس) و زحل (کیوان). عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است. آن را به راحتی نمیتوان یافت، زیرا هیچگاه در آسمان فاصله بیشتری از خورشید نمیگیرد. زهره نیز نزدیکتر از زمین به خورشید است. این سیاره درخشان ، هنگام طلوع یا غروب خورشید به خوبی دیده میشود و به همین سبب گاه ستاره صبح یا ستاره شام خوانده میشود. مریخ به خاطر رنگش به سیاره سرخ مشهور است. دو سیاره غول پیکر مشتری و زحل غالبا قابل روئیت بوده و با نور ثابت زرد رنگ میدرخشند. مریخ ، مشتری و زحل نسبت به زمین از خورشید دورتر هستند.
کشف سیارات با تلسکوپ
بعد از اختراع تلسکوپ ، اخترشناسان سه سیاره دور دست دیگر را نیز یافتند. سیاره اورانوس در سال 1781 میلادی (1160 شمسی) ، نپتون در 1846 میلادی (1225 شمسی) و سیاره پلوتو در 1930 میلادی (1309شمسی) کشف شدند. همه این هشت سیاره به همراه زمین در مدارهایی به دور خورشید میگردند. گردش همه آنها در یک جهت است. سیارههای نزدیکتر به خورشید ، مدار خود را در مدت کوتاهتری میپیمایند. عطارد که نزدیکترین سیاره به خورشید است، در 88 روز ، زمین در یک سال و مشتری در 12 سال خورشید را دور میزنند.
گردش سیارات
یکی از اخترشناسان بزرگ که حرکت سیارهها را مورد مطالعه قرار داد، یوهانس کپلر ، اخترشناس لهستانی بود. او در سال 1609 میلادی (988 شمسی) کشف کرد که مدار سیارات به شکل دایرههای کشیده یا بیضی است. هر بیضی دو کانون دارد و در مدار سیارات ، خورشید در یکی از کانونها واقع است، یعنی فاصله سیاره از خورشید ، هنگام گردش در مدار خود ، اندکی تغییر میکند.
کپلر موفق شد که چگونگی حرکت سیارهها را کشف کند. اما آیزاک نیوتن ، ریاضیدان انگلیسی ، دریافت که عامل نگهدارنده سیارهها در مدارهایشان ، نیروی گرانشی است. نیروی گرانش زمین سبب میشود که همه اجسام به سطح آن سقوط کنند. اگر نیروی گرانش خورشید همواره سیارهها را به طرف خود نمیکشید، همه آنها در اعماق فضا پراکنده میشدند.
اورانوس
سیاره اورانوس به یادبود جد تایتان و به یادبود پدر زحل به این نام نامگذاری شدهاست. این سیاره هفتمین سیاره از خورشید و سومین سیاره مشتریگون است. ویلیام هرشل (William Herschel) آن را در سال 1781 میلادی کشف کرد. در ابتدا او تصور کرد که یک ستاره دنبالهدار است، اما مشاهداتش بر یک مدار بیضی شکل با خروج از مرکز کمی حول خورشید ، دلالت داشت. مدار سیارهای اورانوس درست در حد بینایی چشم غیر مسلح از زمین قرار دارد و قطر زاویهای آن در نقطه مقابل فقط "3.6 است.
نپتون
آخرین سیاره مشتریگون و هشتمین سیاره از خورشید ، نپتون است. این همزاد نزدیک اورانوس به عنوان خدای دریا نامگذاری شده است. بین سالهای 1790 تا 1940 میلادی در مدار اورانوس آشفتگیهایی که از یک منبع ناشناخته مشاهده شد، موجب حدس احتمال وجود یک سیاره دورتر گردید. دانشمندان در سالهای 1843 و 1846 میلادی مستقلا مکانیک سماوی نیوتنی را بکار بردند تا جرم و مدار این هشتمین سیاره را از آشفتگیهای اورانوس نتیجه بگیرند.
پلوتو و چاردن
پلوتو نهمین سیاره از خورشید به خاطر خدای زیر جهان ، هیدز (Hades) نامگذاری شده است. از روی زمین ، پلوتو فقط یک تصویر ستاره مانند ضعیف در تلسکوپ ایجاد میکند. اگر از پلوتو نگاه کنیم، مابقی منظومه شمسی دور به خورشید نزدیک هستند. از این سیاره خورشید نیز فقط به صورت یک ستاره روشن در آسمان به نظر میرسد.
اقمار
بسیاری از سیارهها قمرهایی در اطراف خود دارند. از اینرو ، منظومههای کوچکی را تشکیل میدهند. فقط سه قمر در اطراف تمامی سیارات خاکی در حال چرخش هستند (ماه ما ، دیموس و فوبوس از مریخ) در مقابل ، سیارات مشتریگون دارای حداقل پنجاه قمر (بدون در نظر گرفتن چاردن) و همچنین چندین حلقه هستند که شامل تعداد زیادی قمر کوچک میباشند. این اجرام از صخرههای کوچک تا اجرامی به اندازههای سیارهای را دربر میگیرند.
شهابسنگ
دنبالهدارها گاه از دورترین بخشهای منظومه شمسی به دیدن ما میآیند. در فضای میان سیارهها غبار و سنگ نیز وجود دارد. این سنگهای فضایی که شهابسنگ نامیده میشوند، هنگام برخورد با جو زمین به صورت شهاب در میآیند و میدرخشند.
سیارههای داخلی
عطارد
عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید و نیز کوچکترین سیاره خاکی است. هر سال در حدود سه بار به عنوان ستاره درخشان شامگاهی در نزدیکی افق غروب خورشید و نیز به عنوان یک ستاره صبحگاهی در مشرق ظاهر میشود. به خاطر سرعت کم آن نسبت به زمین از لحاظ افسانهای ، خدای روشنی نامیده شده است. در مواقعی ، عطارد در درخشندگی شبیه زحل میشود، اما معمولا به واسطه درخشندگی همسایهاش ، خورشید ، ناپدید میگردد.
زهره
زهره دومین سیاره خاکی از طرف خورشید و نزدیکترین سیاره به زمین است. زهره به عنوان ستاره صبحگاهی و شامگاهی به بیشترین زاویه کشیدگی ˚48 میرسد. بیشینه درخشندگی آن تنها بوسیله خورشید و ماه افزایش مییابد. زهره الهه عشق نامیده میشود و شباهت زیادی در اندازه و جرم به زمین دارد، اما در سایر جهات به مقدار زیادی متفاوت از زمین است.
مریخ
مریخ به رنگ قرمز متمایل به نارنجی دیده میشود (رنگ واقعی سیارات) که آن را به خدای جنگ یونانیها مربوط میکند. این چهارمین سیاره از طرف خورشید است که در مداری نزدیک به مدار زمین به دور خورشید میگردد، بطوری که قابل توجهترین حرکت برگشتی را در نقطه مقابلهاش به نمایش میگذارد. مقابله با یک دوره تناوب نجومی 779.9 شبانهروز یا در حدود 26 ماه اتفاق میافتد. در این موقع سیاره به یک اندازه زاویهای ظاهری به مقدار ˚180 وارد و ممکن است کاملش در تمام شب دیده شود.
سیارات بیرونی
مشتری
آن سوی مریخ ، از کمربندی سیارکی به اندازه تقریبا Au 3 (واحد نجومی) عبور میکنیم و بالاخره به بزرگترین سیاره مشتریگون یعنی مشتری که به خاطر نامش سلطان خدایان اولمپیا (Olympia) نامگذاری شده است، میرسیم. به دلیل اندازه بسیار بزرگ مشتری ، این سیاره در آسمان شبهای زمین بخصوص در نقطه مقابله یک سیاره خیلی روشن است.
زحل
در ورای مدار مشتری آخرین سیاره از هفت سیارهای که برای پیشینیان ما شناخته شده بود، یعنی زحل قرار دارد که به عنوان پدر مشتری نامگذاری شده است. زحل دومین سیاره بزرگ مشتریگون منظومه شمسی است و توسط یک رشته از حلقههای بسیار زیبا که به دور آن حلقه زدهاند، احاطه شده است. در آسمان شب زمین ، زحل به دلیل اندازه بزرگ خود به روشنی میدرخشند. زیبایی آسمان به خاطر نوارهای روشن حلقههای اطراف آن و نیز به خاطر قمرهای زیادش میباشد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه
راه دشوار درک جهان نگاهی به هشت راز بزرگ فیزیک
اکتشافات غیرمنتظره قرن گذشته، اسرار بسیاری را در مورد مبداء کیهان آشکار کرده است اما هنوز هم رازهای بزرگی ناگشوده باقی مانده که گشودن آنها برای اخترشناسان سال ها طول خواهد کشید.
اینک می خواهیم ببینیم مهمترین اسرار ناگشوده کیهان که پیش روی انسان امروز قرار دارند، کدامند. رازهایی که حاصل یک قرن چالش فکری بشر بوده و هنوز راهی طولانی برای گشودن آنها در پیش است...
۱) راز اول؛ جهان چند بعدی است
شاید تصور کنید که بیرون آوردن یک خرگوش از داخل یک کلاه خالی فقط کار شعبده بازان است، اما شاید چنین نباشد. به عنوان مثال، تصور ما بر این است که در جهانی سه بعدی زندگی می کنیم ولی شاید این پنداری نادرست باشد. فیزیکدان ها تاکنون رفتار جهان را با کمک چهار بعد تبیین می کردند؛ سه بعد مکانی و یک بعد زمانی. این مدل آنها را در تبیین بسیاری از پدیده های جهان از انحنای نور در نزدیکی خورشید گرفته تا چگونگی پیدایش سیاهچاله ها یاری می بخشید. اما اینک فیزیکدان ها بر این باورند که ابعاد مکانی جهان بیش از سه بعد است.
این ایده برای اولین بار از شدت نسبی نیروهای بنیادین جهان سرچشمه گرفت. مساله این بود که هیچ کس نمی دانست چرا نیروی گرانش تا این حد از سه نیروی دیگر طبیعت یعنی نیروهای الکترومغناطیسی، قوی و ضعیف هسته یی ضعیف تر است. اما اخیراً دو فیزیکدان به نام های «لیزا راندال» از موسسه فناوری ماساچوست و «رامان ساندروم» از دانشگاه جان هاپکینز در مریلند امریکا توضیحی برای این مساله ارائه کرده اند. بر اساس این توضیح، ما در یک جهان چهار بعدی زندگی می کنیم اما ذرات گراویتون که حامل نیروی گرانشی هستند در جهان چهار بعدی دیگری متفاوت از جهان ما به سر می برند. این دو جهان (جهان ما و جهان آنها) در فاصله اندکی نسبت به همدیگر در بعد پنجم هستی واقعند و وجود همین فاصله است که سبب افت شدت نیروی گرانشی می شود.
متخصصان نظریه ریسمان ها از این هم فراتر می روند. آنها تمامی نیروهای بنیادین فیزیک را در قالب یک مدل ۱۱ بعدی از جهان وحدت می بخشند. در این مدل، ذرات بنیادی در واقع، ریسمان هایی بسیار کوچک هستند که نوسان می کنند. اما حتی خوش بین ترین متخصصان نظریه ریسمان هم کشف این ریسمان ها را در آینده یی نزدیک تقریباً غیرممکن می دانند. بنابر نظریه مزبور، این ریسمان ها یکصد میلیون میلیارد مرتبه کوچک تر از کوچک ترین ذرات زیراتمی ایجاد شده توسط قدرتمند ترین شتاب دهنده های موجود هستند.
اما احتمالاً آزمایشاتی که در آینده یی نزدیک صورت خواهد گرفت، از نشانه های بعد پنجم پرده برداری خواهد کرد. بنابر پیش بینی راندال و ساندروم با راه اندازی شتاب دهنده عظیمی که اینک در سوئیس در حال ساخت بوده و در سال ۲۰۰۸ (سال آینده) راه اندازی خواهد شد، انرژی لازم برای نفوذ گراویتون به جهان ما فراهم خواهد شد.
۲) راز دوم؛ جهان چگونه پدید آمد
کیهان شناسان همگی براین مساله توافق دارند که جهان در رویدادی منحصر به فرد بین ۱۳ تا ۱۴ میلیارد سال پیش به وجود آمد. در طول یک میکروثانیه اول پس از پیدایش، جهان مخلوطی از کوارک ها و سایر ذرات عجیب با دمایی فراتر از حد تصور بود. با پایین تر آمدن دما، کوارک ها گردهم آمده و ذراتی نظیر پروتون ها، نوترون ها و سایر هادرون ها را تشکیل دادند. وقتی فقط یک ثانیه از پیدایش جهان گذشته بود، تنها ذرات به جا مانده در جهان نوترون ها، پروتون ها، فوتون ها و نوترینوها بودند. در مدت ۲۰۰ ثانیه بعدی، وقوع مجموعه یی از واکنش های هسته یی به ایجاد سه عنصر سبک موجود در جهان منجر شد.
امواج صوتی حاصل از پژواک مًهبانگ همانند امواج سطح یک دریاچه در میان ماده فوق العاده گرم و چگال جهان اولیه منتشر شد. انبوهی از الکترون ها که توسط پروتون های با بار مثبت جذب می شدند، در این ارتعاش های کیهانی سهیم شده و نقش ایفا کردند. بدین ترتیب ۳۸۰ هزار سال از عمر جهان گذشت. در این زمان دما آنقدر پایین آمده بود که اتم ها بتوانند شکل بگیرند. بنابراین جهان ناگهان شفاف شد و فوتون ها آزاد شدند. فوتون های آزاد شده، آثار افت و خیزهای دما و چگالی جهان اولیه را به شکل الگوهایی از تغییر شدت، با خود حمل کردند. اخترشناسان این تابش را که برای نخستین بار توسط پنزیاس و ویلسون مشاهده شد، «تابش زمینه میکروموج کیهانی» می نامند.
هنگامی که اخترشناسان، تلسکوپ های میکروموجی خود را به هر سو از آسمان نشانه می روند با تابشی با شدت تقریباً یکسان مواجه می شوند (بیشترین افت و خیزهای مشاهده شده در تابش زمینه میکروموج کیهانی فقط به اندازه یک در ۱۰۰ هزار است). اما چگونه ممکن است انفجار اولیه پیدایش جهان، چنین آثار یکنواختی به وجود آورده باشد؟ گویی تمامی بخش های جهان اولیه با همدیگر در ارتباط بوده اند. اما این چگونه ممکن است؟ «آلن گات» که سرگرم اندیشیدن به این مساله بود، به پاسخی شگفت انگیز دست یافت؛ آیا ممکن است تمامی جهان از حبابی بسیار گرم و فوق العاده همگن ایجاد شده و با چنان سرعتی منبسط شده باشد که فرصتی برای تغییر نداشته است؟ این نظریه که به «نظریه تورمی» شهرت یافت، نه تنها یکنواختی بسیار بالای تابش زمینه کیهانی را توضیح می دهد، بلکه علت همان عدم یکنواختی های بسیار اندک را نیز تبیین می کند. بنابر نظریه تورمی گات، این عدم یکنواختی ها ناشی از افت و خیزهای کوانتومی در حین تورم جهان بوده است.
اینک کیهان شناسان در کلیت این مساله توافق دارند که افت و خیزهای کوچک در جهان اولیه، توسط نیروی گرانش تقویت شده و نهایتاً به پیدایش ساختارهای بزرگ مقیاس جهان که امروزه می بینیم (نظیر کهکشان ها و خوشه های کهکشانی) منجر شده است. اما جزئیات مساله، هنوز روشن نیست. نظریه تورمی گات حتی یک پیش بینی قابل آزمودن نیز دارد. مطابق این نظریه، یک جهان حبابی که دچار تورم شده، باید در مقیاس های کیهان شناختی، تخت به نظر برسد. تخت بودن جهان به این معنی است که دو خط موازی حتی اگر در تمامی جهان امتداد داشته باشند، هیچ گاه همدیگر را قطع نخواهند کرد.
در سال های اخیر، اخترشناسان، بارها با اندازه گیری ابعاد زاویه یی افت و خیزهای تابش میکروموج کیهانی، نظریه آلن گات را در معرض آزمون گذاشته اند و هر بار به این نتیجه رسیده اند که جهان، تخت است.
اما با این حال هنوز هیچ کس نمی داند چه عاملی منجر به تورم جهان شد. فیزیکدان ها مدل های تورمی متعددی را برای توصیف جهان تورمی پیشنهاد کرده اند اما اغلب راه حل های پیشنهادی، تنها راه حل هایی ریاضی بوده که هیچ مبنای فیزیکی ندارند. «ادوارد کلب»، اخترفیزیکدانی از آزمایشگاه ملی شتاب دهنده فرمی در این باره می گوید؛ «در واقع تمامی نظریات تورمی موجود، به نوعی اثبات می کنند که ما هنوز نظریه مناسبی در این زمینه نداریم.»
۳) راز سوم؛ چرا جهان از ماده ساخته شده است
اگر جهان کاملاً متقارن بود، نه سیاره یی در آن به وجود می آمد و نه انسانی چرا که در آن صورت در لحظات آغازین آفرینش، تعدادی مساوی از ذرات و پادذرات به وجود می آمد و این ذرات و پادذرات، به سرعت با همدیگر برخورد کرده و به فوتون های نور تبدیل می شدند. چنین جهانی مملو از تابش بود اما هیچ اتمی در آن وجود نداشت. اما نکته عجیب در آن است که در جهان ما عملاً هیچ پاد ذره یی وجود ندارد. توضیح چرایی این امر برای نظریه پردازان، کاری دشوار است. بنابر نظریه آلن گات، فرآیند تورم جهان باید منجر به ایجاد مقادیری مساوی از ماده و پادماده در جهان شده باشد. بنابراین سوال این است که ذرات پادماده کجا غیب شده اند؟
یک احتمال آن است که پادماده از بین نرفته باشد و هنوز هم در بخش بسیار دوری از جهان که قابل مشاهده نیست، وجود داشته باشد. در این صورت ممکن است در بخش های دوردست جهان، پادکهکشان هایی وجود داشته باشند و پادانسان هایی در این پادکهکشان ها زندگی کنند. اما این مساله، خود منجر به نتایج عجیب و غریب دیگری می شود که هیچ کدام تاکنون مشاهده نشده است.
احتمال دیگر آن است که قوانین فیزیک به گونه یی به نفع ماده باشد که در آغاز، ذرات بیشتری نسبت به پادذرات در جهان ایجاد شده باشد. در این صورت، آنچه امروزه در جهان می بینیم، چیزی نیست جز همان ذرات اضافی (مابقی ذرات و پادذرات، همدیگر را نابود کرده اند).
در اواسط دهه ۱۹۶۰، دو فیزیکدان به نام های «جیمز کرونین» و «وال فیچ» توسط آزمایشی نشان دادند که در حدود ۲/۰ درصد از واپاشی نوعی از ذرات بنیادی، تقارن را نقض می کند. همه از نتایج این آزمایش شگفت زده شدند. کیهان شناسان در همان زمان اعلام کردند نتایج مزبور ممکن است علت باقی ماندن ماده در جهان را توضیح دهد. اما هنوز هم سوالات بسیاری در مورد این مساله، بی پاسخ مانده است.
۴) راز چهارم؛ کهکشان ها چگونه شکل گرفتند
پروتون ها و نوترون ها (که مجموعاً باریون نام دارند) در جهان اولیه تحت تاثیر گرانش خود به شکل گروه گروه گردهم آمدند و همین امر منجر به افزایش دمای آنها شد. در این حال باریون های پرانرژی دیگری که در زمینه آنها در حال حرکت بودند، با برخورد به این توده ها، انرژی از دست داده و گرفتار نیروی جاذبه آنها شدند. بدین ترتیب خوشه های کهکشانی به آرامی و به شکل تارهای عنکبوتی در سرتاسر کیهان شکل گرفته و بافته شد.
هرچند نقشه های سه بعدی تهیه شده از کهکشان ها مدل مزبور را تایید می کنند اما درک جزئیات این مدل، فوق العاده دشوار است. آیا فرآیند برخورد کهکشان های مارپیچی با همدیگر منجر به شکل گیری کهکشان های بیضوی می شود؟ اگر چنین است پس چرا زنجیره کهکشان های مارپیچی و بیضوی هریک از الگوی متفاوتی در ساختار حبابی جهان تبعیت می کند؟ پاسخ به این پرسش ها نیازمند زمانی طولانی است، چراکه اندازه گیری فاصله کهکشان ها کاری بسیار زمان بîر است. اکنون گروهی از اخترشناسان مشغول ترسیم نقشه یی سه بïعدی از چگونگی توزیع یک میلیون کهکشان در جهان هستند. نتایج این تحقیق، ما را در گشودن راز چگونگی شکل گیری کهکشان ها یاری خواهد بخشید.
۵) راز پنجم؛ ماده تاریک چیست
تمامی ستاره ها و کهکشان های جهان، مجموعاً تنها ۵/۰ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهند. حتی اگر جرم توده ابرهای نامرئی را که به شکل اتمی در بخش های دوردست جهان شناورند به این عدد اضافه کنیم، به چیزی در حدود ۴ درصد کل جرم جهان می رسیم. مابقی جرم جهان از ماده یی ناپیدا که اصطلاحاً «ماده تاریک» نامیده می شود و همین طور نوعی انرژی اسرارآمیز به نام «انرژی تاریک» تشکیل شده است. اگرچه ماده تاریک از دید مستقیم اخترشناسان پوشیده است، اما تاثیرات و نشانه های آن قابل آشکارسازی است. اینک اخترشناسان به کمک تاثیرات گرانشی این ماده ناپیدا بر روی نور ستارگان دوردست (خم کردن پرتوهای نوری) تخمین می زنند که ماده تاریک، چیزی در حدود ۲۳ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهد. این ماده به شکل رشته هایی کیهانی بر سطوح حباب هایی با ابعادی در حدود صدها میلیون سال نوری منجمد شده است. شکل توزیع ماده تاریک در جهان نشان دهنده سرد بودن آن است و به همین علت نیز اغلب «ماده تاریک سرد» نامیده می شود. ماده تاریک به شکل هاله یی کهکشان ما و سایر کهکشان ها را دربرگرفته است و همین امر نشان می دهد که ذرات تشکیل دهنده آن یا اصلاً برهم کنشی با ذرات ماده معمولی ندارند یا برهم کنش بسیار ضعیفی دارند (در غیر این صورت باید در صفحه کهکشان جمع می شدند و نه در اطراف آن). برای اغلب ذرات این ماده عجیب و غریب، زمانی بیش از عمر کل جهان طول می کشد تا با یکی از ذرات ماده معمولی برخورد کنند.
فیزیکدان ها برای آشکارسازی این ذرات پنهان از نظر دو راهکار عمده را در پیش گرفته اند. در سناریوی اول، فرض بر آن است که ذرات و پادذرات ماده تاریک در مرکز خورشید یا مرکز کهکشان با همدیگر (و نه با ذرات ماده معمولی) برخورد می کنند. چنین برخوردی منجر به ایجاد ذرات جالب دیگری به نام نوترینو خواهد شد. بنابراین آشکارسازی نوترینوهای پیش بینی شده، دلیلی مبنی بر وجود ذرات ماده تاریک خواهد بود (نوترینوها توسط منابع دیگری نیز در جهان تولید می شوند که باید توسط روش های تجربی، آنها را از همدیگر تفکیک کرد). بدین منظور فیزیکدان ها دستگاه های بسیار بزرگ آشکارسازی نوترینوها را در اعماق آب های دریای مدیترانه و آدریاتیک و همین طور در زیر یخ های ضخیم قطب جنوب نصب کرده اند. این آشکارسازها قادر خواهند بود نور ضعیف حاصل از بر هم کنش نوترینوها با مولکول های آب را ثبت کنند.
سناریوی دوم، مبتنی بر آشکارسازی مستقیم ذرات ماده تاریک توسط بلور ژرمانیم است. نمونه پیشرفته یی از این آزمایش در ۷۴۰ متری زیر زمین در یک معدن آهن در مینه سوتای امریکا در حال انجام است. هیچ کدام از این آزمایش ها تاکنون موفق به آشکارسازی مستقیم ماده تاریک نشده اند.
۶) راز ششم؛ آیا تمامی ماده شناخته شده جهان، در کهکشان ها جمع شده اند
تنها ۱۰ درصد از ماده معمولی جهان (که اصطلاحاً ماده باریونی نامیده می شود) در ستاره ها جمع شده اند. اینک اخترشناسان با استفاده از نور اختروش ها (که در فاصله هایی بسیار دور از زمین واقعند و از سیاهچاله ها نیرو می گیرند) درصدد یافتن ماده باریونی بیشتری در جهان هستند. چنانچه نور اختروش ها در مسیر طولانی خود تا رسیدن به زمین از میان ماده باریونی گازی شکل عبور کند، اتم های گاز تاثیر خود را به شکل خطوط جذبی روی طیف نوری اختروش، نقش می زنند. اما اخترفیزیکدان ها تاکنون از این طریق، ماده باریونی اندکی را نسبت به آنچه تصور می کردند، یافته اند. پس تمام باریون ها کجا رفته اند؟
اغلب اخترفیزیکدان ها بر این باورند که آنها جایی نرفته اند، بلکه هنوز هم در اعماق فضا شناورند. اما طی میلیاردها سالی که از تشکیل این ابرهای باریونی می گذرد، برخورد اتم های تشکیل دهنده آنها با همدیگر دمای گاز را تا حدود یک میلیون درجه سانتیگراد افزایش داده است. از آنجایی که گاز در چنین دمایی نور چندانی را نه جذب می کند و نه تابش، آشکاری آن به این روش برای اخترشناسان، بسیار دشوار خواهد بود.
«دیوید واینبرگ» و همکارانش با به کارگیری تلسکوپ فضایی تابش x چاندرا سعی در یافتن شواهدی مبنی بر وجود گاز باریونی در هاله ماده تاریک (که کهکشان ها را دربر گرفته است) کرده اند. او اینک تا ۹۰ درصد از یافتن نشانه های گاز باریونی در طیف جذبی تابش x مطمئن است اما حصول اطمینان بیشتر، نیازمند زمان رصد طولانی تری خواهد بود.
۷) راز هفتم؛ انرژی تاریک چیست
انرژی تاریک، پدیده اسرار آمیز و ناشناخته یی است که انبساط جهان را شتاب می بخشد. برای آنکه این انرژی، شتاب فعلی انبساط جهان را تامین کند، باید در حدود ۷۳ درصد کل چگالی جهان را تشکیل دهد. اساسی ترین مساله در این مورد آن است که هیچ کس از ماهیت این انرژی که چنین نقش شگفت انگیزی ایفا می کند، اطلاعی ندارد. «مایکل ترنر» از دانشگاه شیکاگو می گوید؛ «تنها کاری که تاکنون توانسته ایم در ارتباط با این پدیده انجام دهیم، صرفاً نام گذاری آن بوده است. این انرژی ممکن است از هیچ (خلأ) حاصل شده یا تاثیری از سایر ابعاد مکانی پنهان در هستی باشد.» هرچند انرژی تاریک، نقش یک نیروی دافعه کیهانی نظیر ضدگرانش را ایفا می کند اما نمی توان آن را صرفاً یک نیرو به حساب آورد، چراکه این نیروی دافعه تابع ویژگی های ذرات مادی نبوده و مستقیماً روی فضا عمل می کند،
۸) راز هشتم؛ چگالی جهان چقدر است
ماده موجود در جهان در برابر انبساط آن مقاومت می کند. بنابراین اگر انرژی تاریک وجود نداشت، انبساط جهان به تدریج متوقف شده و به انقباض تبدیل می شد و نهایتاً جهان درهم فرومی پاشید. اما انرژی تاریک با نیروی دافعه خود از این کار جلوگیری می کند. انرژی تاریک، مسبب شتاب گرفتن انبساط جهان است. بنابراین اگر چگالی انرژی تاریک، ثابت بوده یا حداقل مقدار مثبتی باقی بماند، در این صورت، انبساط جهان با سرعتی فزاینده ادامه خواهد یافت. اما این احتمال نیز وجود دارد که چگالی انرژی تاریک، ثابت نبوده و متغیر باشد و حتی ممکن است مقداری منفی پیدا کند که در آن صورت، جهان را به سوی فروپاشی خواهد برد. «مارتین ریس»، اخترفیزیکدان دانشگاه کمبریج می گوید؛ «اگر چگالی انرژی تاریک حتی به میزان اندکی منفی شود، می تواند منجر به فروپاشی تمامی جهان شود.» اکنون ماهیت انرژی تاریک بر ما پوشیده است و بنابراین از سرنوشت جهان هم بی خبریم چرا که سرنوشت جهان، وابسته به انرژی تاریک است...
مارک سینسل
اینک می خواهیم ببینیم مهمترین اسرار ناگشوده کیهان که پیش روی انسان امروز قرار دارند، کدامند. رازهایی که حاصل یک قرن چالش فکری بشر بوده و هنوز راهی طولانی برای گشودن آنها در پیش است...
۱) راز اول؛ جهان چند بعدی است
شاید تصور کنید که بیرون آوردن یک خرگوش از داخل یک کلاه خالی فقط کار شعبده بازان است، اما شاید چنین نباشد. به عنوان مثال، تصور ما بر این است که در جهانی سه بعدی زندگی می کنیم ولی شاید این پنداری نادرست باشد. فیزیکدان ها تاکنون رفتار جهان را با کمک چهار بعد تبیین می کردند؛ سه بعد مکانی و یک بعد زمانی. این مدل آنها را در تبیین بسیاری از پدیده های جهان از انحنای نور در نزدیکی خورشید گرفته تا چگونگی پیدایش سیاهچاله ها یاری می بخشید. اما اینک فیزیکدان ها بر این باورند که ابعاد مکانی جهان بیش از سه بعد است.
این ایده برای اولین بار از شدت نسبی نیروهای بنیادین جهان سرچشمه گرفت. مساله این بود که هیچ کس نمی دانست چرا نیروی گرانش تا این حد از سه نیروی دیگر طبیعت یعنی نیروهای الکترومغناطیسی، قوی و ضعیف هسته یی ضعیف تر است. اما اخیراً دو فیزیکدان به نام های «لیزا راندال» از موسسه فناوری ماساچوست و «رامان ساندروم» از دانشگاه جان هاپکینز در مریلند امریکا توضیحی برای این مساله ارائه کرده اند. بر اساس این توضیح، ما در یک جهان چهار بعدی زندگی می کنیم اما ذرات گراویتون که حامل نیروی گرانشی هستند در جهان چهار بعدی دیگری متفاوت از جهان ما به سر می برند. این دو جهان (جهان ما و جهان آنها) در فاصله اندکی نسبت به همدیگر در بعد پنجم هستی واقعند و وجود همین فاصله است که سبب افت شدت نیروی گرانشی می شود.
متخصصان نظریه ریسمان ها از این هم فراتر می روند. آنها تمامی نیروهای بنیادین فیزیک را در قالب یک مدل ۱۱ بعدی از جهان وحدت می بخشند. در این مدل، ذرات بنیادی در واقع، ریسمان هایی بسیار کوچک هستند که نوسان می کنند. اما حتی خوش بین ترین متخصصان نظریه ریسمان هم کشف این ریسمان ها را در آینده یی نزدیک تقریباً غیرممکن می دانند. بنابر نظریه مزبور، این ریسمان ها یکصد میلیون میلیارد مرتبه کوچک تر از کوچک ترین ذرات زیراتمی ایجاد شده توسط قدرتمند ترین شتاب دهنده های موجود هستند.
اما احتمالاً آزمایشاتی که در آینده یی نزدیک صورت خواهد گرفت، از نشانه های بعد پنجم پرده برداری خواهد کرد. بنابر پیش بینی راندال و ساندروم با راه اندازی شتاب دهنده عظیمی که اینک در سوئیس در حال ساخت بوده و در سال ۲۰۰۸ (سال آینده) راه اندازی خواهد شد، انرژی لازم برای نفوذ گراویتون به جهان ما فراهم خواهد شد.
۲) راز دوم؛ جهان چگونه پدید آمد
کیهان شناسان همگی براین مساله توافق دارند که جهان در رویدادی منحصر به فرد بین ۱۳ تا ۱۴ میلیارد سال پیش به وجود آمد. در طول یک میکروثانیه اول پس از پیدایش، جهان مخلوطی از کوارک ها و سایر ذرات عجیب با دمایی فراتر از حد تصور بود. با پایین تر آمدن دما، کوارک ها گردهم آمده و ذراتی نظیر پروتون ها، نوترون ها و سایر هادرون ها را تشکیل دادند. وقتی فقط یک ثانیه از پیدایش جهان گذشته بود، تنها ذرات به جا مانده در جهان نوترون ها، پروتون ها، فوتون ها و نوترینوها بودند. در مدت ۲۰۰ ثانیه بعدی، وقوع مجموعه یی از واکنش های هسته یی به ایجاد سه عنصر سبک موجود در جهان منجر شد.
امواج صوتی حاصل از پژواک مًهبانگ همانند امواج سطح یک دریاچه در میان ماده فوق العاده گرم و چگال جهان اولیه منتشر شد. انبوهی از الکترون ها که توسط پروتون های با بار مثبت جذب می شدند، در این ارتعاش های کیهانی سهیم شده و نقش ایفا کردند. بدین ترتیب ۳۸۰ هزار سال از عمر جهان گذشت. در این زمان دما آنقدر پایین آمده بود که اتم ها بتوانند شکل بگیرند. بنابراین جهان ناگهان شفاف شد و فوتون ها آزاد شدند. فوتون های آزاد شده، آثار افت و خیزهای دما و چگالی جهان اولیه را به شکل الگوهایی از تغییر شدت، با خود حمل کردند. اخترشناسان این تابش را که برای نخستین بار توسط پنزیاس و ویلسون مشاهده شد، «تابش زمینه میکروموج کیهانی» می نامند.
هنگامی که اخترشناسان، تلسکوپ های میکروموجی خود را به هر سو از آسمان نشانه می روند با تابشی با شدت تقریباً یکسان مواجه می شوند (بیشترین افت و خیزهای مشاهده شده در تابش زمینه میکروموج کیهانی فقط به اندازه یک در ۱۰۰ هزار است). اما چگونه ممکن است انفجار اولیه پیدایش جهان، چنین آثار یکنواختی به وجود آورده باشد؟ گویی تمامی بخش های جهان اولیه با همدیگر در ارتباط بوده اند. اما این چگونه ممکن است؟ «آلن گات» که سرگرم اندیشیدن به این مساله بود، به پاسخی شگفت انگیز دست یافت؛ آیا ممکن است تمامی جهان از حبابی بسیار گرم و فوق العاده همگن ایجاد شده و با چنان سرعتی منبسط شده باشد که فرصتی برای تغییر نداشته است؟ این نظریه که به «نظریه تورمی» شهرت یافت، نه تنها یکنواختی بسیار بالای تابش زمینه کیهانی را توضیح می دهد، بلکه علت همان عدم یکنواختی های بسیار اندک را نیز تبیین می کند. بنابر نظریه تورمی گات، این عدم یکنواختی ها ناشی از افت و خیزهای کوانتومی در حین تورم جهان بوده است.
اینک کیهان شناسان در کلیت این مساله توافق دارند که افت و خیزهای کوچک در جهان اولیه، توسط نیروی گرانش تقویت شده و نهایتاً به پیدایش ساختارهای بزرگ مقیاس جهان که امروزه می بینیم (نظیر کهکشان ها و خوشه های کهکشانی) منجر شده است. اما جزئیات مساله، هنوز روشن نیست. نظریه تورمی گات حتی یک پیش بینی قابل آزمودن نیز دارد. مطابق این نظریه، یک جهان حبابی که دچار تورم شده، باید در مقیاس های کیهان شناختی، تخت به نظر برسد. تخت بودن جهان به این معنی است که دو خط موازی حتی اگر در تمامی جهان امتداد داشته باشند، هیچ گاه همدیگر را قطع نخواهند کرد.
در سال های اخیر، اخترشناسان، بارها با اندازه گیری ابعاد زاویه یی افت و خیزهای تابش میکروموج کیهانی، نظریه آلن گات را در معرض آزمون گذاشته اند و هر بار به این نتیجه رسیده اند که جهان، تخت است.
اما با این حال هنوز هیچ کس نمی داند چه عاملی منجر به تورم جهان شد. فیزیکدان ها مدل های تورمی متعددی را برای توصیف جهان تورمی پیشنهاد کرده اند اما اغلب راه حل های پیشنهادی، تنها راه حل هایی ریاضی بوده که هیچ مبنای فیزیکی ندارند. «ادوارد کلب»، اخترفیزیکدانی از آزمایشگاه ملی شتاب دهنده فرمی در این باره می گوید؛ «در واقع تمامی نظریات تورمی موجود، به نوعی اثبات می کنند که ما هنوز نظریه مناسبی در این زمینه نداریم.»
۳) راز سوم؛ چرا جهان از ماده ساخته شده است
اگر جهان کاملاً متقارن بود، نه سیاره یی در آن به وجود می آمد و نه انسانی چرا که در آن صورت در لحظات آغازین آفرینش، تعدادی مساوی از ذرات و پادذرات به وجود می آمد و این ذرات و پادذرات، به سرعت با همدیگر برخورد کرده و به فوتون های نور تبدیل می شدند. چنین جهانی مملو از تابش بود اما هیچ اتمی در آن وجود نداشت. اما نکته عجیب در آن است که در جهان ما عملاً هیچ پاد ذره یی وجود ندارد. توضیح چرایی این امر برای نظریه پردازان، کاری دشوار است. بنابر نظریه آلن گات، فرآیند تورم جهان باید منجر به ایجاد مقادیری مساوی از ماده و پادماده در جهان شده باشد. بنابراین سوال این است که ذرات پادماده کجا غیب شده اند؟
یک احتمال آن است که پادماده از بین نرفته باشد و هنوز هم در بخش بسیار دوری از جهان که قابل مشاهده نیست، وجود داشته باشد. در این صورت ممکن است در بخش های دوردست جهان، پادکهکشان هایی وجود داشته باشند و پادانسان هایی در این پادکهکشان ها زندگی کنند. اما این مساله، خود منجر به نتایج عجیب و غریب دیگری می شود که هیچ کدام تاکنون مشاهده نشده است.
احتمال دیگر آن است که قوانین فیزیک به گونه یی به نفع ماده باشد که در آغاز، ذرات بیشتری نسبت به پادذرات در جهان ایجاد شده باشد. در این صورت، آنچه امروزه در جهان می بینیم، چیزی نیست جز همان ذرات اضافی (مابقی ذرات و پادذرات، همدیگر را نابود کرده اند).
در اواسط دهه ۱۹۶۰، دو فیزیکدان به نام های «جیمز کرونین» و «وال فیچ» توسط آزمایشی نشان دادند که در حدود ۲/۰ درصد از واپاشی نوعی از ذرات بنیادی، تقارن را نقض می کند. همه از نتایج این آزمایش شگفت زده شدند. کیهان شناسان در همان زمان اعلام کردند نتایج مزبور ممکن است علت باقی ماندن ماده در جهان را توضیح دهد. اما هنوز هم سوالات بسیاری در مورد این مساله، بی پاسخ مانده است.
۴) راز چهارم؛ کهکشان ها چگونه شکل گرفتند
پروتون ها و نوترون ها (که مجموعاً باریون نام دارند) در جهان اولیه تحت تاثیر گرانش خود به شکل گروه گروه گردهم آمدند و همین امر منجر به افزایش دمای آنها شد. در این حال باریون های پرانرژی دیگری که در زمینه آنها در حال حرکت بودند، با برخورد به این توده ها، انرژی از دست داده و گرفتار نیروی جاذبه آنها شدند. بدین ترتیب خوشه های کهکشانی به آرامی و به شکل تارهای عنکبوتی در سرتاسر کیهان شکل گرفته و بافته شد.
هرچند نقشه های سه بعدی تهیه شده از کهکشان ها مدل مزبور را تایید می کنند اما درک جزئیات این مدل، فوق العاده دشوار است. آیا فرآیند برخورد کهکشان های مارپیچی با همدیگر منجر به شکل گیری کهکشان های بیضوی می شود؟ اگر چنین است پس چرا زنجیره کهکشان های مارپیچی و بیضوی هریک از الگوی متفاوتی در ساختار حبابی جهان تبعیت می کند؟ پاسخ به این پرسش ها نیازمند زمانی طولانی است، چراکه اندازه گیری فاصله کهکشان ها کاری بسیار زمان بîر است. اکنون گروهی از اخترشناسان مشغول ترسیم نقشه یی سه بïعدی از چگونگی توزیع یک میلیون کهکشان در جهان هستند. نتایج این تحقیق، ما را در گشودن راز چگونگی شکل گیری کهکشان ها یاری خواهد بخشید.
۵) راز پنجم؛ ماده تاریک چیست
تمامی ستاره ها و کهکشان های جهان، مجموعاً تنها ۵/۰ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهند. حتی اگر جرم توده ابرهای نامرئی را که به شکل اتمی در بخش های دوردست جهان شناورند به این عدد اضافه کنیم، به چیزی در حدود ۴ درصد کل جرم جهان می رسیم. مابقی جرم جهان از ماده یی ناپیدا که اصطلاحاً «ماده تاریک» نامیده می شود و همین طور نوعی انرژی اسرارآمیز به نام «انرژی تاریک» تشکیل شده است. اگرچه ماده تاریک از دید مستقیم اخترشناسان پوشیده است، اما تاثیرات و نشانه های آن قابل آشکارسازی است. اینک اخترشناسان به کمک تاثیرات گرانشی این ماده ناپیدا بر روی نور ستارگان دوردست (خم کردن پرتوهای نوری) تخمین می زنند که ماده تاریک، چیزی در حدود ۲۳ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهد. این ماده به شکل رشته هایی کیهانی بر سطوح حباب هایی با ابعادی در حدود صدها میلیون سال نوری منجمد شده است. شکل توزیع ماده تاریک در جهان نشان دهنده سرد بودن آن است و به همین علت نیز اغلب «ماده تاریک سرد» نامیده می شود. ماده تاریک به شکل هاله یی کهکشان ما و سایر کهکشان ها را دربرگرفته است و همین امر نشان می دهد که ذرات تشکیل دهنده آن یا اصلاً برهم کنشی با ذرات ماده معمولی ندارند یا برهم کنش بسیار ضعیفی دارند (در غیر این صورت باید در صفحه کهکشان جمع می شدند و نه در اطراف آن). برای اغلب ذرات این ماده عجیب و غریب، زمانی بیش از عمر کل جهان طول می کشد تا با یکی از ذرات ماده معمولی برخورد کنند.
فیزیکدان ها برای آشکارسازی این ذرات پنهان از نظر دو راهکار عمده را در پیش گرفته اند. در سناریوی اول، فرض بر آن است که ذرات و پادذرات ماده تاریک در مرکز خورشید یا مرکز کهکشان با همدیگر (و نه با ذرات ماده معمولی) برخورد می کنند. چنین برخوردی منجر به ایجاد ذرات جالب دیگری به نام نوترینو خواهد شد. بنابراین آشکارسازی نوترینوهای پیش بینی شده، دلیلی مبنی بر وجود ذرات ماده تاریک خواهد بود (نوترینوها توسط منابع دیگری نیز در جهان تولید می شوند که باید توسط روش های تجربی، آنها را از همدیگر تفکیک کرد). بدین منظور فیزیکدان ها دستگاه های بسیار بزرگ آشکارسازی نوترینوها را در اعماق آب های دریای مدیترانه و آدریاتیک و همین طور در زیر یخ های ضخیم قطب جنوب نصب کرده اند. این آشکارسازها قادر خواهند بود نور ضعیف حاصل از بر هم کنش نوترینوها با مولکول های آب را ثبت کنند.
سناریوی دوم، مبتنی بر آشکارسازی مستقیم ذرات ماده تاریک توسط بلور ژرمانیم است. نمونه پیشرفته یی از این آزمایش در ۷۴۰ متری زیر زمین در یک معدن آهن در مینه سوتای امریکا در حال انجام است. هیچ کدام از این آزمایش ها تاکنون موفق به آشکارسازی مستقیم ماده تاریک نشده اند.
۶) راز ششم؛ آیا تمامی ماده شناخته شده جهان، در کهکشان ها جمع شده اند
تنها ۱۰ درصد از ماده معمولی جهان (که اصطلاحاً ماده باریونی نامیده می شود) در ستاره ها جمع شده اند. اینک اخترشناسان با استفاده از نور اختروش ها (که در فاصله هایی بسیار دور از زمین واقعند و از سیاهچاله ها نیرو می گیرند) درصدد یافتن ماده باریونی بیشتری در جهان هستند. چنانچه نور اختروش ها در مسیر طولانی خود تا رسیدن به زمین از میان ماده باریونی گازی شکل عبور کند، اتم های گاز تاثیر خود را به شکل خطوط جذبی روی طیف نوری اختروش، نقش می زنند. اما اخترفیزیکدان ها تاکنون از این طریق، ماده باریونی اندکی را نسبت به آنچه تصور می کردند، یافته اند. پس تمام باریون ها کجا رفته اند؟
اغلب اخترفیزیکدان ها بر این باورند که آنها جایی نرفته اند، بلکه هنوز هم در اعماق فضا شناورند. اما طی میلیاردها سالی که از تشکیل این ابرهای باریونی می گذرد، برخورد اتم های تشکیل دهنده آنها با همدیگر دمای گاز را تا حدود یک میلیون درجه سانتیگراد افزایش داده است. از آنجایی که گاز در چنین دمایی نور چندانی را نه جذب می کند و نه تابش، آشکاری آن به این روش برای اخترشناسان، بسیار دشوار خواهد بود.
«دیوید واینبرگ» و همکارانش با به کارگیری تلسکوپ فضایی تابش x چاندرا سعی در یافتن شواهدی مبنی بر وجود گاز باریونی در هاله ماده تاریک (که کهکشان ها را دربر گرفته است) کرده اند. او اینک تا ۹۰ درصد از یافتن نشانه های گاز باریونی در طیف جذبی تابش x مطمئن است اما حصول اطمینان بیشتر، نیازمند زمان رصد طولانی تری خواهد بود.
۷) راز هفتم؛ انرژی تاریک چیست
انرژی تاریک، پدیده اسرار آمیز و ناشناخته یی است که انبساط جهان را شتاب می بخشد. برای آنکه این انرژی، شتاب فعلی انبساط جهان را تامین کند، باید در حدود ۷۳ درصد کل چگالی جهان را تشکیل دهد. اساسی ترین مساله در این مورد آن است که هیچ کس از ماهیت این انرژی که چنین نقش شگفت انگیزی ایفا می کند، اطلاعی ندارد. «مایکل ترنر» از دانشگاه شیکاگو می گوید؛ «تنها کاری که تاکنون توانسته ایم در ارتباط با این پدیده انجام دهیم، صرفاً نام گذاری آن بوده است. این انرژی ممکن است از هیچ (خلأ) حاصل شده یا تاثیری از سایر ابعاد مکانی پنهان در هستی باشد.» هرچند انرژی تاریک، نقش یک نیروی دافعه کیهانی نظیر ضدگرانش را ایفا می کند اما نمی توان آن را صرفاً یک نیرو به حساب آورد، چراکه این نیروی دافعه تابع ویژگی های ذرات مادی نبوده و مستقیماً روی فضا عمل می کند،
۸) راز هشتم؛ چگالی جهان چقدر است
ماده موجود در جهان در برابر انبساط آن مقاومت می کند. بنابراین اگر انرژی تاریک وجود نداشت، انبساط جهان به تدریج متوقف شده و به انقباض تبدیل می شد و نهایتاً جهان درهم فرومی پاشید. اما انرژی تاریک با نیروی دافعه خود از این کار جلوگیری می کند. انرژی تاریک، مسبب شتاب گرفتن انبساط جهان است. بنابراین اگر چگالی انرژی تاریک، ثابت بوده یا حداقل مقدار مثبتی باقی بماند، در این صورت، انبساط جهان با سرعتی فزاینده ادامه خواهد یافت. اما این احتمال نیز وجود دارد که چگالی انرژی تاریک، ثابت نبوده و متغیر باشد و حتی ممکن است مقداری منفی پیدا کند که در آن صورت، جهان را به سوی فروپاشی خواهد برد. «مارتین ریس»، اخترفیزیکدان دانشگاه کمبریج می گوید؛ «اگر چگالی انرژی تاریک حتی به میزان اندکی منفی شود، می تواند منجر به فروپاشی تمامی جهان شود.» اکنون ماهیت انرژی تاریک بر ما پوشیده است و بنابراین از سرنوشت جهان هم بی خبریم چرا که سرنوشت جهان، وابسته به انرژی تاریک است...
مارک سینسل
ذرات بنيادي
ذرات بنیادی
جهان ، بزرگترین مجموعه ممکن است که از ذرات بنیادی شکل یافته است. این ذرات توسط نیروهای گرانشی ، الکترومغناطیسی و هستهای به هم پیوند یافتهاند. سلسله مراتب ساختمانی آن در فضا ( از هستههای اتم گرفته تا ابر کهکشانها) و سیر تکاملی آن (از گوی آتشین تا اشکال کنونی) توسط ویژگیهای ذرات بنیادی و برهمکنش آنها اداره میشود. بنابراین ، تشریح ساختمان جهان و تکامل آن بر اساس خواص و برهمکنش ذرات بنیادی صورت میگیرد.
ماده جهان از ذرات بنیادی تشکیل شده است. اجسام ، بدن انسان ، ستارگان و ... سیستمهایی متشکل از ذرات بنیادی هستند که از نظر تعداد و نحوه جفت و جور شدن با هم تفاوت دارند. بنابراین ، وجود ذرات بنیادی باید در تمام پدیدههای جهان ملموس باشد. فیزیک ذرات بنیادی درک عمیقتر و دید بالایی را در مورد ساختمان و تکامل اجسام منفرد مانند اتمها ، مولکولها ، بلورها ، صخرهها ، سیارات ، ستارگان ، منظومههای ستارهای و کل جهان ارائه میدهد. برای همین مطالعه ذرات بنیادی برای فیزیک معاصر و بخصوص اختر فیزیک و کیهان شناسی اهمیت اساسی دارد.
[ خواص ذرات بنیادی
ذرات بنیادی دیده نمیشوند.
[ویرایش] جرم ذرات بنیادی
جرم ذرات بنیادی بسیار کوچک است ، از اینرو آنها را میتوان تا سرعت بالایی رساند. مانند فوتونها که بدون جرم بوده و بالاترین سرعت ممکن «سرعت نور) را دارا هستند. سبکترین ذره با جرم غیر صفر الکترون است با جرمی در حدودme = 9x10-28 gr اغلب به عنوان واحدی برای سنجش جرم سایر ذرات به کار میبرند. جرم پروتون برابر mp=1836me و جرم نوترون mn=1838.6me میباشد.
[ویرایش] انرژی ذرات بنیادی
انرژی به سبب تغییرپذیری زیادش بر کل جهان حاکم است که ساختمان فضایی ، تکامل زمانی تمام سیستمها از ذرات بنیادی گرفته تا خوشههای کهکشانی را تعیین میکند. این تنوع انرژی به چند برهمکنش معدود بین ذرات بنیادی میتواند تقلیل یابد.
[ویرایش] عدد باریونی
ذرات سنگین ، باریون نام دارند. چنانچه باریونها به حال خود رها شوند ، متلاشی میگردند. تنها باریون پایدار پروتون است. در تمام فرایندهای مشاهده شده ، تعداد باریونها همواره بقا دارد «قانون بقای باریون ΔN=0).قانون بقای باریون پایداری پروتونها را بیان میکند ، باریونی سبکتر از پروتون وجود ندارد. آزمایشات نشان دادهاند که مدت زمانی که طول میکشد تا پروتون تلاشی یابد طولانی تراز 1022 سال ، یعنی <1012 بار طولانی تر از عمر جهان باشد. عدد بار یونی را با N نشان میدهند که برای باریونها (پروتون ، نوترون ، هیپرونها) N=+1 ، برای پاد باریونها N=-1 برای سایر ذرات مزونها ، لپتونها) N=0 ، برای هستهها N>+1 ( N برابرعدد جرمی A است) و برای پاد هستهها N<-1(Nبرابر –A است) میباشد.
[ویرایش] عدد لپتونی
فرمیونهای سبک همان لپتونها هستند که عدد لپتونی را با L نشان میدهند. برای لیپونها «الکترون ، موئون ، نوترینو) این عدد برابر L=+1 ، برای غیر لیپونها (باریونها ، بوزونها) این عدد برابر L=0 و برای پالیتونها «پوزیترون ، موئون مثبت ، پادنوترینو) این عدد برابر L=-1 میباشدو قانون بقای لیپتون بصورت ΔL=0 میباشد. یعنی مجموع تمام لیپتونها قبل و بعد از واکنش مقدار ثابتی دارند.
[ویرایش] ایزواسپین
برهمکنش قوی نوکلئونها در هسته ، به بار الکتریکی بستگی ندارد. اندرکنشهای N-P ، N-N ، P-P ، همگی شبیه هم هستند و تفاوت چندانی بین نکلئونهای باردار و خنثی وجود ندارد. که اختلاف آنها به وسطه ایزواسپین بیان میشود.
[ویرایش] زوجیت
زوجیت یکی از ویژگیهای اساسی ذرات بنیادی است که متناظر با انعکاس آینهای مختصات فضایی است. این ویژگی ، یک خاصیت تقارنی تابع موج است. زوجیت ممکن است مثبت یا منفی باشد بر حسب آنکه تابع موج در اثر انعکاس فضایی ، زوج یا فرد باشد. زوجیت در بر همکنشهای قوی و الکترومغناطیسی بقا دارد. اما در برهمکنشهای ضعیف نقض میشود.
[ویرایش] چکیده
ذرات بنیادی واحدهای اساسی برای ساختمان جهان میباشند و بر اساس جرم در حال سکونشان به بار یونها (ذرات سنگین) ، لپتونها (ذرات سبک) و مزونها (ذرات میان وزن) طبقه بندی میشوند.
بیشتر ذرات بنیادی و احتمال تمام آنها میتوانند در نتیجه تبدیل انرژی به ماده به وجود آیند حداقل انرژی لازم برای تولید گروهی از ذرات از معادله انرژی انیشتین بدست میآید.
در چگالی های زیاد ذرات ناپایدار «نوترون ، هیپرونها ، مزونها) پایدار میشوند. و نیز ذرات پایدار «الکترون و پروتون) میتوانند در اثر برخوردهای متقابل با ذرات خود نابود شوند.
چنانچه واحدهای اساسی پایدار (ذرات بنیادی پایدار) ، دارای وجود تضمین شدهای نباشند، هیچ چیز در جهان مادی وجود تضمین شدهای نخواهد داشت.
[ویرایش] منبع
[نهفتن]ن . ب . وذرات بنیادی در فیزیک
ذرات بنیادی اولیه فرمیونها: کوارکها: u • d • s • c • b • t • لپتونها: e- • e+ • μ- • μ+ • τ- • τ+ • νe • νμ • ντ
بوزونها: بوزونهای تبادلگر نیرو: γ • g • W± • Z0
دیگر: ارواح
ذرات ترکیبی هادرونها: باریونها(فهرست)/هیپرون/هسته: p • n • Δ • Λ • Σ • Ξ • Ω • Ξb • مزونها(فهرست)/کوارکونیومها: π • K • ρ • J/ψ • Υ
جهان ، بزرگترین مجموعه ممکن است که از ذرات بنیادی شکل یافته است. این ذرات توسط نیروهای گرانشی ، الکترومغناطیسی و هستهای به هم پیوند یافتهاند. سلسله مراتب ساختمانی آن در فضا ( از هستههای اتم گرفته تا ابر کهکشانها) و سیر تکاملی آن (از گوی آتشین تا اشکال کنونی) توسط ویژگیهای ذرات بنیادی و برهمکنش آنها اداره میشود. بنابراین ، تشریح ساختمان جهان و تکامل آن بر اساس خواص و برهمکنش ذرات بنیادی صورت میگیرد.
ماده جهان از ذرات بنیادی تشکیل شده است. اجسام ، بدن انسان ، ستارگان و ... سیستمهایی متشکل از ذرات بنیادی هستند که از نظر تعداد و نحوه جفت و جور شدن با هم تفاوت دارند. بنابراین ، وجود ذرات بنیادی باید در تمام پدیدههای جهان ملموس باشد. فیزیک ذرات بنیادی درک عمیقتر و دید بالایی را در مورد ساختمان و تکامل اجسام منفرد مانند اتمها ، مولکولها ، بلورها ، صخرهها ، سیارات ، ستارگان ، منظومههای ستارهای و کل جهان ارائه میدهد. برای همین مطالعه ذرات بنیادی برای فیزیک معاصر و بخصوص اختر فیزیک و کیهان شناسی اهمیت اساسی دارد.
[ خواص ذرات بنیادی
ذرات بنیادی دیده نمیشوند.
[ویرایش] جرم ذرات بنیادی
جرم ذرات بنیادی بسیار کوچک است ، از اینرو آنها را میتوان تا سرعت بالایی رساند. مانند فوتونها که بدون جرم بوده و بالاترین سرعت ممکن «سرعت نور) را دارا هستند. سبکترین ذره با جرم غیر صفر الکترون است با جرمی در حدودme = 9x10-28 gr اغلب به عنوان واحدی برای سنجش جرم سایر ذرات به کار میبرند. جرم پروتون برابر mp=1836me و جرم نوترون mn=1838.6me میباشد.
[ویرایش] انرژی ذرات بنیادی
انرژی به سبب تغییرپذیری زیادش بر کل جهان حاکم است که ساختمان فضایی ، تکامل زمانی تمام سیستمها از ذرات بنیادی گرفته تا خوشههای کهکشانی را تعیین میکند. این تنوع انرژی به چند برهمکنش معدود بین ذرات بنیادی میتواند تقلیل یابد.
[ویرایش] عدد باریونی
ذرات سنگین ، باریون نام دارند. چنانچه باریونها به حال خود رها شوند ، متلاشی میگردند. تنها باریون پایدار پروتون است. در تمام فرایندهای مشاهده شده ، تعداد باریونها همواره بقا دارد «قانون بقای باریون ΔN=0).قانون بقای باریون پایداری پروتونها را بیان میکند ، باریونی سبکتر از پروتون وجود ندارد. آزمایشات نشان دادهاند که مدت زمانی که طول میکشد تا پروتون تلاشی یابد طولانی تراز 1022 سال ، یعنی <1012 بار طولانی تر از عمر جهان باشد. عدد بار یونی را با N نشان میدهند که برای باریونها (پروتون ، نوترون ، هیپرونها) N=+1 ، برای پاد باریونها N=-1 برای سایر ذرات مزونها ، لپتونها) N=0 ، برای هستهها N>+1 ( N برابرعدد جرمی A است) و برای پاد هستهها N<-1(Nبرابر –A است) میباشد.
[ویرایش] عدد لپتونی
فرمیونهای سبک همان لپتونها هستند که عدد لپتونی را با L نشان میدهند. برای لیپونها «الکترون ، موئون ، نوترینو) این عدد برابر L=+1 ، برای غیر لیپونها (باریونها ، بوزونها) این عدد برابر L=0 و برای پالیتونها «پوزیترون ، موئون مثبت ، پادنوترینو) این عدد برابر L=-1 میباشدو قانون بقای لیپتون بصورت ΔL=0 میباشد. یعنی مجموع تمام لیپتونها قبل و بعد از واکنش مقدار ثابتی دارند.
[ویرایش] ایزواسپین
برهمکنش قوی نوکلئونها در هسته ، به بار الکتریکی بستگی ندارد. اندرکنشهای N-P ، N-N ، P-P ، همگی شبیه هم هستند و تفاوت چندانی بین نکلئونهای باردار و خنثی وجود ندارد. که اختلاف آنها به وسطه ایزواسپین بیان میشود.
[ویرایش] زوجیت
زوجیت یکی از ویژگیهای اساسی ذرات بنیادی است که متناظر با انعکاس آینهای مختصات فضایی است. این ویژگی ، یک خاصیت تقارنی تابع موج است. زوجیت ممکن است مثبت یا منفی باشد بر حسب آنکه تابع موج در اثر انعکاس فضایی ، زوج یا فرد باشد. زوجیت در بر همکنشهای قوی و الکترومغناطیسی بقا دارد. اما در برهمکنشهای ضعیف نقض میشود.
[ویرایش] چکیده
ذرات بنیادی واحدهای اساسی برای ساختمان جهان میباشند و بر اساس جرم در حال سکونشان به بار یونها (ذرات سنگین) ، لپتونها (ذرات سبک) و مزونها (ذرات میان وزن) طبقه بندی میشوند.
بیشتر ذرات بنیادی و احتمال تمام آنها میتوانند در نتیجه تبدیل انرژی به ماده به وجود آیند حداقل انرژی لازم برای تولید گروهی از ذرات از معادله انرژی انیشتین بدست میآید.
در چگالی های زیاد ذرات ناپایدار «نوترون ، هیپرونها ، مزونها) پایدار میشوند. و نیز ذرات پایدار «الکترون و پروتون) میتوانند در اثر برخوردهای متقابل با ذرات خود نابود شوند.
چنانچه واحدهای اساسی پایدار (ذرات بنیادی پایدار) ، دارای وجود تضمین شدهای نباشند، هیچ چیز در جهان مادی وجود تضمین شدهای نخواهد داشت.
[ویرایش] منبع
[نهفتن]ن . ب . وذرات بنیادی در فیزیک
ذرات بنیادی اولیه فرمیونها: کوارکها: u • d • s • c • b • t • لپتونها: e- • e+ • μ- • μ+ • τ- • τ+ • νe • νμ • ντ
بوزونها: بوزونهای تبادلگر نیرو: γ • g • W± • Z0
دیگر: ارواح
ذرات ترکیبی هادرونها: باریونها(فهرست)/هیپرون/هسته: p • n • Δ • Λ • Σ • Ξ • Ω • Ξb • مزونها(فهرست)/کوارکونیومها: π • K • ρ • J/ψ • Υ
تولد جهان و كهكشان راه شيري
تولد جهان و کهکشان راه شیری
قسمت اول آموزش نجوم مقدماتی
دانشمندان چنین فرض کرده اند که جهان مادرحدود 13.7 میلیارد سال قبل براثر انفجاری عظیم بوجود آمده است
درلحظات اولیه این حادثه ، گرمای حاصل ازآن ، میلیارد ها برابر دمای مرکز خورشید و تراکم ترلیون ها برابر هسته اتم بوده است. براثر این انفجار بزرگ ، جریان
"فضا-زمان"
بوجود آمده است و ذرات و سپس ستارگان و کهکشان ها بترتیب شکل گرفته اند. نیروی اولیه ای آنها را ازهم دورکرده است ، این انبساط هنوزهم ادامه دارد.
تعداد کهکشان های قابل مطالعه درکیهان برابر یک میلیارد برآورد شده است . ولی بعضی ازمطالعات و محاسبات آماری تازه نشان میدهد که تعداد کهکشان ها به بیش از200 میلیارد هم می رسد یکی از کهکشان ها به لحاظ زندگی موجودات زنده ، حائز اهمیت بیشتری است. هرچند ممکن است درپاره ای ازکرات دیگر موجوداتی باشند ، ولی قطعاً تاکنون فقط کره ما مسکونی بوده است و حیات درآن جریان دارد. به عبارت دیگر ، این کره درپهنه عظیم و بی انتهای جهان آفرینش چون "واحه ای" می ماند دردل کویری خالی از سکنه و حیات ، که ما انسان ها و سایرجانداران را بر گُرده ی خود جا داده و درفضای بیکران ، با سرعت فوق العاده زیاد به سویی می برد. کاری که می تواند میلیون ها سال دیگر نیز ادامه پیداکند ، کهکشانی که مادرآن زندگی می کنیم "راه شیری" نام دارد. شکل آن مارپیچی و درازای آن 120,000 سال نوری است. خورشید ، یعنی ستاره ای که ما باید دورآن بچرخیم ، به همراه سایر سیارات و متعلقات خانواده ی خورشید ،درفاصله 30,000 سال نوری از مرکز این کهکشان قرار دارد. تعداد ستارگانی که درشب و باچشم غیر مسلح می توان دید از 2000 تا 3000 ، دریک نیمکره فراتر نرفته و بقیه نیز باچشم غیرمسلح دیده نمی شوند و همه متعلق به کهکشان راه شیری است. مجموعه ستارگانی این کهکشان راه شیری است. مجموعه ستارگان این کهکشان به صورت پهنه ای نورانی دیده می شود و به همین لحاظ آن را راه شیری خوانده اند
قطر کهکشان راه شیری درمرکز آن برابر با 20,000 سال نوری و قطر بازوی آن حدود 3000 سال نوری است. منظومه خورشیدی ، درون و به همراه بازوی کهکشان راه شیری ، باسرعتی معادل 200 تا 300 کیلومتر درثانیه به دور .مرکز این کهکشان درحال چرخش است
باتوجه به رقم مذکور درحدود 225 میلیون سال طول خواهد کشید تا این مجموعه بسیار عظیم یکبار دور محور خود بچرخد. دراین چرخش ، کلیه ستارگان راه شیری ، که تعداد آنها دست کم 100 میلیارد برآورد شده است. به همراه سایر .اجزای آن شرکت دارند. این مدت زمان رایک سال کیهانی می نامند
مطالعات اخیر نشان می دهد که خورشید نیز تقریباً درجهت ستاره "نسر واقع " ازصورت فلکی چنگ رومی "شلیاق " درحرکت استو این حرکت باسرعتی حدود 19.5 کیلومتر درثانیه به نام حرکت استاندارد خورشید یا 4,14 واحد نجومی درسال انجام می پذیرد. سرعت نسبی حرکت خورشید در ارتباط بانزدیک ترین همسایه ، که حرکت اساسی خورشید .خوانده می شود. اندکی کمتر از رقم مذکور و برابر 15.4 کیلومتر درثانیه است
کلیات کهکشان ها
کهکشان عبارت است از مجموعه ی عظیمی از ستارگان ، گازها و غبارهاست که بسیاری از ستارگان کهکشان خود نیز مجموعه ی منظم دیگری را می سازند همانند منظومه ی شمسی ، این ستارگان و غبارها و گازها به لحاظ وجود نیروی جاذبه متقابل ، درکنار هم جمع شده اند. کهکشان ها عموماً 10 به توان 7 تا 10 به توان 13 برابر خورشید جرم دارند و .تعداد ستارگان آنها گاهی تا یک تریلیون نیز می رسد
ازجمله کهکشان های عمده و معروف ، کهکشان راه شیری است که تعداد ستارگان آن بیش از 100 میلیارد برآورد شده است و خورشید مانیز یکی از این 100 میلیارد ستاره کهکشان آندرومدا یا
m31
درفاصله ای حدود 2,9 میلیون سال نوری ازکهکشان ما دور است که ممکن است درشرایط مناسب ، بتوان آن را باچشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد
درگروه محلی کهکشان ها، که راه شیری نیز از آن جمله است ، دست کم 25 کهکشان هست که دورترین آنها حدود5,000,000 سال نوری فاصله داردکهکشان ها گاهی درحرکت و درفضای لایتناهی ازکنار هم می گذرند یا به درون هم وارد می شوند.دراین صورت ، به نظرمی رسد که یکی ، دیگری را می بلعد. به عنوان مثال می توان به برخورد کهکشان ویرلپول باهمسایه ی کوچکش اشاره کرد که ملیون ها سال پیش اتفاق افتاد. نمونه دیگر ، مربوط به کهکشان آنتن است که از عبور نزدیک به هم .دوکهکشان مارپیچی به وجود آمد
کهکشان قنطورس .A
نیزهنگامی پدید آمد که یک کهکشان بیضوی به درون کهکشانی مارپیچی فرو رفت
طبقه بندی کهکشان ها
درقدیمی ترین طبقه بندی کهکشان ها به سه دسته مارپیچی ، بیضوی و نامنظم تقسیم شده اند.این طبقه بندی را ادوین هابل ستاره شناس معروف آمریکایی در رصدخانه ی مونت ویلسن ، در سال 1925 میلادی براساس شکل کهکشان ها انجام داد. اما امروزه برای تقسیم بندی کامل به جز شکل کهکشان ، به ساختمان ، نورانیت، رنگ ، نوع ، تشعشات ، تراکم و غیره نیز توجه می شود.کهکشان بیضوی به گروه های
E0-E2-E5-E7
وکهکشان های مارپیچی بسته به
SBa-SBb-SBc-SBd
کهکشان های مارپیچی به
Sa-Sb-Sc-Sd
تقسیم می شوند
تعداد ستاره درهریک از این گروه ها ، به طور فاحشی متفاوت است. کهکشان های غیر منظم مانند ابرماژلانی ، شامل تعداد زیادی ستاره جوان و سحابی است که درآنها ستاره های جدید پدید می آید. مارپیچی ها ، مخلوطی از ستارگان جوان و پیرند. دربازوی جوان ترها ، ستارگان غول پیکر سفید ، ستارگانی مانند خورشید ما ، کوتوله های سفید درحال مرگ و نیز گاز و گرد و غبار موجود است. و درمرکز آن بیشتر ستاره های غول پیکر قرمز پیر جای دارند. ضمناً تعدادی نمونه های ریز نیز وجود دارد که از ستاره های قرمز کم فروغ تشکیل شده است. کم نورترین کهکشان ها ، درگروه کهکشانهای محلی ، کهکشان های بیضوی هستند ، ازجمله دو کهکشان قمر گونه درM31 از آندرومدا ، که فقدان غبار و گاز درآن مؤید این نظر است که ، ستاره ی جدیدی در این سیستم ستاره ای پدید نمی آید.
نزدیک ترین کهکشان به زمین در فاصله ای بیش از 150,000سال نوری قرار دارد ، ولی متوسط فاصله کهکشان از یکدیگر حدود2,000,000 سال نوری برآورد شده است. بنابراین اگر بتوان یکی از آنها را باچشم غیر مسلح دید.آن .کهکشان به صورت لکه بسیار ضعیف و کوچکی به نظر خواهد رسید
یکی از اولین گزارش ها از دیدن کهکشان ها مربوط به منجم ایرانی عبدالرحمن صوفی رازی است که در قرن دهم میلادی می زیسته و حاصل رصد او از کهکشان هادرنقشه های اولیه به نام "ابر کوچک" ذکر شده است. درنیمکره جنوبی ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک ، به عنوان دو کهکشان قمر گونه برای کهکشان راه شیری ، قابل رویت اند. چنین به نظر می رسد که درکیهان حداقل 200 میلیارد کهکشان وجود داشته باشد
قسمت اول آموزش نجوم مقدماتی
دانشمندان چنین فرض کرده اند که جهان مادرحدود 13.7 میلیارد سال قبل براثر انفجاری عظیم بوجود آمده است
درلحظات اولیه این حادثه ، گرمای حاصل ازآن ، میلیارد ها برابر دمای مرکز خورشید و تراکم ترلیون ها برابر هسته اتم بوده است. براثر این انفجار بزرگ ، جریان
"فضا-زمان"
بوجود آمده است و ذرات و سپس ستارگان و کهکشان ها بترتیب شکل گرفته اند. نیروی اولیه ای آنها را ازهم دورکرده است ، این انبساط هنوزهم ادامه دارد.
تعداد کهکشان های قابل مطالعه درکیهان برابر یک میلیارد برآورد شده است . ولی بعضی ازمطالعات و محاسبات آماری تازه نشان میدهد که تعداد کهکشان ها به بیش از200 میلیارد هم می رسد یکی از کهکشان ها به لحاظ زندگی موجودات زنده ، حائز اهمیت بیشتری است. هرچند ممکن است درپاره ای ازکرات دیگر موجوداتی باشند ، ولی قطعاً تاکنون فقط کره ما مسکونی بوده است و حیات درآن جریان دارد. به عبارت دیگر ، این کره درپهنه عظیم و بی انتهای جهان آفرینش چون "واحه ای" می ماند دردل کویری خالی از سکنه و حیات ، که ما انسان ها و سایرجانداران را بر گُرده ی خود جا داده و درفضای بیکران ، با سرعت فوق العاده زیاد به سویی می برد. کاری که می تواند میلیون ها سال دیگر نیز ادامه پیداکند ، کهکشانی که مادرآن زندگی می کنیم "راه شیری" نام دارد. شکل آن مارپیچی و درازای آن 120,000 سال نوری است. خورشید ، یعنی ستاره ای که ما باید دورآن بچرخیم ، به همراه سایر سیارات و متعلقات خانواده ی خورشید ،درفاصله 30,000 سال نوری از مرکز این کهکشان قرار دارد. تعداد ستارگانی که درشب و باچشم غیر مسلح می توان دید از 2000 تا 3000 ، دریک نیمکره فراتر نرفته و بقیه نیز باچشم غیرمسلح دیده نمی شوند و همه متعلق به کهکشان راه شیری است. مجموعه ستارگانی این کهکشان راه شیری است. مجموعه ستارگان این کهکشان به صورت پهنه ای نورانی دیده می شود و به همین لحاظ آن را راه شیری خوانده اند
قطر کهکشان راه شیری درمرکز آن برابر با 20,000 سال نوری و قطر بازوی آن حدود 3000 سال نوری است. منظومه خورشیدی ، درون و به همراه بازوی کهکشان راه شیری ، باسرعتی معادل 200 تا 300 کیلومتر درثانیه به دور .مرکز این کهکشان درحال چرخش است
باتوجه به رقم مذکور درحدود 225 میلیون سال طول خواهد کشید تا این مجموعه بسیار عظیم یکبار دور محور خود بچرخد. دراین چرخش ، کلیه ستارگان راه شیری ، که تعداد آنها دست کم 100 میلیارد برآورد شده است. به همراه سایر .اجزای آن شرکت دارند. این مدت زمان رایک سال کیهانی می نامند
مطالعات اخیر نشان می دهد که خورشید نیز تقریباً درجهت ستاره "نسر واقع " ازصورت فلکی چنگ رومی "شلیاق " درحرکت استو این حرکت باسرعتی حدود 19.5 کیلومتر درثانیه به نام حرکت استاندارد خورشید یا 4,14 واحد نجومی درسال انجام می پذیرد. سرعت نسبی حرکت خورشید در ارتباط بانزدیک ترین همسایه ، که حرکت اساسی خورشید .خوانده می شود. اندکی کمتر از رقم مذکور و برابر 15.4 کیلومتر درثانیه است
کلیات کهکشان ها
کهکشان عبارت است از مجموعه ی عظیمی از ستارگان ، گازها و غبارهاست که بسیاری از ستارگان کهکشان خود نیز مجموعه ی منظم دیگری را می سازند همانند منظومه ی شمسی ، این ستارگان و غبارها و گازها به لحاظ وجود نیروی جاذبه متقابل ، درکنار هم جمع شده اند. کهکشان ها عموماً 10 به توان 7 تا 10 به توان 13 برابر خورشید جرم دارند و .تعداد ستارگان آنها گاهی تا یک تریلیون نیز می رسد
ازجمله کهکشان های عمده و معروف ، کهکشان راه شیری است که تعداد ستارگان آن بیش از 100 میلیارد برآورد شده است و خورشید مانیز یکی از این 100 میلیارد ستاره کهکشان آندرومدا یا
m31
درفاصله ای حدود 2,9 میلیون سال نوری ازکهکشان ما دور است که ممکن است درشرایط مناسب ، بتوان آن را باچشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد
درگروه محلی کهکشان ها، که راه شیری نیز از آن جمله است ، دست کم 25 کهکشان هست که دورترین آنها حدود5,000,000 سال نوری فاصله داردکهکشان ها گاهی درحرکت و درفضای لایتناهی ازکنار هم می گذرند یا به درون هم وارد می شوند.دراین صورت ، به نظرمی رسد که یکی ، دیگری را می بلعد. به عنوان مثال می توان به برخورد کهکشان ویرلپول باهمسایه ی کوچکش اشاره کرد که ملیون ها سال پیش اتفاق افتاد. نمونه دیگر ، مربوط به کهکشان آنتن است که از عبور نزدیک به هم .دوکهکشان مارپیچی به وجود آمد
کهکشان قنطورس .A
نیزهنگامی پدید آمد که یک کهکشان بیضوی به درون کهکشانی مارپیچی فرو رفت
طبقه بندی کهکشان ها
درقدیمی ترین طبقه بندی کهکشان ها به سه دسته مارپیچی ، بیضوی و نامنظم تقسیم شده اند.این طبقه بندی را ادوین هابل ستاره شناس معروف آمریکایی در رصدخانه ی مونت ویلسن ، در سال 1925 میلادی براساس شکل کهکشان ها انجام داد. اما امروزه برای تقسیم بندی کامل به جز شکل کهکشان ، به ساختمان ، نورانیت، رنگ ، نوع ، تشعشات ، تراکم و غیره نیز توجه می شود.کهکشان بیضوی به گروه های
E0-E2-E5-E7
وکهکشان های مارپیچی بسته به
SBa-SBb-SBc-SBd
کهکشان های مارپیچی به
Sa-Sb-Sc-Sd
تقسیم می شوند
تعداد ستاره درهریک از این گروه ها ، به طور فاحشی متفاوت است. کهکشان های غیر منظم مانند ابرماژلانی ، شامل تعداد زیادی ستاره جوان و سحابی است که درآنها ستاره های جدید پدید می آید. مارپیچی ها ، مخلوطی از ستارگان جوان و پیرند. دربازوی جوان ترها ، ستارگان غول پیکر سفید ، ستارگانی مانند خورشید ما ، کوتوله های سفید درحال مرگ و نیز گاز و گرد و غبار موجود است. و درمرکز آن بیشتر ستاره های غول پیکر قرمز پیر جای دارند. ضمناً تعدادی نمونه های ریز نیز وجود دارد که از ستاره های قرمز کم فروغ تشکیل شده است. کم نورترین کهکشان ها ، درگروه کهکشانهای محلی ، کهکشان های بیضوی هستند ، ازجمله دو کهکشان قمر گونه درM31 از آندرومدا ، که فقدان غبار و گاز درآن مؤید این نظر است که ، ستاره ی جدیدی در این سیستم ستاره ای پدید نمی آید.
نزدیک ترین کهکشان به زمین در فاصله ای بیش از 150,000سال نوری قرار دارد ، ولی متوسط فاصله کهکشان از یکدیگر حدود2,000,000 سال نوری برآورد شده است. بنابراین اگر بتوان یکی از آنها را باچشم غیر مسلح دید.آن .کهکشان به صورت لکه بسیار ضعیف و کوچکی به نظر خواهد رسید
یکی از اولین گزارش ها از دیدن کهکشان ها مربوط به منجم ایرانی عبدالرحمن صوفی رازی است که در قرن دهم میلادی می زیسته و حاصل رصد او از کهکشان هادرنقشه های اولیه به نام "ابر کوچک" ذکر شده است. درنیمکره جنوبی ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک ، به عنوان دو کهکشان قمر گونه برای کهکشان راه شیری ، قابل رویت اند. چنین به نظر می رسد که درکیهان حداقل 200 میلیارد کهکشان وجود داشته باشد
واحد نجومي
واحد نجومی
AU, Astronomical unit
فاصله متوسط زمین تا خورشید یعنی در حدود ۱۵۰میلیون کیلومتر به عنوان یک واحد نجومی شناخته می شود.ابعاد در منظومه شمسی بر اساس این واحد بیان می شود. برای بیان فواصل در ستاره های دوتایی نزدیک بهم همینطور فاصله سیارات فراخورشیدی از ستاره مادر نیز از این واحد استفاده می شود
AU, Astronomical unit
فاصله متوسط زمین تا خورشید یعنی در حدود ۱۵۰میلیون کیلومتر به عنوان یک واحد نجومی شناخته می شود.ابعاد در منظومه شمسی بر اساس این واحد بیان می شود. برای بیان فواصل در ستاره های دوتایی نزدیک بهم همینطور فاصله سیارات فراخورشیدی از ستاره مادر نیز از این واحد استفاده می شود
كهكشان راه شيري
کهکشانی که ما زمینیان در آن زندگی می کنیم .این کهکشان به شکل نوار درخشانی که آسمان را دور می زند وبا استوای سماوی 63 درجه زاویه می سازد در شبهای تاریک بدون ماه با چشم غیر مسلح دیده می شود. .ضخامت این نوارکه درحقیقت مقطع کهکشان از دید خورشید می باشد نامنظم بوده ومقدار پهنای آن بین 3 تا 30 درجه متفاوت است.روشنایی وپهنای نوار کهکشان در سمت صورت فلکی قوس بیشتر می باشد ودر شبهای تابستان بیشتر خودنمایی می کند دلیل این مسئله این است که مرکز کهکشان راه شیری در این سمت قرار دارد وزمانی که به صورت فلکی قوس نگاه می کنیم در واقع به قسمتهای درونی آن نگاه می کنیم که تعداد ستارگان وسحابیهای آن بیشتر است. کهکشان راه شیری یک کهکشان مارپیچی با چند بازو می باشد.حتی بایک تلسکوپ کوچک می توان میلیونها ستاره آنرا مشاهده کرد که البته این ستارگان همه متعلق به بازوی جبار( یا بازوی محلی) هستند علاوه بر این بازو دو بازوی قوس وبرساووشی نیز وجود دارد.. بی نظمی هایی که در کهکشان مشاهده می کنیم ناشی از وجود ابرهای گازی وغباری تیره کننده(سحابی تاریک) هستند .
تعداد ستاره های کهکشان راه شیری بین 200 تا 400 میلیارد تخمین زده شده است.
قطر آن در حدود 100000 سال نوری می باشدمطالعات رادیویی باتوجه به توزیع ابرهای هیدروژنی نشان داده اند که از نوع مارپیچی بوده ودر رده بندی هابل از نوع Sb یا Sc می باشد.بعضی مشاهدات نشان می دهند که ازنوع کهکشانهای میله ای مانند M61 یا M83 می باشد. قرص کهکشان شامل سحابیهای پخشی ٬ستاره های جوان٬ خوشه های باز و.......می باشد درحالیکه هاله کهکشان در برگیرنده ستارگان پیر و شامل حدود 200 خوشه کروی است که از این تعداد حدود 141 عدد را به خوبی شناسایی کرده ایم.
کهکشان راه شیری به همراه دو کهکشان مارپیچی آندرومدا و کهکشان مثلثی وحدود سی کهکشان کوتوله خوشه محلی کهکشانی را تشکیل داده اند.کهکشانهای کوتوله حول سه کهکشان بزرگ مجموعه در حال چرخش بوده ودر حقیقت اقمار این کهکشانها به حساب می آیند.
خورشید بهمراه منظومه خود در فاصله حدود ۲۶۰۰۰ تا ۲۸۰۰۰ سال نوری از مرکز کهکشان قرار دارد وهر ۲۵۰ میلیون سال یکبار حول مرکز آن می چرخد.با بررسی ۲۸ ستاره که در نزدیکی مرکز کهکشان قرار دارند مشخص شده که سیاهچاله ای با جرم حدود ۴ میلیون برابر جرم خورشید در آنجا قرار دارد.
جرم کهکشان راه شیری
با توجه به قانون سوم کپلردرباره دو جسمی که دور هم می چرخند که در آن بیان می شود جرم جسم بزرگتر(که در اینجا همان کهکشان راه شیری است) بر حسب جرم خورشید برابر است با حاصل تقسیم توان سوم اندازه مدار جسم کوچکتر(که در اینجا خورشید است) بر حسب واحد نجومی بر توان دوم دوره چرخشی آن بر حسب سال وبا توجه به اینکه خورشید در فاصله حدود 8000 پارسکی(هرپارسک حدود 206000 واحد نجومی است) از مرکز کهکشان قرار دارد ودوره چرخش آن بدور مرکز کهکشان در حدود 225 میلیون سال است،جرم کهکشان در حدود 90 میلیارد برابر جرم خورشید بدست می آید.
این عدد با متمرکز کردن جرم تمام موادی از کهکشان که درون مدار خورشید قرار دارند در مرکز کهکشان بدست آمده است.طبیعی است که مقداری از جرم کهکشان هم در بیرون از مدار خورشید قرار دارد.یعنی این عدد، جرم این مواد را نشان نمی دهد.برای اندازه گیری جرم کل کهکشان از اندازه گیری سرعت ستاره وگازهایی که در فواصل دوری از مرکز کهکشان قرار دارند استفاده می شود.دانشمندان متوجه شده اند که موثر ترین راه اندازه گیری جرم کهکشان مطالعات در طول موجهای رادیویی است چرا که این امواج کمتر تحت تاثیر گازها وغبارهای درون کهکشانی هستند وبا مطالعه آنها می توان به مشاهده مواد دورتری پرداخت.با این روش دانشمندان توانسته اند به نموداری از جرم موادی که در فواصل متفاوتی از مرکز کهکشان هستند دست پیدا کنند.این نمودار با نام نمودار چرخشی شناخته می شود.با کمک این نمودار آشکار شده که جرم کهکشان در محدوده 15000 پارسکی از مرکز کهکشان در حدود 20 میلیارد برابر جرم خورشید است.این گستره خوشه های کروی وبازوهای کهکشان را نیز در بر می گیرد.ممکن است تصور کنید برای اجرامی که فاصله آنها تا مرکز کهکشان از این فاصله بیشترباشد مطابق آنچه در منظومه شمسی رخ می دهد سرعت آنها رو به کاهش باشد.بر اساس اندازه گیری ها مشخص شده که اینطور نیست،یعنی سرعت این اجرام از آنچه که پیش بینی می شده بیشتر است بنابراین باید جرم بزرگتری در فواصل دورتری از 15000 پارسکی مرکز خورشید وجود داشته باشد.اکنون این جرم به وجود یک هاله تاریک(Dark halo) نسبت داده شده است.اکنون می دانیم که بیشترین جرم کهکشان ناشی از همین هاله تاریک است.امابه راستی این هاله تاریک از چه ماده ای تشکیل شده است؟در نظر داشته باشید واژه تاریک به این معنا نیست که در محدوده دیدگانی طیف مشاهده نمی شوند بلکه این مواد در کل محدوده طیفی( از گاما تا رادیویی) قابل کشف نیستند.تنها بخاطر اثرات گرانشی آنهاست که به وجود آنها پی برده ایم.این ماده تاریک نه از مولکولهای هیدروژن ونه از مواد ستاره ای معمولی تشکیل شده است.سیاهچاله های با جرم ستاره ای،اجرام ماکو(MACHO) که شامل کوتوله های قهوه ای(ستارگانی که بدلیل جرم کم نتوانسته اند واکنش های هسته ای را شروع کنند)،کوتوله های سفید و کوتوله های ضعیف وکم جرم قرمز می باشد از کاندیداهای مورد نظر می باشند.در حال حاضر گزینه ذرات زیر اتمی نیز به فهرست مواد تشکیل دهنده ماده تاریک اضافه شده است.این ذرات باید دارای جرم بوده ولی برهم کنش بسیار ناچیزی با مواد معمولی داشته باشند.یک رده از این مواد با نام ذرات جرم دار با برهمکنش ضعیف یا (Weakly Interacting Massive Particles)WIMP شناخته می شوند.بسیاری از دانشمندان عقیده دارند این مواد در لحظات اولیه شکل گیری کیهان به مقدار بسیار زیاد آفریده شده اند.آشکار سازی این ذارات بدلیل واکنش ناچیز بسیار دشوار است وتاکنون چندین آزمایش برای به گیر اندازی آنها ناموفق بوده است.
اجداد ما نیز هزاران سال پیش به وجود این نوار نقره ای رنگ در آسمان پی بردند . بسیاری از اقوام باستان بر این باور بودند که این نوار راهی است که در گذشتگان با عبور از آن به جهان دیگر مهاجرت می کنند . اقوامی دیگر اعتقاد داشتند که این نوار ، پدیده ای الهی است که شبها خود را محافظانه بر روی جامعه بشریت می گستراند .
هرکول نیز ، با کهکشان راه شیری ارتباط داده می شود . می گویند خداوند " هرمس " در ماموریتی از جانب زئوس هرکول نوزاد را بر سینه الاهه " هرا " که خفته بود گذاشت . نوزاد با تغذیه از این شیر خدایی چنان قوی و قدرتمند شد که در میان فنا پذیران مثل و مانند نداشت . وقتی که " هرا " از خواب بیدار شد ، هرکول کوچک را با شدت و سرعت از سینه خود جدا کرد ، شیر او تا دور دستها ی آسمان پاشید و راه شیری را به وجود آورد
تعداد ستاره های کهکشان راه شیری بین 200 تا 400 میلیارد تخمین زده شده است.
قطر آن در حدود 100000 سال نوری می باشدمطالعات رادیویی باتوجه به توزیع ابرهای هیدروژنی نشان داده اند که از نوع مارپیچی بوده ودر رده بندی هابل از نوع Sb یا Sc می باشد.بعضی مشاهدات نشان می دهند که ازنوع کهکشانهای میله ای مانند M61 یا M83 می باشد. قرص کهکشان شامل سحابیهای پخشی ٬ستاره های جوان٬ خوشه های باز و.......می باشد درحالیکه هاله کهکشان در برگیرنده ستارگان پیر و شامل حدود 200 خوشه کروی است که از این تعداد حدود 141 عدد را به خوبی شناسایی کرده ایم.
کهکشان راه شیری به همراه دو کهکشان مارپیچی آندرومدا و کهکشان مثلثی وحدود سی کهکشان کوتوله خوشه محلی کهکشانی را تشکیل داده اند.کهکشانهای کوتوله حول سه کهکشان بزرگ مجموعه در حال چرخش بوده ودر حقیقت اقمار این کهکشانها به حساب می آیند.
خورشید بهمراه منظومه خود در فاصله حدود ۲۶۰۰۰ تا ۲۸۰۰۰ سال نوری از مرکز کهکشان قرار دارد وهر ۲۵۰ میلیون سال یکبار حول مرکز آن می چرخد.با بررسی ۲۸ ستاره که در نزدیکی مرکز کهکشان قرار دارند مشخص شده که سیاهچاله ای با جرم حدود ۴ میلیون برابر جرم خورشید در آنجا قرار دارد.
جرم کهکشان راه شیری
با توجه به قانون سوم کپلردرباره دو جسمی که دور هم می چرخند که در آن بیان می شود جرم جسم بزرگتر(که در اینجا همان کهکشان راه شیری است) بر حسب جرم خورشید برابر است با حاصل تقسیم توان سوم اندازه مدار جسم کوچکتر(که در اینجا خورشید است) بر حسب واحد نجومی بر توان دوم دوره چرخشی آن بر حسب سال وبا توجه به اینکه خورشید در فاصله حدود 8000 پارسکی(هرپارسک حدود 206000 واحد نجومی است) از مرکز کهکشان قرار دارد ودوره چرخش آن بدور مرکز کهکشان در حدود 225 میلیون سال است،جرم کهکشان در حدود 90 میلیارد برابر جرم خورشید بدست می آید.
این عدد با متمرکز کردن جرم تمام موادی از کهکشان که درون مدار خورشید قرار دارند در مرکز کهکشان بدست آمده است.طبیعی است که مقداری از جرم کهکشان هم در بیرون از مدار خورشید قرار دارد.یعنی این عدد، جرم این مواد را نشان نمی دهد.برای اندازه گیری جرم کل کهکشان از اندازه گیری سرعت ستاره وگازهایی که در فواصل دوری از مرکز کهکشان قرار دارند استفاده می شود.دانشمندان متوجه شده اند که موثر ترین راه اندازه گیری جرم کهکشان مطالعات در طول موجهای رادیویی است چرا که این امواج کمتر تحت تاثیر گازها وغبارهای درون کهکشانی هستند وبا مطالعه آنها می توان به مشاهده مواد دورتری پرداخت.با این روش دانشمندان توانسته اند به نموداری از جرم موادی که در فواصل متفاوتی از مرکز کهکشان هستند دست پیدا کنند.این نمودار با نام نمودار چرخشی شناخته می شود.با کمک این نمودار آشکار شده که جرم کهکشان در محدوده 15000 پارسکی از مرکز کهکشان در حدود 20 میلیارد برابر جرم خورشید است.این گستره خوشه های کروی وبازوهای کهکشان را نیز در بر می گیرد.ممکن است تصور کنید برای اجرامی که فاصله آنها تا مرکز کهکشان از این فاصله بیشترباشد مطابق آنچه در منظومه شمسی رخ می دهد سرعت آنها رو به کاهش باشد.بر اساس اندازه گیری ها مشخص شده که اینطور نیست،یعنی سرعت این اجرام از آنچه که پیش بینی می شده بیشتر است بنابراین باید جرم بزرگتری در فواصل دورتری از 15000 پارسکی مرکز خورشید وجود داشته باشد.اکنون این جرم به وجود یک هاله تاریک(Dark halo) نسبت داده شده است.اکنون می دانیم که بیشترین جرم کهکشان ناشی از همین هاله تاریک است.امابه راستی این هاله تاریک از چه ماده ای تشکیل شده است؟در نظر داشته باشید واژه تاریک به این معنا نیست که در محدوده دیدگانی طیف مشاهده نمی شوند بلکه این مواد در کل محدوده طیفی( از گاما تا رادیویی) قابل کشف نیستند.تنها بخاطر اثرات گرانشی آنهاست که به وجود آنها پی برده ایم.این ماده تاریک نه از مولکولهای هیدروژن ونه از مواد ستاره ای معمولی تشکیل شده است.سیاهچاله های با جرم ستاره ای،اجرام ماکو(MACHO) که شامل کوتوله های قهوه ای(ستارگانی که بدلیل جرم کم نتوانسته اند واکنش های هسته ای را شروع کنند)،کوتوله های سفید و کوتوله های ضعیف وکم جرم قرمز می باشد از کاندیداهای مورد نظر می باشند.در حال حاضر گزینه ذرات زیر اتمی نیز به فهرست مواد تشکیل دهنده ماده تاریک اضافه شده است.این ذرات باید دارای جرم بوده ولی برهم کنش بسیار ناچیزی با مواد معمولی داشته باشند.یک رده از این مواد با نام ذرات جرم دار با برهمکنش ضعیف یا (Weakly Interacting Massive Particles)WIMP شناخته می شوند.بسیاری از دانشمندان عقیده دارند این مواد در لحظات اولیه شکل گیری کیهان به مقدار بسیار زیاد آفریده شده اند.آشکار سازی این ذارات بدلیل واکنش ناچیز بسیار دشوار است وتاکنون چندین آزمایش برای به گیر اندازی آنها ناموفق بوده است.
اجداد ما نیز هزاران سال پیش به وجود این نوار نقره ای رنگ در آسمان پی بردند . بسیاری از اقوام باستان بر این باور بودند که این نوار راهی است که در گذشتگان با عبور از آن به جهان دیگر مهاجرت می کنند . اقوامی دیگر اعتقاد داشتند که این نوار ، پدیده ای الهی است که شبها خود را محافظانه بر روی جامعه بشریت می گستراند .
هرکول نیز ، با کهکشان راه شیری ارتباط داده می شود . می گویند خداوند " هرمس " در ماموریتی از جانب زئوس هرکول نوزاد را بر سینه الاهه " هرا " که خفته بود گذاشت . نوزاد با تغذیه از این شیر خدایی چنان قوی و قدرتمند شد که در میان فنا پذیران مثل و مانند نداشت . وقتی که " هرا " از خواب بیدار شد ، هرکول کوچک را با شدت و سرعت از سینه خود جدا کرد ، شیر او تا دور دستها ی آسمان پاشید و راه شیری را به وجود آورد
زاز نامرئي بودن هواپيكاي استيلت
راز نامريي بودن هواپيماهاي استيلت (Stealth)
هواپيماي استيلت با هدف جذب و انحراف امواج رادار با استفاده از تکنولوژي اي بنام استيلت (stealth) طراحي شده است. استيلت، تکنيکي است که در هواپيما، کشتي و موشک به منظور جلوگيري از رديابي توسط رادار يا ديگر روش هاي تشخيص، مورد استفاده قرار مي گيرد.
در واقع هواپيماهاي استيلت - يا ساير ادواتي که از اين ويژگي بهره مي گيرند - کاملا نامرئي نيستند، بلکه با به کارگيري تکنولوژي هاي خاصي، شناسايي آنها سخت تر است. به طور کلي مي توان گفت هدف اصلي اين است که به هواپيما اجازه داده شود تا عمليات مورد حمله خود را بدون شناسايي شدن و با موفقيت به انجام برساند. اين سيستم طي جنگ خليج فارس در سال 1991 مورد استفاده بسيار قرار گرفت و کارايي خود را نشان داد هرچند از آن زمان به بعد کمتر به کار رفته است، اما کشورهايي چون آمريکا، روسيه، چين و چند کشور ديگر کماکان به توسعه هواپيماهاي استيلت ادامه داده اند.
روش اصلي به کار گرفته شده در تکنولوژي استيلت در هواپيماهاي مدرن، پوشاندن سطح بيروني آنها با لايه اي از يک ماده جذب کننده بسيار قوي است. لازم به ذکر است که استفاده از اين ماده هزينه نگهداري هواپيما را چندين برابر مي کند. طراحي بدنه هواپيما نيز خود تاثير بسياري در منحرف کردن امواج رادار دارد بطوري که برخي از انوع خاص هواپيماها، مانند F-117 به دليل شکل ظاهري که دارند سيگنالهاي رادار را به طور عمودي از منبع منحرف مي کنند، با اين کار سيگنال ها به سمت گيرنده رادار منعکس نخواهند شد.
در هواپيماهاي استيلت امروزي از روش هاي متفاوتي براي مشکل تر کردن عمليات تعقيب و رديابي آنها، استفاده مي شود که برخي از مهمترين آنها عبارتند از :
- بخارات خروجي گرم، درون محفظه اي، قبل از حرکت هواپيما خنک مي شوند در نتيجه، علائم مادون قرمز هواپيماهاي استيلت به حداقل مي رسد.
- هواپيماهاي استيلت به منظور مخفي ماندن، معمولا به رنگ تيره هستند و شب ها به پرواز در مي آيند.
- هواپيماهاي استيلتي از قبيل F-117 و بمب افکن B-2، مافوق صوت نيستند، موتور کمکي ندارند و دهانه آنها طوري تنظيم شده که سر و صداي کمتري داشته باشند و از طريق امواج صوتي نيز قابل شناسائي نباشند.
در حاليکه گفته مي شود اولين هواپيماي استيلت ساخته شده احتمالا Horten Ho 229 و بمب افکن Avro Vulcan ساخت کشور انگلستان در سال دهه 1960 بوده اند، اما نسل اول هواپيماهاي استيلت مدرن طراحي شده، شامل F-117 Nighthawk و MBB Lamypridae هستند که ماده جذب کننده اي که در آنها استفاده شده باعث تقليل سيگنال رادار و انحراف امواج آن از فرستنده مي گردد.
نسل دوم هواپيماهاي استيلت مدرن که از ميان آنها مي توان به B-2 Spirit و F-22 Raptor اشاره کرد، از يک سيستم کامپيوتري بسيار پيچيده براي واکنش به رادارها استفاده مي کنند و قادرند سطوح منحني را نيز در برگيرند. به همين دليل هواپيماهاي نسل دوم آيروديناميک تر از نسل اول که تنها دربرگيرنده سطوح صاف بودند، هستند.
تا کنون روش هاي بسياري براي شناسايي اين هواپيماها مورد بررسي قرار گرفته است، کشورهاي استراليا و روسيه اعلام کرده اند که موفق به توسعه تکنيک هايي شده اند که تکان هاي هواپيما را در مسيرهاي طولاني شناسايي کرده و تکنولوژي استيلت را خنثي مي کند. رادارهاي Passive که فرستنده آنها مانند رادارهاي معمولي در خود رادار قرار ندارد به عنوان بهترين شناسائي کننده هواپيماهاي استيلت ، شناخته شده اند.
از آنجائيکه تکنولوژي استيلت انرژي امواج رادار را از افق ديد فرستنده به بيرون منعکس مي کند و باعث افزايش مسيرهاي انعکاسي سيگنال رادار (Radar Cross Section) در چندين جهت مي شود لذا رادارهاي Passive با داشتن تعداد بيشتري گيرنده در مکانهاي مختلف قادر به تشخيص آنها هستند. (در واقع خاصيت اصلي اين رادارها آن است که انعکاس هاي غير هم مسير رفت را هم مي توانند تشخصي دهند.) به علاوه بنظر مي رسد چنانچ از سيگنالهاي تلويزيوني فرکانس پايين و يا سيگنال هاي FM راديويي و يا حتي منابع توليد نوري بعنوان سيگنال رادار استفاده شود جسم استيلت RCS بيشتري نسبت به آن نشان مي دهد و لذا شناسايي آن بسيار ساده تر خواهد شد.
۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه
۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه
ديويد كاپرفيلد
اخيرا فيلمي از كارهاي ديويد كاپرفيلد ديدم كه واقعا منو متعجب كرد. داشتم فكر ميكردم كه اون انسان ماورا زمينيه و براي تفريح به زمين اومده و از حيرت زده كردن مردم لذت ميبره قدرت نامحدودي داره چرا حكومت از قدرت شگفت انگيز اون هراسون نميشه ؟
راز كارهاي او چيست ؟
اينجا بحثي را در اين زمينه طرح ميكنم و البته سعي دارم اين موضوع را به نحوي منطقي و علمي حل كنم
البته نظريات طرح شده فقط در حد نظريه است و قضاوت درستي و نادرستي اونها پس از جمع بندي كل نظرات و با كمك همه دوستان ممكن ميشه
راز پرواز دیوید کاپرفیلد
یکی از نمایشهای خارق العاده ی پرواز بر روی سن در حضور تماشگران است و به واقع حیرت انگیز است . شاید آن را دیده باشید .
تجهیزات کار :
در واقع دیوید کاپرفیلد و گروهش برای این پرواز حیرت انگیز از نوعی ریسمان ویژه استفاده می کنند . این نوع ریسمان در چند شرکت انگشت شمار در دنیا که در زمینه ی صنایع فضایی فعالیت می کنند , تولید می شود .این نوع ریسمان بسیار نازک ( کمتر از یک میلیمتر ضخامت ) و همچنین بسیار شفاف است و توانایی حمل 100 کیلوگرم بار را دارد .
در صنایع فضایی میتیشینسکی در مسکو انها به ما نحوه ی استفاده از این نوع ریسمان را نشان دادند .بوسیله ی این نوع ریسمانهاست که دیوید کاپرفیلد به پرواز در می آید و زمینه ی آبی و نقری ای صحنه نیز این طنابهای شفاف را کاملا از دید بیننده نامرئی می کند .
دیوید کاپرفیلد فقط از دو طناب استفاده می کند که بوسیله ی یک کمربند مخصوص نمایشهای آکروبات در زیر لباس او مخفی است .یک نوع جرثقیل هم در بالای صحنه حرکات دیوید کاپرفیلد را کنترل می کند و گرانترین بخش تجهیزات هم اینجاست .
چگونگی عبور از حلقه ها ؟
نکته ی دیگر نحوه ی عبور او از حلقه هاست تا به بیننده ثابت کنند طنابی به کاپرفیلد متصل نیست . اما فیلم زیر به خوبی روش کار آنها را نشان می دهد . در واقع حلقه ها فقط از زیر دیوید کاپرفیلد عبور داده می شوند و با طنابها برخوردی ایجاد نمی کنند .
چکونه دیوید کاپرفیلد درون جعبه ی شیشه ای به پرواز در می آید ؟
در برنامه هنگامیکه دیویدکاپرفیلد درون جعبه قرار می کیرد بوسیله ی دستیاران او روی جعبه پوشانده می شود و با این حال او درون جعبه نیز پرواز خود را ادامه می دهد . در واقع درپوش به نوعی طراحی شده که یک فاصله ی میلیمتری از لبه ها را ایجاد می کند و اجازه می دهد درون جعبه هم طنابها به خوبی دیوید کاپرفیلد را همراهی کنند . شکل زیر این قسمت را نشان می دهد .
راز كارهاي او چيست ؟
اينجا بحثي را در اين زمينه طرح ميكنم و البته سعي دارم اين موضوع را به نحوي منطقي و علمي حل كنم
البته نظريات طرح شده فقط در حد نظريه است و قضاوت درستي و نادرستي اونها پس از جمع بندي كل نظرات و با كمك همه دوستان ممكن ميشه
راز پرواز دیوید کاپرفیلد
یکی از نمایشهای خارق العاده ی پرواز بر روی سن در حضور تماشگران است و به واقع حیرت انگیز است . شاید آن را دیده باشید .
تجهیزات کار :
در واقع دیوید کاپرفیلد و گروهش برای این پرواز حیرت انگیز از نوعی ریسمان ویژه استفاده می کنند . این نوع ریسمان در چند شرکت انگشت شمار در دنیا که در زمینه ی صنایع فضایی فعالیت می کنند , تولید می شود .این نوع ریسمان بسیار نازک ( کمتر از یک میلیمتر ضخامت ) و همچنین بسیار شفاف است و توانایی حمل 100 کیلوگرم بار را دارد .
در صنایع فضایی میتیشینسکی در مسکو انها به ما نحوه ی استفاده از این نوع ریسمان را نشان دادند .بوسیله ی این نوع ریسمانهاست که دیوید کاپرفیلد به پرواز در می آید و زمینه ی آبی و نقری ای صحنه نیز این طنابهای شفاف را کاملا از دید بیننده نامرئی می کند .
دیوید کاپرفیلد فقط از دو طناب استفاده می کند که بوسیله ی یک کمربند مخصوص نمایشهای آکروبات در زیر لباس او مخفی است .یک نوع جرثقیل هم در بالای صحنه حرکات دیوید کاپرفیلد را کنترل می کند و گرانترین بخش تجهیزات هم اینجاست .
چگونگی عبور از حلقه ها ؟
نکته ی دیگر نحوه ی عبور او از حلقه هاست تا به بیننده ثابت کنند طنابی به کاپرفیلد متصل نیست . اما فیلم زیر به خوبی روش کار آنها را نشان می دهد . در واقع حلقه ها فقط از زیر دیوید کاپرفیلد عبور داده می شوند و با طنابها برخوردی ایجاد نمی کنند .
چکونه دیوید کاپرفیلد درون جعبه ی شیشه ای به پرواز در می آید ؟
در برنامه هنگامیکه دیویدکاپرفیلد درون جعبه قرار می کیرد بوسیله ی دستیاران او روی جعبه پوشانده می شود و با این حال او درون جعبه نیز پرواز خود را ادامه می دهد . در واقع درپوش به نوعی طراحی شده که یک فاصله ی میلیمتری از لبه ها را ایجاد می کند و اجازه می دهد درون جعبه هم طنابها به خوبی دیوید کاپرفیلد را همراهی کنند . شکل زیر این قسمت را نشان می دهد .
۱۳۸۸ بهمن ۶, سهشنبه
ساده و پيچيده
ساده و زيبا
مثل رود
مثل ابر
مثل اسمان
مثل دريا
هر چه پهن تر ميشود ساده تر ميشود
و هرچه كوچكتر پيچيده تر
شايد
شعر از تازه
البته اگه بشه بهش شعر گفت !
مثل رود
مثل ابر
مثل اسمان
مثل دريا
هر چه پهن تر ميشود ساده تر ميشود
و هرچه كوچكتر پيچيده تر
شايد
شعر از تازه
البته اگه بشه بهش شعر گفت !
الماس كوه نور بر تاج ملكه انگلستان
کوه نور (انگلیسی:Koh-i-Noor یا Kōh-i Nūr، تلوگو:కోహినూరు، هندی: कोहिनूर) نام بزرگترین الماسی است که تا کنون شناخته شدهاست.
این الماس در گذشته ۱۸۶ ۱/۱۶ قیراط معادل ۳۷٫۲۱ گرم وزن داشته که در تراش جدید ۱۰۵٫۶۰۲ قیراط معادل ۲۱٫۶۱ شدهاست.
کوه نور زوج الماس معروف دریای نور است و هر دو از قدیمیترین جواهرات شناخته شده در جهان هستند
این سنگ قیمتی از ناحیه قلعه باستانی گلکنده در نزدیکی حیدرآباد در ایالت آندرا پرادش در کشور هند در سال ۱۶۵۶ میلادی بدست آمد.
این الماس توسط میرزا محمد میر جمله وزیر مشهور ایرانی عبدالله قطب شاه به شاه جهان پادشاه گورکانی هند تقدیم شد و در آنجا ماند و در سال ۱۷۳۸ میلادی به دست نادر شاه رسید.کوه نور پس از مرگ نادر توسط احمدشاه درانی به افغانستان منتقل و سپس به شاه شجاع رسید.
پس از شکست شاه شجاع از سردار هندی ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور توسط سردار نامبرده به هند عودت شد و بعدها به دست کمپانی هند شرقی بریتانیا افتاد. در سال ۱۸۷۷ رسما اعلام شد این الماس در اختیار ملکه ویکتوریا امپراتور بریتانیا در دوران استعمار بریتانیا بر هند است و اینک بر تارک تاج سلطنتی بریتانیا میدرخشد.
الماس
الماس C
--------------------------------------------------------------------------------
طی دوره تاریخی ، الماس در بیشتر زمان ها ، برجسته ترین مقام را به عنوان پرطرفدارترین گوهر داشت ، اما در میان پیشینیان ، گوهر کمیابی بوده است . پلینی در سال 100 پس از میلاد اظهار میدارد که الماس با ارزش ترین گوهر سنگ ها است. اما فقط پادشاهان آن را می شناسند . ارزش بالای الماس حاصل سختی بالا ، جلای درخشان و پراکنش بالای آن ( که در آن رنگ های طیفی ایجاد می کند ) است . افزون بر این در اسید ها یا قلیا ها کاملا انحلال ناپذیر است . به دلیل همین مقاومت است که به آن adamas ( از واژه یونانی به معنای شکست ناپذیر ) گفته می شد . که بعدها واژه diamond به معنی الماس از آن گرفته شد.
هند، منبع اصلی الماس در گذشته بود . در هند ، سه منطقه مجزا وجود داشت که در آن با حفاری رسوبات آبرفتی ، الماس استخراج می شد. اما مهمترین آنها گلکوندا بود. گلکوندا یک معدن نبود ، بلکه یک مرکز تجاری بود که نام آن به منطقه ای در جنوب هند اطلاق می شد. در این منطقه بسیاری از گوهر سنگ های مشهور دنیا به دست آمده است. برخی از این گوهر ها در حال حاضر شناخته شده اند ، اما محل پیدایش برخی دیگر نا معلوم است. اما هر کدام آنها در زمان خود ، حوادث فراوانی چون خیانت ، دسیسه ، کشتار و جنگ ایجاد کرده است . معروفترین الماس های قدیمی ، الماس کوه نور بوده که پس از تراش مجدد وزن آن به 108.83 قیراط رسید . ( هر قیراط 0.2 گرم است ) و اکنون جزو گوهرهای تاج پادشاهی بریتانیا ست . الماس مغول کبیر ( به وزن 180قیراط ) که به تفصیل توسط تاورنیه تاجر معروف فرانسوی گوهر در اواسط سده هفدهم توصیف شده ، پس از تاراج دهلی در سال 1739 ناپدید شد . الماس آبی امید ( به وزن 45.52 قیراط) که تاریخی طولانی از تراژدی و مصیبت به همراه داشته ، اکنون جایی را در وسط مجموعه گوهرهای موسسه اسمیتسونین واشنگتن دی سی اشغال می کند .
با کشف الماس در شن های رودخانه ای برزیل در سال 1725 این کشور به مدت 140 سال به بزرگترین تولید کننده الماس تبدیل شد. در سال 1866 در آفریقای جنوبی نیز در شن های رودخانه ای و اندکی پس از آن در تنور ه های الماس دار ، الماس کشف شد 0 در این تنور ها الماس تشکیل می شود ). در طی 100 سال بعد ، الماس های بی شماری هم به صورت آبرفتی و هم به طور درجا در چند کشور آفریقایی کشف شد. اما آفریقای جنوبی به عنوان بزرگترین تولید کننده الماس های گوهری باقی ماند. در این کشور در معدن پرمیر ، بزرگترین الماس گوهری دنیا به نام کولینان ( به وزن 3106 قیراط ) در سال 1905 کشف شد. در سال های اخیر از کشور های مستقل مشترک المنافع نیز الماس هایی به دست آمده و بر آورد می شود که تولید این کشورها حدود 15 درصد تولید جهانی بوده و ظرفیت قابل افزایشی داشته باشد. ( البته این ارقام چندان مطمئن نیستند .) در سال 1988 کل تولید جهانی الماس حدود 97 میلیون قیراط بود ، اما عرضه آن در حال افزایش است . هر سال گزارش هایی در مورد اکتشافات جدید و افزایش تولید از معادن قدیمی ارائه می شود. برای مثال بوتسوانا حدود 17 درصد و استرالیا حدود 37 درصد تولید جهانی الماس را در دست دارند ، البته این ارقام شامل الماس گوهری به اضافه الماس صنعتی است. حدود 75 % الماس تولید شده دارای عیار صنعتی بوده و برای استفاده گوهری مناسب نیستند . گوهر های تراشیده شده از 25 % باقیمانده ، ارزش بسیار متغیری دارند که بستگی به عواملی دارد که چهار C نامیده می شوند و عبارتند از رنگ COLOR شفافیت CLARITY تراش CUT و وزن بر حسب قیراط CARAT WEIGHT بر مبنای رنگ و درخشانی ( عدم وجود نقایص ) الماس را به چند دسته رده بندی می کنند . در بالا ترین رده ، گوهر بدون عیب با بهترین رنگ قرار دارد که ارزشی دست کم 10 برابر گوهری با همان وزن در انتهای جدول رده بندی دارد . برای اینکه الماسی شفافیت و درخشندگی بهینه داشته باشد ، باید به گونه ای بایسته ، متناسب باشد . ارزش یک گوهر خوب تراش یافته ، می تواند 50 % بیش از گوهری با تراش پایین تر البته با همان وزن ، رنگ و شفافیت باشد . به این دلیل ، بسیاری از الماس های قدیمی را دوباره تراش می دهند تا ارزش آنها افزایش یابد ، هرچند که در این کار وزن آنها کاهش میابد . قیمت یک الماس به ظاهر به وزن آن بستگی دارد ، اما با آن متناسب نیست . اگر یک سنگ یک قیراط 6500 دلار آمریکا قیمت داشته باشد ، سنگی 2 قیراط با همان کیفیت ، ممکن است ارزشی حدود 8400 دلار آمریکا به ازای هر قیراط داشته و سنگی با وزن 5 قیراط به ازای هر قیراط 12000 دلار آمریکا ارزش داشته باشد.
در سال 1955 ، شرکت جنرال الکتریک با استفاده از دستگاه طراحی شده برای تحمل دما و فشارهای بالا ، موفق به سنتز الماس شد . هرچند الماس های تولید شده ، بلور های کوچک و نامناسب برای اهداف گوهری بودند ، اما در واقع آغاز صنعت ساخت الماس ساینده به شمار می روند . در سال 1980 در بسیاری از کشورها الماس هایی به اندازه شن ساخته شد که تولید سالانه کل آنها بیش از 100 میلیون قیراط بود . در سال 1970 شرکت جنرال الکتریک سنتز الماس هایی با کیفیت گوهری ( هر کدام به وزن یک قیراط ) و مناسب برای گوهر سازی را اعلام کرد. در هر حال این فرایند به قدری گران است که الماس های مصنوعی نمی توانند در بازار گوهر ها ، با سنگ های طبیعی رقابت کنند.
رنگ الماس را می توان از راه تابش دهی و تیمار گرمایی تغییر داده یا در آنها رنگی ایجاد کرد . در اوایل سده بیستم ، به کمک تابش های حاصل از ترکیب رادیم ، الماس هایی را به رنگ سبز در آورند . در این روش ، نه تنها باعث ایجاد رنگ در الماس شد ، بلکه پرتو زایی نیز در آنها ایجاد کرد که میزان آن تا حد خطرناکی بالا بود. امروزه الماس ها را بدون القايی پرتو زایی ، به رنگ سبز در می آورند . این عمل در یک واکنش گاه هسته ایی و با یک شتاب دهنده انجام می شود . تیمار گرمایی این گوهرهای سبز رنگ ، رنگ آنها را زرد یا قهوه ایی می کند . از راه بمباران پر انرژی الکترونی نیز میتوان الماس ها را به رنگ آبی در آورد . تمایز بین گروه هایی با رنگ طبیعی و گوهرهای تیمار شده ، مسئله بسیار دشواری برای گوهر شناسان است.
برای مدت های طولانی ، گوهر های بی رنگ متعددی را به عنوان الماس ( به صورت بدل ) به کار می بردند . اما ویژگی های بسیاری از آنها با الماس متفاوت است که به آسانی می توان آنها را تشخیص داد . زیرکن با RI خارج از گستره شکست سنج گوهر شناسی و پراکنش نسبتا بالا ، مهمترین بدل الماس است ، اما بر خلاف الماس شکست دو گانه دارد . با ایجاد صنعت تولید گوهرهای ساختگی فاقد معادل طبیعی ، تشخیص بدل های الماس دشوارتر شده است .
الماس به وسیله سختی زیاد ، جلای الماسی و رخ از کانی های مشابه تمیز داده می شود.
قطعات بلور های الماس را برای بریدن شیشه به کار می برند . پودر نرم در ساییدن و صیقلی کردن الماس و دیگر گوهر سنگ ها به کار می رود . از تیغه هایی که پودر الماس در آنها کار گذاشته شده ، برای بریدن سنگ ها و دیگر مواد سخت استفاده می شود.
سر مته های فولادی که الماس و به ویژه گونه نهان بلورین آن یعنی کاربنادو در آنها کار گذاشته شده ، برای حفاری الماسی در معدن کاری اکتشافی به کار می رود . الماس در تهیه سیم های برش و ابزار های چرخ های ساینده نیز کاربرد دارد.
به طور کلی با ارزش ترین گوهر سنگ الماس فاقد لک و بی رنگ یا دارای یک رنگ سفید مایل به آبی است. رنگ زرد کاهی کمرنگ به طور معمول در الماس دیده می شود که ارزش آن را کم می کند. الماس هایی با سایه های پر رنگ زرد ، سرخ ، سبز ، یا آبی ارزش زیادی ندارند. الماس را می توان با تابش دهی ذرات هسته ای پر انرژی ، نو ترون ها ، دو ترون ها و ذرات آلفا به رنگ سایه های پر رنگ سبز و با قرار دادن آنها جلوی الکترون های پر سرعت به رنگ آبی در آورد . الماسی که به این ترتیب سبز شده باشد می توان با گرم کردن در دمای مناسب به رنگ زرد پر رنگ در آورد .
الماس در بسیاری از مناطق مختلف جهان کشف شده است ، اما تنها کمی از آنها مقدار قابل توجهی الماس داشته اند. بیشتر الماس های موجود از رسوبات آبرفتی به دست آید. در این محیط الماس به دلیل خاصیت بی اثر بودن شیمیایی ، سختی بالا و گرانی ویژه نسبتا بالای خود، در رسوبات متمرکز می شود . در بعضی کشورهای آفریقا و آمریکای شمالی و در چین ، ونزوئلا ، استرالیا ، هند و سیبری ، الماس های درجا کشف شده است . سنگی که این الماس ها در آن یافت می شوند کیمبرلیت نامیده می شود . ( از منطقه کیمبرلی آفریقای جنوبی ) کیمبرلیت ها گروهی از سنگ های فرا بازی پتاسیم دار غنی از مواد ( عمدتا co2 ) با انواعی از ترکیب های درشت بلور در زمینه ریز دانه هستند . ( این بلور های درشت ، بلورهایی هستند که با چشم دیده شده و از زمینه ریز تر قابل تشخیص میباشند ، اما اینکه آیا در همان ماگمای کیمبرلیتی تشکیل شده باشند ، معلوم نیست .) اجتماع دانه های درشت تر می تواند شامل ایلمنیت ، گارنت ، پیروپ ، اولیوین ، کلینوپیروکسن ، فلوگوپیت ، انستاتیت و کرومیت باشد . کانی های زمینه ، پیچیده بوده و می تواند شامل اولیوین ، فلوگوپیت ، پروفسکیت ، اسپینل ، و دیوپسید باشد . هر چند این توده های نفوذی ، اندازه و شکل متغیری دارند اما بسیاری از آنها دایره ایی با شکل تنور ه ای بوده و به آنها ((تنور ه کیمبرلیت )) یا تنور ه های الماس گفته می شود. در عمیق ترین معادن در کیمبرلی آفریقای جنوبی ، قطر تنور ه ها با افزایش عمق کاهش یافته و معدن کاری در عمق حدود 1 کیلومتری به رغم ادامه یافتن تنور ه ها ، خاتمه می یابد . کیمبرلیت ، در سطح زمین به سنگی نرم و زرد رنگ ( خاک زرد) هوا زده می شود که در عمق به سنگی سخت ( خاک آبی ) تبدیل می شود . نسبت الماس به سنگ سترون ، از یک تنور ه به تنور ه دیگر تفاوت دارد . در معدن کیمبرلی این نسبت 1:8000000 است اما در برخی معادن می تواند تا 1:30000000 هم برسد .
مهمترین تولید کنند گان الماس جهان در سال 1988 همراه با تولید الماس خام طبیعی بر حسب میلیون قیراط عبارتند از :
استرالیا 35.5
زئیر 23.0
بوتسوانا 15.0
کشورهای مشترک المنافع 12.0
آفریقای جنوبی 9.0
نامبیا 0.9
آمریکای جنوبی 0.85
الماس از نظر بلور شناسی :
ایزومتریک – بلور ها بیشتر هشت وجهی هستند اما می توانند مکعبی یا دوازده وجهی نیز باشند . وجوه انحنا دار به ویژه در هشت وجهی ها و شش وجهی ها به فراوانی دیده می شود . بلور ها ممکن است در جهت **111} مسطح باشند.
دوقلوهای **111} ( قانون اسپینل ) رایج است و بیشتر به موازات صفحه دوقلویی مسطح شده اند . بورت که گونه ای الماس است ، شکل های گرد شده ای دارد و قسمت بیرونی آن به دلیل یک انبوهه شعاعی یا نهان بلورین ناهموار است . این واژه به الماس بدرنگ یا لک دار فاقد ارزش گوهری نیز اطلاق می شود.
خواص فیزیکی :
رخ ** 111} کامل .H=10 ( سخت ترین کانی در مقیاس موس و سخت ترین کانی شناخته شده است ) G=3.52 ، جلا الماسی بلور های برش داده نشده ، ظاهر چرب شاخص دارند . ضریب شکست بسیار بالا ( 2.42) و پراکنش شدید نور ، شواهدی بر درخشندگی الماس برش یافته است .
رنگ بیشتر زرد رنگ پریده یا بی رنگ ، همچنین با سایه های کمرنگی از سرخ ، نارنجی ، سبز ، آبی و قهوه ایی . سایه های سیر تر کمیاب است .
کربنادو و یا کربن ، بورت سیاه یا سیاه مایل به خاکستری است که رخ ناپذیر بوده و شکنندگی کمتری نسبت به بلور ها دارد.
ترکیب ، ساختار و سنتز:
هر کربن توسط چهار اتم کربن مجاور با همارایی چهار وجهی احاطه می شود. همارایی حاصل پیوند کووالانسی است که در آن چهار الکترون ظرفیتی در هر کربن ، اوربیتال های پیوندی چهار اتم کربن مجاور را با اشتراک الکترون پر می کنند . هر اتم کربن از این راه به اتم های دیگر پیوند یافته و شبکه ای پیوسته می سازد.
الماس در فشارها یا دماهای پایین ، نسبت به گرافیت ناپایدار است و می تواند در دماهای متوسط به گرافیت تبدیل شود. دلیل اینکه الماس و گرافیت می توانند در دما و فشار اتاق وجود داشته باشند این است که واکنش چند ریختی باز ساز بین دو کانی ، بسیار کند رخ می دهد . برای تبدیل گرافیت به الماس ، دماهای بسیار بالا یا به عبارت دیگر انرژی فعال سازی بالایی مورد نیاز است تا باعث شود اتم های کربن در ساختار گرافیت توسط آشفتگی های گرمایی شکسته شده و آنها را برای ساخت ساختار الماس آماده سازد. این دما ها ، فشار مورد نیاز برای انجام واکنش چند ریختی را نیز افزایش می دهد.
نخستین الماس مصنوعی در 1953 توسط دکتر اریک لوندبلاد در آزمایشگاه های پژوهشی ASEA سوئد در شرایط آزمایشگاهی حدود 2400 K و فشار 76 کیلو بار با دستگاهی که در یک زمان فشار های بسیار بالا اعمال کرده و دماهای بسیار بالا را تحمل می نمود ساخته شد . فن ASEA در آن زمان به عنوان اختراع ثبت نشد . چرا که مکانیسم سنتز به خوبی شناخته نشده بود
كل طلاي زمين 130000 تن
نام طلا (Gold) از واژه لاتين ((aurum به معني طلوع، واژه(Jval) در زبان سانسكريت، واژه ( Gold) درآنگلوساكسون، واژه (Geolo) در انگليسي قديم، (زرنه) در زبان اوستا و ( زر) در زبان پهلوي گرفته شده است. طلا از نظر فراواني در پوسته زمين با فراواني 7- 10 × 4 % مي باشد.
طلا فلزي است به رنگ زرد براق يا زرد فلزی با نماد Au، عدد اتمي 79، وزن اتمي 967/196، وزن مخصوص 32/19 گرم بر سانتي متر مکعب، سختي 5/2-3 در مقياس موس، خط اثر زرد طلايي، نرم، جلاي فلزي، براق، قابل انعطاف، چكش خوار، شكل پذير، داراي شکست دندانه اي، نقطه جوش 2807 درجه سانتي گراد و نقطه ذوب 58/1064 درجه سانتي گراد.
طلا در گروه 11(IB) جدول تناوبي به عنوان Transition Metals بوده و در دوره 6 قرار دارد.
طلا پراكندگي بسيار گستردهاي دارد و معمولاً در رگههاي كوارتزدار در سنگهاي دگرگوني و اسليتي و يا در ماسهها و آبرفتهايي كه از تجزيه سنگهاي ديگر حاصل ميشود، وجود دارد. طلا معمولاً به نمونههاي فلزي ديگر مانند پيريت طلادار وابسته است. طلا در درجه اول همراه كانيهاي نقره و يا به طور مستقل در داخل كوارتز و يا پيريت از منشاء گرمابي تشكيل ميشود. مقاومت زياد آن در مقابل عوامل مختلف مكانيكي و شيميايي موجب تمركز آن در پلاسرها ميگردد.
طلا به خاطر زيبايي، كميابي و پايداري در تمام طول تاريخ مورد توجه بشر بوده است. نقش ابتدايي آن در زندگي بشر بيشتر جنبه تزئيني و زينتي داشته است وليکن امروزه به عنوان اصلي ترين مبناي مبادلات تجاري درآمده و در بين ملل صنعتي جهان و همچنين مبادلات تجاري بين المللي، طلا به عنوان وجه قابل قبول در پرداخت قروض بين الملل عمل مي كند و به صورت پشتوانه رسمي يا غير رسمي براي پول ملل مختلف هنوز مطرح است.
طلا نقش خود را به عنوان ذخيره پولي در هر سطحي حفظ كرده است و بانك هاي مركزي ملل مختلف آن را به عنوان ذخيره پولي نگهداري مي كنند.گراني قيمت طلا در كاهش مصارف صنعتي و ايجاد محدوديت هاي كاربري همواره تأثيرگذار بوده است وليکن با پيشرفتهاي جديدي كه در تكنولوژي حاصل شده است، طلا در آينده مصارف صنعتي بيشتري پيدا خواهد کرد.
از كل مقدار طلاي موجود در جهان كه اندكي بيش از 130000 تن است، حدود 3/1 آن در بانك هاي مركزي ملل مختلف جهان و همچنين در آژانس هاي پولي ديگري چون بانک جهاني و صندوق بين المللي پول نگهداري مي شود و 3/1 ديگر آن در دست بخش خصوصي است. اين بخش نقش ضد تورمي داشته و در مقابل ناپايداريهاي اقتصادي ملي يا بين المللي نقش متعادل كننده دارد. 3/1 ديگر به صورت جواهرات يا ساير مصنوعات بخصوص در صنعت الكترونيك به كار برده مي شود.
طلا در تجارت فلز سومين رتبه را پس از آهن خام ( 109 × 200 مارك آلمان ) و آلومينيوم ( 109 × 45 مارك آلمان ) و قبل از مس (109 × 22 مارك آلمان ) داراست و توليد طلا بيانگر بخش مهمي از كل اقتصاد جهان است.
در حال حاضر، بخش اعظم طلاي بدست آمده از كانه ها در آفريقاي جنوبي توليد مي شود که در آن طلا بر حسب ارزش، در ميان تمام كالاهاي صنعتي، بالاترين رتبه را دارد. برزيل، آمريكا، كانادا، استراليا
در حال افزايش توليد خود هستند. بيش از 500000 نفر از مردم جهان در توليد طلا مشغول به كارند. ارزش طلا از توليد اوليه در سال 1987 برابر 109 × 32 مارك آلمان بود.
از زمان كشف نهشته هاي بزرگ برزيل در سال 1970 و فعاليت هاي جديد ديگر كشورهاي توليد كننده، عرضه طلا متناسب با تقاضاست و كمتر به وضعيت سياسي بستگي دارد.
طلا اولين عنصري است كه انسانها به عنوان فلز شناختند. اين فلز از ديدگاه اقتصادي يك فلز استراتژيك محسوب مي شود، زيرا پشتوانه مالي بوده و در بازارهاي جهاني نقش بسيار حساسي دارد. ذخيره سازي طلا در مراكز مهم دولتي بحراني بسيار حائز اهميت است.
دركوشش دولت ها و ملت ها براي دستيابي به قدرت اقتصادي و سياسي و نيز كوشش هاي فردي براي رفاه، هيچ فلزي به اندازه طلا نقش مهم و مؤثر نداشته است. منحني افزايش قيمت طلا، خود به خود اهميت و ارزش آن را مي رساند. كارشناسان معادن آفريقاي جنوبي اعتقاد دارند كه قيمت طلا هيچ وقت تنزل نمي كند و صنعت طلا سود سرشار به بار مي آورد. قيمت طلا علاوه بر مسئله عرضه و تقاضا و قيمت نفت، تحت تأثير عوامل مختلف از قبيل تنش هاي جهاني، اقتصاد جهاني و كشوري و غيره مي باشد.
طلا فلزي است به رنگ زرد براق يا زرد فلزی با نماد Au، عدد اتمي 79، وزن اتمي 967/196، وزن مخصوص 32/19 گرم بر سانتي متر مکعب، سختي 5/2-3 در مقياس موس، خط اثر زرد طلايي، نرم، جلاي فلزي، براق، قابل انعطاف، چكش خوار، شكل پذير، داراي شکست دندانه اي، نقطه جوش 2807 درجه سانتي گراد و نقطه ذوب 58/1064 درجه سانتي گراد.
طلا در گروه 11(IB) جدول تناوبي به عنوان Transition Metals بوده و در دوره 6 قرار دارد.
طلا پراكندگي بسيار گستردهاي دارد و معمولاً در رگههاي كوارتزدار در سنگهاي دگرگوني و اسليتي و يا در ماسهها و آبرفتهايي كه از تجزيه سنگهاي ديگر حاصل ميشود، وجود دارد. طلا معمولاً به نمونههاي فلزي ديگر مانند پيريت طلادار وابسته است. طلا در درجه اول همراه كانيهاي نقره و يا به طور مستقل در داخل كوارتز و يا پيريت از منشاء گرمابي تشكيل ميشود. مقاومت زياد آن در مقابل عوامل مختلف مكانيكي و شيميايي موجب تمركز آن در پلاسرها ميگردد.
طلا به خاطر زيبايي، كميابي و پايداري در تمام طول تاريخ مورد توجه بشر بوده است. نقش ابتدايي آن در زندگي بشر بيشتر جنبه تزئيني و زينتي داشته است وليکن امروزه به عنوان اصلي ترين مبناي مبادلات تجاري درآمده و در بين ملل صنعتي جهان و همچنين مبادلات تجاري بين المللي، طلا به عنوان وجه قابل قبول در پرداخت قروض بين الملل عمل مي كند و به صورت پشتوانه رسمي يا غير رسمي براي پول ملل مختلف هنوز مطرح است.
طلا نقش خود را به عنوان ذخيره پولي در هر سطحي حفظ كرده است و بانك هاي مركزي ملل مختلف آن را به عنوان ذخيره پولي نگهداري مي كنند.گراني قيمت طلا در كاهش مصارف صنعتي و ايجاد محدوديت هاي كاربري همواره تأثيرگذار بوده است وليکن با پيشرفتهاي جديدي كه در تكنولوژي حاصل شده است، طلا در آينده مصارف صنعتي بيشتري پيدا خواهد کرد.
از كل مقدار طلاي موجود در جهان كه اندكي بيش از 130000 تن است، حدود 3/1 آن در بانك هاي مركزي ملل مختلف جهان و همچنين در آژانس هاي پولي ديگري چون بانک جهاني و صندوق بين المللي پول نگهداري مي شود و 3/1 ديگر آن در دست بخش خصوصي است. اين بخش نقش ضد تورمي داشته و در مقابل ناپايداريهاي اقتصادي ملي يا بين المللي نقش متعادل كننده دارد. 3/1 ديگر به صورت جواهرات يا ساير مصنوعات بخصوص در صنعت الكترونيك به كار برده مي شود.
طلا در تجارت فلز سومين رتبه را پس از آهن خام ( 109 × 200 مارك آلمان ) و آلومينيوم ( 109 × 45 مارك آلمان ) و قبل از مس (109 × 22 مارك آلمان ) داراست و توليد طلا بيانگر بخش مهمي از كل اقتصاد جهان است.
در حال حاضر، بخش اعظم طلاي بدست آمده از كانه ها در آفريقاي جنوبي توليد مي شود که در آن طلا بر حسب ارزش، در ميان تمام كالاهاي صنعتي، بالاترين رتبه را دارد. برزيل، آمريكا، كانادا، استراليا
در حال افزايش توليد خود هستند. بيش از 500000 نفر از مردم جهان در توليد طلا مشغول به كارند. ارزش طلا از توليد اوليه در سال 1987 برابر 109 × 32 مارك آلمان بود.
از زمان كشف نهشته هاي بزرگ برزيل در سال 1970 و فعاليت هاي جديد ديگر كشورهاي توليد كننده، عرضه طلا متناسب با تقاضاست و كمتر به وضعيت سياسي بستگي دارد.
طلا اولين عنصري است كه انسانها به عنوان فلز شناختند. اين فلز از ديدگاه اقتصادي يك فلز استراتژيك محسوب مي شود، زيرا پشتوانه مالي بوده و در بازارهاي جهاني نقش بسيار حساسي دارد. ذخيره سازي طلا در مراكز مهم دولتي بحراني بسيار حائز اهميت است.
دركوشش دولت ها و ملت ها براي دستيابي به قدرت اقتصادي و سياسي و نيز كوشش هاي فردي براي رفاه، هيچ فلزي به اندازه طلا نقش مهم و مؤثر نداشته است. منحني افزايش قيمت طلا، خود به خود اهميت و ارزش آن را مي رساند. كارشناسان معادن آفريقاي جنوبي اعتقاد دارند كه قيمت طلا هيچ وقت تنزل نمي كند و صنعت طلا سود سرشار به بار مي آورد. قيمت طلا علاوه بر مسئله عرضه و تقاضا و قيمت نفت، تحت تأثير عوامل مختلف از قبيل تنش هاي جهاني، اقتصاد جهاني و كشوري و غيره مي باشد.
مصاحبه با حيوان دوست داشتني ايراني !
دم گربه مي گويد در سر گربه چي مي گذرد. اگر دم گربه بالا برود به معناي اين است که گربه مي خواهد از خود دفاع کند يا نشانگر غرور است. گربه هايي که با چنين دمهايي راه مي روند با شکوه به نظر مي رسند، هنگامي که يک گربه مي ترسد دمهايش مانند يک بطري پر کرک به نظر مي رسند و اين دم پر کرک و بزرگ نشانگر مخلوطي از شجاعت کاذب و ترس است. هيچ وقت سعي نکنيد که چنين گربه اي را در دست بگيريد ضربه هاي آرام دم گربه نشانگر کمي آزردگي است. چنين آزردگي ممکن است نتيجه از خواب پريدن و يا آزردگي ديگري باشد. تعدادي از گربه ها مي خواهند کنار شما باشند که الزاما به اين معني نيست که شما آنها را نوازش کنيد. به حرکت آرام دم بي توجهي نکنيد، گربه ها به وسيله آن مي خواهند به شما حرکت سريع دم يک علامت بازي و موافقت با شماست، گربه اي که خود را به شما مي مالد نشانگر شادي و خوشحالي از آمدن شما به خانه است. گاهي اوقات دم گربه سريع حرکت مي کند، او هنگامي اين حرکت راانجام مي دهد که يک پرنده را از ميان پنجره ببيند و يا قصد پريدن به سمت اسباب بازي داشته باشد. آنچه به نظر مي رسد آن است که هرچه سريعتر دمش را حرکت دهد نشانگر آغاز حالت تهاجم بيشتري است. غدد بويايي گربه: گربه ها از حس بويايي براي مشخص کردن قلمروشان استفاده مي کنند. خوشبختانه ما بوهاي مربوط به آنها را متوجه نمي شويم و با توجه به احساس اوليه بويايي انسان درک بوهاي ديگر و فهميدن چيزها بوسيله بو غير قابل تشخيص است. شايد هر چيزي که گربه با بو کردن تشخيص دهد براي شما غير قابل درک باشد. بر روي لبها، پوزه و چانه حيوان غدد بويايي بسيار قوي وجود دارد که وقتي آنها پوزه يا لبشان را به چيزهايي که بو مي کنند مي مالند باعث تشخيص آن مواد به وسيله اين غدد بويايي مي شود. هنگامي که شما از در وارد مي شويد و گربه تصميم مي گيرد که دور پاهاي شما بگردد يا خودش را روي زمين به سمت شما بکشد در واقع بو مي کند و شما مي فهميد که اين مربوط به من است. شايد گربه ها نيز خيال مي کنند که ما نيز وقتي آنها را نوازش مي کنيم با بو به آنها علامت مي دهيم. خراش دادن راه ديگري براي گربه هاست. براي اينکه چيزها را با بو مشخص کنند. بر روي پنجه هايشان غدد بويايي قوي وجود دارد و آنها به طور موثري چيزها را با پنجه زدن مشخص مي کنند. و اين همان دليل چنگ زدن گربه به اجزا مي باشد. يک راه ديگر نيز براي گربه ها وجود دارد تا بوسيله آن چيزها را مشخص کنند، آن با استفاده از ادرارشان است. اين روش چندان براي مردم خوشايند نمي باشد زيرا به نظر مي رسد ادرار گربه بالغ نفرت انگيزترين بوي حاضر در جهان است.
خرخر کردن گربه: خرخر کردن اسرارآميزترين مرحله قابل تصور است. گربه ها هنگامي که خشنود هستند خرخر مي کنند. اين درست است اما تنها حالت نيست زيرا که گربه ها در حالت درد هم اين عمل را انجام مي دهند. خرخر کردن همانند فين کردن بيني است، تقريبا همه ما در طول زندگيمان اين عمل را انجام داده ايم ولي يک تصوير روشن از اين مرحله نداريم اما ممکن است نه گربه و نه صاحب گربه هيچ احساسي در مورد خرخر کردن نداشته باشند و آن به اين معني است که دقايقي را با هم صرف مي کنند، حتي لحظاتي وجود دارد که وقتي شما ناراحت هستيد گربه شما سر و چانه را به سمت شما مي آورد. همچنين به اين معني است که گربه خوشبختي را، بيان مي کند. در هر حال هيچ شکي وجود ندارد که اين زيباترين صدا در ميان بيانات گربه است.
صداي گربه: نوعي از ميو ميو کردن وجود دارد به اين معني که: من چيزي مي خواهم اين صدا معمولا دقيق تر ، بلند تر و صداي رساتري از ميو ميو کردن هاي معمول دارد. بيشتر گربه هاي ماهر در زمان غذا خوردن و يا هنگام ورود به جائيکه درب بسته دارد از اين صدا استفاده مي کنند. بلندترين صداي گربه مي تواند اين معنا را داشته باشد که من از تو متنفرم. اين به طور ميانگين بين صداي خر خر کردن و جيغ کشيدن است. معمولا اين صدا براي گربه هاي ديگر فرستاده مي شود و شبيه صداي صوت است . شما به محض شنيدن آن را تشخيص مي دهيد. عجيب ترين صدا که شما از يک گربه مي توانيد بشنويد، همان صداي خرخر و خرناس کشيدن است. اين صداها شامل ( آه آيا شما هستيد؟ ) ( از ديدن شما خوشحالم ) است. گربه ها اين صداها را فقط براي دوستان صميمي و خيلي نزديک در مي آورند. حالا ديگه تصميم گيري در مورد اينکه گربه موجود دوست داشتني هست يا نه با خودتونه.
گربه عضو خانواده گربه سانان بوده و حیوانی گوشتخوار می باشد. از خصوصیات گربه سانان یكی پوشش راه راه یا لكه ای تیره در زمینه ای روشن تر بوده كه این لكه ها و خطوط از هم جدا می باشند. خصوصیت دیگر داشتن پوزه كوتاه ودندانهایی است كه برای بریدن و پاره كردن تخصصی شده اند.
گربه اهلی با سگ متفاوت است . سگ اجتماعی تر و با وفا بوده ولی گربه منزوی و خودخواه می باشد. بیش از 100 نژادشناخته شده گربه وجود دارد اگر چه بیشتر گربه ها دورگه می باشند. گربه ها را میتوان در 2 گروه كلی موكوتاه و موبلندتقسیم بندی نمود.
گربه بالغ 30 دندان دارد. فكهای گربه حركت جانبی ندارند تا غذا آسیاب شوند، ضمنا دندانهای آسیا نیز دارای سطح آسیاب كردن نیستند، در عوض زبان سوهان مانند گربه توانایی جداكردن گوشت از استخوان (ونیز تیمار كردن بدن ) رادارد.
گربه ها بطور طبیعی شبگرد هستند و در طول روز بیشتر اوقات را استراحت می كنند. اینكه گفته می شود گربه ها درتاریكی می بینند صحت ندارد، ولی در نور كم قادر به دیدن می باشند. بدن گربه ها دارای انعطاف زیادی است و هنگام دویدن و تعقیب شكار به سرعت به حداكثر سرعت خود می رسد ولی به دلیل داشتن ریه های كوچك طاقت زیادی ندارد(برخلاف سگ ) و زود خسته می شود.
چرخه زندگی گربه
گربه ماده پس از 61-68 روز دوران بارداری (متوسط 63) بطور میانگین 3-5 نوزاد به دنیا می آورد. بدن نوزادان از موپوشیده شده ولی چشمها و گوشهایشان بسته می باشد. وزن آنها هنگام تولد بین 90-140 گرم بوده و اضافه وزن طبیعی حدود 80-100 گرم در هفته می باشد. در هفته اول زندگی ، نوزادان تنها توانایی مكیدن سینه مادر، خزیدن و میو كردن رادارند. در صورتی كه بچه ها به میزان كافی شیر بخورند و جای مناسب و گرم داشته باشند اغلب ساكت یا خواب هستند.در حدود 10 روزگی چشمها باز شده و در حدود 20 روزگی بچه ها قادرند با زبان نیز شیر بنوشند. در هفته چهارم علاوه بر شیر مادر می توان به بچه ها شیر و غذای نرم كمكی داد. بچه گربه ها حتما باید تا 2 ماهگی شیر بخورند.
بچه گربه ها حدود 6-7 ماهگی بالغ می شوند ولی آبستنی در سن كمتر از یك سال مناسب نیست زیرا گربه ماده هنوزجثه لازم را پیدا نكرده است . گربه ماده تا 8 سالگی و نر تا 10 سالگی قابلیت جفت گیری مناسب دارند. طول عمر گربه ساكن منزل با شرایط مناسب حدود 12-15 سال است .
انتخاب
هنگام انتخاب گربه به سن ، جنس و پوشش بدن آن توجه كنید.
سن : بچه گربه نیاز به مراقبت بیشتری دارد ولی سازش پذیرتر است بخصوص اگر حیوان دیگری در خانه باشد. بچه گربه را میتوان به میل خود تربیت كرد و دردسر آن كمتر از گربه بالغی است كه عادات قدیم دارد. بهتر است بچه گربه تا 8هفته نزد مادرش باشد.
جنس : ماده مهربانتر، مطیع تر و بازیگوش تر است . گربه نر برای حفظ قلمرو خود مبارزه می كند. اگر گربه نر اخته شودمطیع تر خواهد شد. اگر گربه ماده دارید باید مراقب آبستنی ناخواسته نیز باشید.
پوشش بدن : گربه موكوتاه وقت كمتری جهت نگهداری می گیرد و می تواند خود را تیمار كند. گربه موبلند زیباتر است ولی نیاز به برس زدن روزانه دارد و به مشكلات پوست و مو حساس تر می باشد.
راز طول عمر
راستي طول عمر انسان حداكثر چقدر ميتونه باشه ؟
ايا ميشه تمام اعضا بدن را تعمير و يا جايگزين كرد ؟
ايا براي تمام اعظا بدن عضو مصنوعي ساخته شده يا امان پيوند يا جايگزيني وجود داره و انجام شده ؟
اگه همه اعضا عوض بشن ان انسان هويتش يكي ديگه است يا مخلطي از مالكين اون اعضا ها ؟
به هر حال اگه نظري و اطلاعاتي در اين مورد داريد لطفا بفرستيد .
11 ماده غذايي
افزايش دهنده طول عمر
ـفـکـر مـی کنـید راز زندگی جاودان کشف شده است؟ در فیـلـم های سینـمـایــی مثل "آسمان وانیلی" و "آستین پـاورز" مـــی بینیم که می توان با منجمد کردن جسم به آن زنـدگـی جـــاوید داد. اما هیچگاه خود را از این تخیلات دور نمیکنیم تا ببینیم که در دنیای واقعی چطور میتوانیم طولانی زندگی کنیم.
خوب است بدانید که با خوردن بعضی مواد غذایی می توانید به این مسئله کمک کنید و به طول عمرتان بیفزایید.
این مواد غذایی که به خاطر همین مسئله مشهور شده اند، حاوی دسته ای ویتامینها و مواد شیمیایی مخصوص هستند که به شما برای مقابله با بسیاری از بیماری های کشنده کمک می کند. در اینجا به دسته ای از این مواد غذایی اشاره می کنیم.
1-سیب
محتویات: سیب سرشار از آنتی اکسیدان هایی مثل کورستین است. همچنین حاوی فیبرهای قابل حل مثل پکتین می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: کورستین که یکی از بهترین آنتی اکسیدان ها به شمار میرود، از ابتلا به سرطان و از لخته شدن خون جلوگیری می کند. پکتین نیز سطح کلسترول خون را پایین می آورد و سموم سرطان زا را از جریان خون دفع می کند.
بهترین راه استفاده: بهتر است سیب را به حالت خام و با پوست استفاده کنیم چون کورستین در پوست سیب موجود است.
2-آوکادو
محتویات: آوکادو حاوی مقدار قابل توجهی فیبر است و حتی بیش از موز پتاسیم در خود دارد.
اثرات آن روی سلامتی: نه تنها باعث صافی و نرمی پوست می شود، بلکه از بالا رفتن فشار خون، بیماری های قلبی و انواع بخصوصی از سرطان ها به ویژه سرطان روده نیز جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: فقط کافی است که پوست آن را کنده و خام بخورید. می توانید آن را با گوجه فرنگی، آبلیمو، فلفل هالپانو و نمک نیز ترکیب کرده و سس گواکامولی از آن بسازید.
3-موز
محتویات: موز حاوی مقدار زیادی پتاسیم، منیزیم و فلیت است.
اثرات آن روی سلامتی: پتاسیم از بالا رفتن فشار خون جلوگیری کرده و احتمال سکته را پایین می آورد. فلیت به رشد صحیح بافت ها کمک کرده و از ایتلا به بیماری های قلبی و سرطان جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: دقیقاً مثل میمون ها به راحتی موز را پوست کنده، بخورید و لذت ببرید. به نظر می رسد که میمون ها بیش از آنچه ما فکر می کنیم باهوش هستند.
4-تخم مرغ
محتویات: تخم مرغ حاوی مقدار قابل توجهی کولین، پروتئین، کاروتینوئید و زآکسانتین می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: فایده ی عمر طولانی چیست اگر حتی نتوانید به یاد بیاورید که دندان مصنوعی هایتان را کجا گذاشته اید؟ خوردن تخم مرغ به شما کمک می کند. کولین موجود در تخم مرغ به حفظ حافظه در زمان پیری کمک می کند. کاروتینوئید نیز از ابتلا به بیماری های چشمی مربوط به پیری مثل آب مروارید جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: تخم مرغ را می توانید به حالت آب پز، جوشانده یا خاگینه استفاده کنید. فقط به یاد داشته باشید که پختن آنها با مقدار زیادی کره یا روغن برایتان ضرر دارد.
5-سیر
محتویات: سیر هم حاوی مقدار زیادی از آنتی اکسیدان ها می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: سیر از لخته شدن خون جلوگیری کرده و خطر سکته را کاهش می دهد. همچنین با کشتن سلول های سرطانی مقدار زمان زنده ماندن را در افراد سرطانی افزایش می دهد.
بهترین راه استفاده: بهتر است که سیر را به حالت خام استفاده کنید. می توانید آن را خرد کرده و به محتویات سالادتان اضافه کنید.
6-لوبیا قرمز
محتویات: حاوی مقدار زیادی فیبر قابل حل می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: فیبر به حفظ سلامتی سیستم گوارشی کمک بسیاری میکند و یک سیستم گوارشی سالم نیز از ابتلا به دیابت و سرطان روده جلوگیری میکند. فیبر قابل حل همچنین کلسترول و قند خون را پایین می آورد.
بهترین راه استفاده: هم لوبیای خشک و هم لوبیای کنسرو شده این اثرات خوب را روی سلامتی می گذارند. خوب است که مقداری از این لوبیاها را هم در غذاهای مورد علاقه تان بیندازید یا آنها را به غذاهای مکزیکی اضافه کنید.
7-گردو
محتویات: گردو حاوی مقدار قابل توجهی اسید چرب امگا 3 است.
اثرات آن روی سلامتی: اسید چرب امگا 3 نه تنها از لخته شدن خون و ابتلا به بیماری های قلبی جلوگیری می کند، همچنین می تواند از افسردگی و ورم مفاصل هم جلوگیری کند.
بهترین راه استفاده: بهتر است که گردو را به حالت تازه بعد از بیرون آمدن آن از پوست استفاده کنید، اما تا دو هفته بعد از بیرون آمدن از پوست هم می توانند تا حدودی تازگی خود را حفظ کنند به شرط اینکه در مکان های خشک و خنک نگهداری شوند. از گردو می توانید برای تزئین روی سالاد هم استفاده کنید.
8-محصولات سویا و توفو
محتویات: حاوی هورمون های گیاهی ایزوفلاون می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: سویا به پایین آمدن میزان Ldl ناسالم در کلسترول خون کمک می کند که فشار خون را پایین آورده و احتمال حملات قلبی را نیز کاهش می دهد.
بهترین راه استفاده: توفوی سفت بهترین منبع سویا می باشد و برخلاف باور عموم توفو طعم بدی ندارد.
9-انگور قرمز
محتویات: انگور قرمز حاوی آنتی اکسیدان های قوی کاتچین و نوعی پلی فنول به نام رسیراترول می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: کاتچین به از بین بردن رادیکال های آزاد کمک کرده و از ابتلا به سرطان جلوگیری می کند. تحقیقات جدید نیز نشان می دهد که رسیراترول میزان کلسترول خون را کاهش می دهد و از پیشرفت سرطان های پوستی و سایر سرطان ها جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: نوشیدن یک یا دو لیوان آب انگور در روز برای این منظور کافی است. اما مصرف بیشتر از این میزان می تواند اثرات خوب این ماده را از بین ببرد.
10-اسفناج
محتویات: اسفناج یکی از سالم ترین سبزیجات به حساب می آید. به اندازه ی سیر در خود آنتی اکسیدان داشته و منبع خوبی برای اسید فولیک و ویتامین های A و C به شمار می رود.
اثرات آن روی سلامتی: اسفناج تاثیرات بسیار مثبتی روی سلامتی شما دارد. با سرطان، بیماری های قلبی و اختلالات مغزی مبارزه می کند.
بهترین راه استفاده: اسفناج خام یا بخارپز شده بهترین نوع خوردن این ماده ی مفید غذایی می باشد. می توانید آن را با گوجه فرنگی، گردو و تخم مرغ آبپز ترکیب کرده و سالادی خوشمزه بسازید.
11-رازیانه
محتویات: رازیانه که جزء سبزیجات ایتالیایی است، حاوی مقدار زیادی ویتامین A، کلسیم، پتاسیم و آهن می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: رازیانه به برطرف کردن مشکلات گوارشی کمک می کند. آهن و ویتامین A موجود در این گیاه به سلامت پوست و ناخن کمک بسزایی می کند. از خستگی و کم خونی نیز جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: رازیانه را می توانید به صورت های مختلفی استفاده کنید: خام، بخار پز شده یا سرخ شده
ايا ميشه تمام اعضا بدن را تعمير و يا جايگزين كرد ؟
ايا براي تمام اعظا بدن عضو مصنوعي ساخته شده يا امان پيوند يا جايگزيني وجود داره و انجام شده ؟
اگه همه اعضا عوض بشن ان انسان هويتش يكي ديگه است يا مخلطي از مالكين اون اعضا ها ؟
به هر حال اگه نظري و اطلاعاتي در اين مورد داريد لطفا بفرستيد .
11 ماده غذايي
افزايش دهنده طول عمر
ـفـکـر مـی کنـید راز زندگی جاودان کشف شده است؟ در فیـلـم های سینـمـایــی مثل "آسمان وانیلی" و "آستین پـاورز" مـــی بینیم که می توان با منجمد کردن جسم به آن زنـدگـی جـــاوید داد. اما هیچگاه خود را از این تخیلات دور نمیکنیم تا ببینیم که در دنیای واقعی چطور میتوانیم طولانی زندگی کنیم.
خوب است بدانید که با خوردن بعضی مواد غذایی می توانید به این مسئله کمک کنید و به طول عمرتان بیفزایید.
این مواد غذایی که به خاطر همین مسئله مشهور شده اند، حاوی دسته ای ویتامینها و مواد شیمیایی مخصوص هستند که به شما برای مقابله با بسیاری از بیماری های کشنده کمک می کند. در اینجا به دسته ای از این مواد غذایی اشاره می کنیم.
1-سیب
محتویات: سیب سرشار از آنتی اکسیدان هایی مثل کورستین است. همچنین حاوی فیبرهای قابل حل مثل پکتین می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: کورستین که یکی از بهترین آنتی اکسیدان ها به شمار میرود، از ابتلا به سرطان و از لخته شدن خون جلوگیری می کند. پکتین نیز سطح کلسترول خون را پایین می آورد و سموم سرطان زا را از جریان خون دفع می کند.
بهترین راه استفاده: بهتر است سیب را به حالت خام و با پوست استفاده کنیم چون کورستین در پوست سیب موجود است.
2-آوکادو
محتویات: آوکادو حاوی مقدار قابل توجهی فیبر است و حتی بیش از موز پتاسیم در خود دارد.
اثرات آن روی سلامتی: نه تنها باعث صافی و نرمی پوست می شود، بلکه از بالا رفتن فشار خون، بیماری های قلبی و انواع بخصوصی از سرطان ها به ویژه سرطان روده نیز جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: فقط کافی است که پوست آن را کنده و خام بخورید. می توانید آن را با گوجه فرنگی، آبلیمو، فلفل هالپانو و نمک نیز ترکیب کرده و سس گواکامولی از آن بسازید.
3-موز
محتویات: موز حاوی مقدار زیادی پتاسیم، منیزیم و فلیت است.
اثرات آن روی سلامتی: پتاسیم از بالا رفتن فشار خون جلوگیری کرده و احتمال سکته را پایین می آورد. فلیت به رشد صحیح بافت ها کمک کرده و از ایتلا به بیماری های قلبی و سرطان جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: دقیقاً مثل میمون ها به راحتی موز را پوست کنده، بخورید و لذت ببرید. به نظر می رسد که میمون ها بیش از آنچه ما فکر می کنیم باهوش هستند.
4-تخم مرغ
محتویات: تخم مرغ حاوی مقدار قابل توجهی کولین، پروتئین، کاروتینوئید و زآکسانتین می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: فایده ی عمر طولانی چیست اگر حتی نتوانید به یاد بیاورید که دندان مصنوعی هایتان را کجا گذاشته اید؟ خوردن تخم مرغ به شما کمک می کند. کولین موجود در تخم مرغ به حفظ حافظه در زمان پیری کمک می کند. کاروتینوئید نیز از ابتلا به بیماری های چشمی مربوط به پیری مثل آب مروارید جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: تخم مرغ را می توانید به حالت آب پز، جوشانده یا خاگینه استفاده کنید. فقط به یاد داشته باشید که پختن آنها با مقدار زیادی کره یا روغن برایتان ضرر دارد.
5-سیر
محتویات: سیر هم حاوی مقدار زیادی از آنتی اکسیدان ها می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: سیر از لخته شدن خون جلوگیری کرده و خطر سکته را کاهش می دهد. همچنین با کشتن سلول های سرطانی مقدار زمان زنده ماندن را در افراد سرطانی افزایش می دهد.
بهترین راه استفاده: بهتر است که سیر را به حالت خام استفاده کنید. می توانید آن را خرد کرده و به محتویات سالادتان اضافه کنید.
6-لوبیا قرمز
محتویات: حاوی مقدار زیادی فیبر قابل حل می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: فیبر به حفظ سلامتی سیستم گوارشی کمک بسیاری میکند و یک سیستم گوارشی سالم نیز از ابتلا به دیابت و سرطان روده جلوگیری میکند. فیبر قابل حل همچنین کلسترول و قند خون را پایین می آورد.
بهترین راه استفاده: هم لوبیای خشک و هم لوبیای کنسرو شده این اثرات خوب را روی سلامتی می گذارند. خوب است که مقداری از این لوبیاها را هم در غذاهای مورد علاقه تان بیندازید یا آنها را به غذاهای مکزیکی اضافه کنید.
7-گردو
محتویات: گردو حاوی مقدار قابل توجهی اسید چرب امگا 3 است.
اثرات آن روی سلامتی: اسید چرب امگا 3 نه تنها از لخته شدن خون و ابتلا به بیماری های قلبی جلوگیری می کند، همچنین می تواند از افسردگی و ورم مفاصل هم جلوگیری کند.
بهترین راه استفاده: بهتر است که گردو را به حالت تازه بعد از بیرون آمدن آن از پوست استفاده کنید، اما تا دو هفته بعد از بیرون آمدن از پوست هم می توانند تا حدودی تازگی خود را حفظ کنند به شرط اینکه در مکان های خشک و خنک نگهداری شوند. از گردو می توانید برای تزئین روی سالاد هم استفاده کنید.
8-محصولات سویا و توفو
محتویات: حاوی هورمون های گیاهی ایزوفلاون می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: سویا به پایین آمدن میزان Ldl ناسالم در کلسترول خون کمک می کند که فشار خون را پایین آورده و احتمال حملات قلبی را نیز کاهش می دهد.
بهترین راه استفاده: توفوی سفت بهترین منبع سویا می باشد و برخلاف باور عموم توفو طعم بدی ندارد.
9-انگور قرمز
محتویات: انگور قرمز حاوی آنتی اکسیدان های قوی کاتچین و نوعی پلی فنول به نام رسیراترول می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: کاتچین به از بین بردن رادیکال های آزاد کمک کرده و از ابتلا به سرطان جلوگیری می کند. تحقیقات جدید نیز نشان می دهد که رسیراترول میزان کلسترول خون را کاهش می دهد و از پیشرفت سرطان های پوستی و سایر سرطان ها جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: نوشیدن یک یا دو لیوان آب انگور در روز برای این منظور کافی است. اما مصرف بیشتر از این میزان می تواند اثرات خوب این ماده را از بین ببرد.
10-اسفناج
محتویات: اسفناج یکی از سالم ترین سبزیجات به حساب می آید. به اندازه ی سیر در خود آنتی اکسیدان داشته و منبع خوبی برای اسید فولیک و ویتامین های A و C به شمار می رود.
اثرات آن روی سلامتی: اسفناج تاثیرات بسیار مثبتی روی سلامتی شما دارد. با سرطان، بیماری های قلبی و اختلالات مغزی مبارزه می کند.
بهترین راه استفاده: اسفناج خام یا بخارپز شده بهترین نوع خوردن این ماده ی مفید غذایی می باشد. می توانید آن را با گوجه فرنگی، گردو و تخم مرغ آبپز ترکیب کرده و سالادی خوشمزه بسازید.
11-رازیانه
محتویات: رازیانه که جزء سبزیجات ایتالیایی است، حاوی مقدار زیادی ویتامین A، کلسیم، پتاسیم و آهن می باشد.
اثرات آن روی سلامتی: رازیانه به برطرف کردن مشکلات گوارشی کمک می کند. آهن و ویتامین A موجود در این گیاه به سلامت پوست و ناخن کمک بسزایی می کند. از خستگی و کم خونی نیز جلوگیری می کند.
بهترین راه استفاده: رازیانه را می توانید به صورت های مختلفی استفاده کنید: خام، بخار پز شده یا سرخ شده
سياره ما 3
زمین شناسی یا ژئولوژی (Geology) از لغت یونانی Geo به معنی "زمین" و Logos به معنی "علم" یا "منطق" گرفته شده است. به عبارت دیگر زمین شناسی علم مطالعه زمین میباشد.
دید کلی
زمین شناسی علمی است که درباره پیدایش زمین ، تشکیلات ، ساختمان و مواد تشکیل دهنده زمین ، کوهها ، دشتها و اقیانوس و همچنین تاریخ پیدایش جانداران و تسلسل وقایع فیزیکی در زمین و بالاخره تحولاتی که در زمین صورت گرفته و میگیرد بحث مینماید. زمین شناسی در نیم قرن اخیر در جهان و در ربع قرن حاضر در ایران گسترش فراوانی یافت. بسیاری از نظریات سابق دگرگون شد و زمین شناس در بررسی سیاره پرارزش خود به آگاهیهای نوین دست یافت که پایه علوم زمین جدید را فراهم ساخت چون مانند همه رشتههای تجربی کار زمین شناسی بر اساس مشاهده و تغییر است لذا هر قدر امکان مشاهده مستقیم و غیر مستقیم ما ، از راههای ژئوفیزیک ، ژئوشیمی ، ماهوارهها و الکترونیک افزایش یابد، طبعا آگاهیهای ما هم از جهان و از گذشته کره زمین عمیقتر میگردد.
تاریخچه ، سیر تحولی و رشد
مدارک و اسناد حاکی از آن است که حدود 4500 سال قبل از میلاد ، انسان موفق به استخراج مس شد، حدود 2800 سال پیش از میلاد آلیاژ مفرغ بوسیله ایرانیان شناخته شد. در سالهای 1600 تا 1300 پیش از میلاد استفاده از آهن معمول گردید. قدیمیترین نقشه زمین شناسی در 2000 سال قبل از میلاد مربوط به معادن زمرد و طلا در مصر باقی مانده است.
اینکه اولین مطالعات علمی زمین شناسی از چه زمانی آغاز شده به درستی مشخص نیست، شاید اولین نوشته در مورد این علم به وسیله ارسطو (332-348) سال قبل از میلاد) در کتاب "السما و العالم" به رشته تحریر در آمده باشد، که در آن از تغییرات وارد بر زمین و آثار جوی ذکر به میان آمده است. بعد از جنگ جهانی دوم (1945-1939) با پیشرفت علوم و تکنولوژی و در نتیجه احتیاج به مواد اولیه اهمیت علم زمین شناسی بیش از پیش آشکار شد. برای جستتجوی معادن فلزی و مخصوصا نفت ، زمین شناسان را بر آن داشت که دست به یک سری مطالعات جدید در زمینه ساختمانهای تحت الارضی زده و مطالب جدید کشف نمایند.
در اوایل قرن بیستم با پیشنهادات وگنر ، نظر زمین شناسان به فرضیه اشتقاق قاره ها معطوف شد. در سالهای اخیر با مطالعات و توجهات بیشتر به نظریههای گسترش کف اقیانوس و تکتونیک صفحهای توسط دانشمندانی همچون مس و مورگان و با استفاده از پیشرفتهایی که در سایر علوم حاصل گردیده زمین شناسی وارد مرحله جدیدی از علوم شده است.
تعریف علم زمین شناسی
زمین شناسی دانش سیاره زمین است ودرباره منشا مواد و اشکال موجود بر آن صحبت میکند. گذشته این سیاره وفرایندهایی که برروی آن رخ داده یا درحال رخ دادن است و بر اشکال آن تاثیر دارد بررسی شود. برای حصول نتیجه از این مباحث در زمین شناسی باید اثر فشارهای مختلف مورد اثر بر زمین وهمچنین شیمی موادی که این سیاره از آن تشکیل شده واثر موجودات زمین در آن از جنبههای مختلف مورد بحث قرار گیرد. اطلاعات اولیه در مورد خود کره زمین نظیر پیدایش زمین عمر آن و وضعیت آن در فضا واز این قبیل ازطریق مطالعه سایر اجرام سماوی بدست میآید و گاها از این طریق با مطالعه وضع فعلی سایر اجرام شبیه زمین به طرز پیدایش رخدادها وتغییرات در گذشته زمین پی میبرند.
تمام مطلعاتی که در مسیر شناخت زمین صورت میگیرد و علومی که در این مسیر پا گرفته و میگیرند در نهایت در خدمت جامعه بشری قرار میگیرد. در این علوم چگونگی استخراج واستفاده از مواد موجود در زمین و محیطهای زیستی پایدار در زمان پیدایش این مواد مورد بررسی قرار میگیرد و در علومی دیگر از خطرات ناشی از نیروهائی در حال حرکت و پویای موجود در زمین که ممکن است رفاه یا هستی انسانها را با خطر نیستی مواجه سازد آگاه میسازد. چون مواد موجود در زمین و ساختمانهای طبیعی موجود در آن از ابتدای تاریخ بشریت مورد استفاده انسانها بوده است میتوان گفت این علم از قدیمیترین علومی است که انسانها نا خودآگاه به آن پرداختهاند ودر طی قرون رفته رفته این علم و شاخههای متنوع آن مدون و طبقه بندی شدند و رشتههای فرعی وتخصصی با قوانین تعریف شده را به وجود آوردهاند که هریک بخشی از دانش زمین شناسی را تشکیل میدهند.
زمین شناسی علمی است که به طور کلی در باره زمین صحبت میکند. این تعریف را باید کاملتر کرد. زیرا موضوع علوم دیگری نیز مثل هیات و نجوم و ... درباره زمین صحبت میکنند. ولی مقصود از زمین شناسی ، شناسایی و مطالعه تئوریهای پیدایش زمین و مواد تشکیل دهنده آن ، بررسی عواملی که در وضعیت آن تاثیر دارند. و بالاخره مطالعه و شناسائی مواد ارزشمند زمین و نحوه استفاده از آنهاست. زمین شناسی علم قدیمی و دارای سابقه طولانی است. و بشر همواره در مورد زمین کنجکاو بوده است. حوادثی مانند زلزله ، طوفان ، سیل ، گردباد و ... انسان را همواره در مورد زمین نگران می کرده. علم زمین شناسی ، یعنی آنچه که امروزه به علم جداگانه دارای رشتههای متنوعی است که بیش از دو سه قرن سابقه ندارد. و مانند سایر رشتههای علوم تحقیقات مداوم دانشمندان متعددی این علم را به پایه امروزی رسانده است.
نقش زمین شناسی در زندگی
زمین شناسی علم قدیمی و سابقهداری است. اصولا بشر اولیه ، همیشه در مورد زمین کنجکاو بوده است. این کنجکاوی را میتوان معلول دو علت اساسی دانست. اول اینکه بشر و سایر موجودات زنده ، هستی خود را مرهون زمین بوده و همیشه غذای خود را از آن بدست میآوردهاند و بدین ترتیب مجبور بودهاند که دائما در مورد آن مطالعه کنند تا بتوانند غذای مناسب و حدالامکان متنوعی برای خود به دست آورند. نکته دومی که بشر را در مورد زمین نگران میکرده است، وقوع حوادث ناگواری مانند زلزله ، آتشفشان ، طوفان ، سیل و نظایر آن بوده که همیشه خسارات مالی و جانی زیادی را سبب میشده است و بشر به ناچار همواره در صدد بوده است که علل این حوادث را دریابد تا بتواند حتی المقدور از وقوع آن جلوگیری و یا حداقل آن را پیش بینی کند.
ارتباط زمین شناسی با سایر علوم
همانند سایر علوم ، زمین شناسی نیز نمیتواند بدون کمک دیگر رشتههای علمی ، موجودیت خود را حفظ کند. مهمترین رشتههای علمی که زمین شناسی بر مبنای آنها استوار است فیزیک ، شیمی ، مکانیک ، بیولوژی و نجوماند.
تقسیمات علم زمین شناسی
کانی شناسی:
درباره مواد تشکیل دهنده زمین ، طرز تشکیل و نحوه شناسائی آنها گفتگو میکند.
سنگ شناسی:
موضوع بحث آن سنگهای زمین ، تقسیم بندی و چگونگی تشکیل آنهاست.
هواشناسی:
راجع به آزمایشهای مربوط به هوا و مشخصات آن صحبت میکند.
آب شناسی:
موضوع بحث آن آبهای زمین است. این رشته خود به دو قسمت آبهای سطحی و آبهای زیر زمینی تقسیم میشود.
زمین شناسی ساختمانی:
درباره ساختمانهای طبیعی زمین صحبت میکند.
زمین شناسی فیزیکی:
در باره مشخصات طبیعی زمین صحبت میکند.
دیرینه شناسی:
راجع به موجودات زندهای که در قدیم زندگی میکردهاند و شرایط زندگی آنها بحث میکند. با استفاده از این رشته میتوان سن طبقات مختلف زمین را محاسبه کرد.
رسوب شناسی:
راجع به رسوبات و نحوه تشکیل آنها صحبت میکند.
چینه شناسی:
موضوع بحث آن درباره طبقات مختلف زمین و ارتباط آنها با یکدیگر است.
ژئومرفولوژی:
موضوع بحث آن در مورد عوارض زمین است و درباره طرز پیدایش پستیها و بلندیها گفتگو میکند.
ژئوفیزیک:
درباره خواص فیزیکی زمین نظیر جاذبه ، ثقل ، فشار و حرارت بحث میکند. در قسمتی از این رشته که به نام ژئوفیزیک عملی معروف است ، نحوه استفاده از خواص زمین در پیگیری و اکتشاف مواد معدنی بحث میشود.
ژئو شیمی:
راجع به خواص شیمیایی زمین و ترکیب مواد تشکیل دهنده آن گفتگو میکند. در این رشته نحوه استفاده از خواص شیمیایی عناصر تشکیل دهنده زمین در اکتشاف مواد معدنی مورد بحث است.
زمین شناسی اقتصادی:
این رشته از زمین شناسی درباره آن دسته از مواد زمین که ارزش اقتصادی دارند صحبت میکند. و نحوه و شرایط تشکیل آنها را بررسی میکند.
زمین شناسی مهندسی:
در باره چگونگی استفاده از اطلاعات زمین شناسی در کارهای مهندسی نظیر سد سازی ، جاده سازی و ... گفتگو میکند.
فتوژئولوژی:
به کمک این رشته میتوان با استفاده از عکسهای هوایی زمین ، نقشه زمین شناسی تهیه کرد.
زلزله شناسی:
زمین لرزهها را مورد بررسی قرار میدهد.
آتشفشان شناسی:
آتشفشانها و فعالیتهای آتشفشانی را مورد بررسی قرار میدهد.
اقیانوس شناسی:
اقیانوسها را مورد بررسی قرار میدهد.
پالئو ژئوگرافی:
درباره شکل و توزیع خشکیها و دریاهای زمین در ادوار گذشته زمین شناسی گفتگو میکند.
پالئو بوتانی:
راجع به گیاهانی که در قدیم می زیستهاند و چگونگی شناسائی آنها گفتگو میکند.
دورسنجی:
در آن نحوه بررسی زمین با استفاده از ماهوارهها مورد بررسی قرار میگیرد.
غارشناسی:
در آن نحوه پیدایش غارها مورد بررسی قرار میگیرد .
زمین شناسی دریایی:
در آن در مورد آبها بحث میشود.
زمین شناسی ساختمانی و تکتونیک:
درباره ساختهای مختلف سنگهای تشکیل دهنده پوسته ، چگونگی تشکیل و ارتباط آنها با عوامل داخلی زمین ، بحث میکند.
اشتراک در:
پستها (Atom)